Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English
Persian
float
جسم شناور بر روی اب سوهان پهن
floated
جسم شناور بر روی اب سوهان پهن
floats
جسم شناور بر روی اب سوهان پهن
Other Matches
floating base
ناولجستیکی شناور یا کاروان لجستیکی شناور دریایی
icebergs
کوه یخ شناور توده یخ شناور
float
شناور شدن شناور بودن
iceberg
کوه یخ شناور توده یخ شناور
floats
شناور شدن شناور بودن
floated
شناور شدن شناور بودن
gull
هدف شناور فریبنده سطحی هدف دروغین شناور
gulls
هدف شناور فریبنده سطحی هدف دروغین شناور
rasping
سوهان
rasp
سوهان
rasped
سوهان
filer
سوهان گر
rasper
سوهان زن
file
سوهان
filed
سوهان
file tang
دم سوهان
rasps
سوهان
abrasive tool
سوهان
rat tail file
سوهان دم موشی
limb
سوهان کاری
file handle
دسته سوهان
mill file
سوهان دستی
polishing file
سوهان صیقل
raspatory
سوهان جراحی
tang of file
محور سوهان
round file
سوهان گرد
limbs
سوهان کاری
filing
سوهان کاری
rat tail file
سوهان گرد
needle file
سوهان سوزنی
flexible file
سوهان نرم
double cut file
سوهان دولبه
file brush
برس سوهان
file hardness
زبری سوهان
rasps
صدای سوهان
rasps
سوهان زدن
rasping
صدای سوهان
rasping
سوهان زدن
rasped
صدای سوهان
rasped
سوهان زدن
topper
شاخه زن سوهان
rasp
صدای سوهان
rasp
سوهان زدن
file tooth
عاج سوهان
filecutter
سوهان کار
filer
سوهان کار
toppers
شاخه زن سوهان
three square file
سوهان سه گوش
abrasion
سوهان کردن
flat file
سوهان تخت
emery board
سوهان ناخن
floats
سوهان زدن
abrasions
سوهان کردن
float
سوهان زدن
file
سوهان زدن
nail files
سوهان ناخن
floated
سوهان زدن
filed
سوهان زدن
file cutter
قسمت برنده سوهان
rasping
باصدای سوهان گوش راازردن
cutters
دندانه گردان عاج سوهان
rasped
باصدای سوهان گوش راازردن
rasps
باصدای سوهان گوش راازردن
cutter
دندانه گردان عاج سوهان
rasp
باصدای سوهان گوش راازردن
rat's tail
یکجور سوهان کوچک گرد
file brush
برس مخصوص پاک کردن سوهان
three square
سوهان اهنگری دارای مقطع مثلث شکل
jigs
اسباب فولادی که با هدایت ان مته و سوهان را به کار می برند
jig
اسباب فولادی که با هدایت ان مته و سوهان را به کار می برند
vessels
شناور
bouyant foundation
پی شناور
pontoons
پل شناور
float bridge
پل شناور
pontoon
پل شناور
floated
شناور
ballcock
شناور
floating
شناور
vessel
شناور
float
شناور
drift ice
یخ شناور
pack ice
یخ شناور
floating bridge
پل شناور
on the float
شناور
flying bridge
پل شناور
buoyant
شناور
free swimming
شناور
afloat
شناور
above water
<adj.>
شناور
floats
شناور
ballcocks
شناور
nectonic
شناور
floaty
شناور
floating fundation
پی شناور
levitative
شناور در هوا
bays
پل رابط در پل شناور
fluxed electrode
الکترود شناور
pontoon bridge
پل شناور قایقی
plunger piston
پیستون شناور
adrift
شناور مهارشده
submergible pump
پمپ شناور
dipping enamel
لعاب شناور
dipping varnish
لاک شناور
dipped electrode
الکترود شناور
carburetor float
شناور کاربراتور
submersible pump
پمپ شناور
zooplankton
جانوران شناور
bouyant foundation
پایه شناور
bouyancy pump
پمپ شناور
drifting mine
مین شناور
antisurface
ضد ناوهای شناور
floating charactep
دخشه شناور
oil slicks
نفت شناور
floating point
ممیز شناور
floating point
با ممیز شناور
floating mine
مین شناور
float into position
شناور شدن
float test
ازمون شناور
float valve
دریچه شناور
float well
چاه شناور
floater
جسم شناور
floating gyro
ژایرو شناور
floating grid
شبکه شناور
floating aquatics
ابزیان شناور
floating audress
نشانی شناور
plunge valve
سوپاپ شناور
phytoplankton
گیاهان شناور
nekton
جانور شناور
natatores
مرغان شناور
oil slick
نفت شناور
life bouy
رهنمای شناور
float guage
اشل شناور
immersion thermometer
دماسنج شناور
ice field
یخزار یخ شناور
floating dock
حوض شناور
plunger
پیستون شناور
floated
شناور بودن
icebergs
توده یخ شناور
float
شناور بودن
swim
شناور شدن
swims
شناور شدن
pontoon
اسکله شناور
float
شناور شدن
pontoon
طراده شناور
pontoons
طراده شناور
buoys
راهنمای شناور در اب
wafting
شناور ساختن
buoys
شناور ساختن
floats
شناور شدن
wafts
شناور ساختن
wafted
شناور ساختن
floe
تخته یخ شناور
plungers
پیستون شناور
lifebuoy
گوی شناور
lifebuoys
گوی شناور
iceberg
توده یخ شناور
immersion heater
اب گرم کن شناور
immersion heaters
اب گرم کن شناور
boom
دستگاه شناور
boomed
دستگاه شناور
booming
دستگاه شناور
booms
دستگاه شناور
floats
شناور بودن
waft
شناور ساختن
buoys
جسم شناور
buoyed
جسم شناور
bayed
پل رابط در پل شناور
buoying
رهنمای شناور
buoyed
راهنمای شناور در اب
floated
شناور شدن
bay
پل رابط در پل شناور
buoyed
شناور ساختن
buoy
شناور ساختن
buoy
راهنمای شناور در اب
barge
تراده شناور
barges
تراده شناور
barged
تراده شناور
buoyed
رهنمای شناور
buoying
جسم شناور
baying
پل رابط در پل شناور
pontoons
اسکله شناور
buoy
جسم شناور
vessels
یگان شناور
buoying
راهنمای شناور در اب
vessel
یگان شناور
buoys
رهنمای شناور
buoy
رهنمای شناور
buoying
شناور ساختن
floats
روی اب نگهداشتن شناور
plunger
شناور کاربوراتور غوطه ور
floating rate of exchange
نرخ شناور ارز
floating point rutine
روال ممیز شناور
floating point representation
نمایش با ممیز شناور
floating point operation
عملکردبا ممیز شناور
power driven vessel
یگان شناور موتوری
submersible
غوطه ور شناور زیرابی
rafts
دسته الوار شناور بر اب
natant
شناور یامتحرک دراب
short scope buoy
بویه شناور قائم
raft
دسته الوار شناور بر اب
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com