Dictiornary-Farsi | جسم زغال برگشتن | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 203 (9 milliseconds)

English	Persian
char	جسم زغال برگشتن
charring	جسم زغال برگشتن
chars	جسم زغال برگشتن


Other Matches

huckleberry	درخت زغال اخته زغال اخته
brushes	زغال
brush	زغال
charr	زغال
charry	زغال
coal	زغال
coal heaver	زغال کش
litho crayon	زغال
brush ring	حلقه زغال
grounding brush	زغال زمین
charwoman	زغال فروش
charwomen	زغال فروش
brush yoke	یوغ زغال
brush pressure	فشار زغال
brush rocker	فنر زغال
carbon brush	زغال کربنی
coaler	زغال سنگ کش
coal hole	زغال دان
coal	زغال کردن
coal whipper	زغال کش کشتی
coal	زغال سنگ
powdered charcoal	خاکه زغال
coal dust	خاکه زغال
coal bed	رگه زغال
cokes	زغال کوک
clutch pilot bearing	زغال کلاچ
charry	زغال مانند
coke	زغال کوک
dogberry	زغال اخته
negative brush	زغال منفی
pig tail of brush	سیم زغال
brush holder	پایه زغال
whortle	زغال اخته
whort	زغال اخته
brush contact loss	افت زغال
sugar carbon	زغال قند
collector brush	زغال گرداور
bituminous coal	زغال قیری
battery carbon	زغال باتری
charcoal	زغال چوب
gleed	زغال سرخ
brush pig tail	سیم زغال
lignite	زغال قهوهای
charred	زغال مانند
lead of brush	پیشرفتن زغال
lag of brush	پس رفتن زغال
brush lag	پس رفتن زغال
pilot brush	زغال راهنما
positive brush	زغال مثبت
coal measures	طبقات زغال خیز
zinc carbon cell	پیل روی- زغال
cinders	زغال نیم سوز
coal pit	محل زغال سازی
cinder	زغال نیم سوز
bituminous coal	زغال سنگ چاق
coal field	کان زغال سنگ
blind coal	زغال سنگ بی شعله
brush lead	پیش رفتن زغال
brush friction loss	اتلاف مالشی زغال
briquet	خاک زغال قالبی
charr	تبدیل به زغال کردن
coal field	ناحیه زغال خیز
ember	خاکه زغال نیمسوز
chars	نیمسوز شدن زغال
briquette	خاک زغال قالبی
charring	نیمسوز شدن زغال
peatery	معدن زغال سنگ
third brush regulation	تنظیم با زغال اضافی
third brush generator	دینام با زغال اضافی
red coals	زغال سرخ یا تابیده
embers	خاکه زغال نیمسوز
gauze brush	زغال توری شکل
coaly	زغال سنگ دار
coald pit	کود زغال سنگ
char	نیمسوز شدن زغال
coal tar	قطران زغال سنگ
coal gas	گاز زغال سنگ
cokes	تبدیل به زغال کردن
cokes	زغال سنگ سوخته
coke	تبدیل به زغال کردن
coke	زغال سنگ سوخته
cornel tree	درخت زغال اخته
decarbonate	زغال چیزی را گرفتن
decarbonize	زغال چیزی را گرفتن
abjeure	برگشتن از
retroflex	برگشتن
to go back	برگشتن
resile	برگشتن
backslide	برگشتن
to put back	برگشتن
deviate	برگشتن
deviated	برگشتن
deviates	برگشتن
deviating	برگشتن
chare	برگشتن
reverted	برگشتن
go back	برگشتن
hark back	برگشتن
lapse vi	برگشتن
recrudesce	برگشتن
on the way back	در برگشتن
come back	برگشتن
regorge	برگشتن
reoccurrence	برگشتن
reoccurring	برگشتن
repullulate	برگشتن
to come back	برگشتن
revert	برگشتن
returned	برگشتن
returning	برگشتن
to turn turtle	برگشتن
reverses	برگشتن
regurgitates	برگشتن
returns	برگشتن
regurgitating	برگشتن
regurgitated	برگشتن
double back <idiom>	برگشتن
get back <idiom>	برگشتن
roll around <idiom>	برگشتن
sheer	برگشتن
reversing	برگشتن
reverting	برگشتن
reversed	برگشتن
regurgitate	برگشتن
reverts	برگشتن
return	برگشتن
reverse	برگشتن
fat coal	زغال سنگ قیرداریاچربی دار
chauldron	پیمانه زغال برابر1296 لیتر
benzole	فراورده قیر زغال سنگ
stone coal	زغال سنگ خشک یا خالص
keels	کشتی زغال کش عوارض بندری
goal predicates blackness	زغال از سیاهی خبر میدهد
flyash	خاکستر حاصل از زغال سنگ
hewer	کارگر معدن زغال سنگ
dogwood	زغال اخته سیاه توسه
coaler	وسیله حمل زغال سنگ
cornaceous	وابسته بخانواده زغال اخته
blueberries	قره قاط زغال اخته
breeze-block	خاکه زغال نیمه سوز
keel	کشتی زغال کش عوارض بندری
lignite	زغال سنگ چوب نما
blueberry	قره قاط زغال اخته
rebounding	پس زدن برگشتن
go back on <idiom>	به عقب برگشتن
head off <idiom>	به عقب برگشتن
till his return	تا موقع برگشتن او
rebounded	پس زدن برگشتن
rebounds	پس زدن برگشتن
rebound	پس زدن برگشتن
capsizing	برگشتن قایق
capsized	برگشتن قایق
capsize	برگشتن قایق
resile	به عقب برگشتن
remigrate	از مهاجرت برگشتن
to bounce [cheque/check]	برگشتن [چکی]
apostatize	از دین برگشتن
to fall away	برگشتن مرتدشدن
untread	برگشتن بازگشتن
introspect	بخود برگشتن
capsizes	برگشتن قایق
swindles	ورق برگشتن
swindled	ورق برگشتن
swindle	ورق برگشتن
he had a good supply of coal	زغال سنگ کافی ذخیره کرده
exhaustable resources	زغال سنگ و سایر مواد کانی
cornelian	عقیق جگری درخت زغال اخته
poudrette	کودی که از مدفوع و زغال امیخته باشد
toppling	برگشتن واژگون کردن
recoil	بحال خود برگشتن
recoil	بحال نخستین برگشتن
to throw back	به تبار خود برگشتن
recoiled	بحال نخستین برگشتن
perseverate	اصراردر برگشتن کردن
repatriating	بمیهن خود برگشتن
recoiled	بحال خود برگشتن
recoiling	بحال خود برگشتن
recoiling	بحال نخستین برگشتن
repatriations	برگشتن یا برگرداندن به میهن
recoils	بحال خود برگشتن
repatriation	برگشتن یا برگرداندن به میهن
recoils	بحال نخستین برگشتن
homes	شهر بخانه برگشتن
home	شهر بخانه برگشتن
repatriates	بمیهن خود برگشتن
repatriated	بمیهن خود برگشتن
retract	عقب کشیدن برگشتن
retracted	عقب کشیدن برگشتن
retracting	عقب کشیدن برگشتن
retracts	عقب کشیدن برگشتن
topple	برگشتن واژگون کردن
toppled	برگشتن واژگون کردن
topples	برگشتن واژگون کردن
come back <idiom>	به فکر شخص برگشتن
come back <idiom>	برگشتن به جایی که حالاهستی
to return to the fold [family]	به خانواده خود برگشتن
repatriate	بمیهن خود برگشتن
hutches	نوعی پیمانه قدیمی زغال سنگ وغیره
duff	سبزیهای فاسد جنگل خاکه زغال سنگ
hutch	نوعی پیمانه قدیمی زغال سنگ وغیره

char