Dictiornary-Farsi | جشنهای بازیهای المپیک | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 43 (4 milliseconds)

English	Persian
olympiad	جشنهای بازیهای المپیک


Other Matches

games	بازیهای المپیک
olympics	بازیهای المپیک
plympic games	بازیهای المپیک
winter olympic	بازیهای المپیک زمستانی
olympian	شرکت کننده بازیهای المپیک
unit citation	جشنهای یکانی
pythiad	دوره چهار ساله جشنهای ورزشی " پیتین "
Olympic	المپیک
maccabian games	المپیک یهودیان
olympic cross	صلیب المپیک
olympic rings	5 حلقه المپیک
special olympics	المپیک افراد استثنایی
Olympic	مربوط به مسابقات المپیک
He broken an Olympic record.	رکورد المپیک را شکست
olympic size pool	اندازه و طول استخر المپیک 05 در 12 متر
olympiad	جشن ها ومسابقات قدیم یونان مسابقات المپیک
olympic review	نشریه رسمی کمیته بین المللی المپیک
olympic trench shooting	مسابقه تیراندازی المپیک با 5تیر از 5 موضع مختلف
net games	بازیهای توردار
racket games	بازیهای راکتدار
youth sports	بازیهای جوانان
computerized game playing	بازیهای کامپیوتری
asian games	بازیهای اسیایی
field games	بازیهای میدانی
court games	بازیهای محوطهای
party politics	سیاست بازیهای حزبی
matches	رویارویی بازیهای دو جانبه
tracked	زمین بازیهای میدانی
team tennis	بازیهای مختلف تنیس
tracks	زمین بازیهای میدانی
match	رویارویی بازیهای دو جانبه
ball park	زمین بازیهای با توپ
track	زمین بازیهای میدانی
pan american games	بازیهای ملتهای امریکایی
goal games	بازیهای دروازه دار
amusement arcade	سالن بازیهای الکترونیکی
courtesy runner	بازیگر سهیم در بازیهای غیررسمی
queen of	دختری که در بازیهای روزیکم می بعنوان ملکه برگزیده میشود
groundhopper [British English]	طرفدار فوتبال که مرتب همه بازیهای دور [از خانه] تیم خود را دیدار میکند.
olympian	اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
roughhouse	بازیهای خرکی و پر سر وصدا بین ساکنان یک اطاق بازی خرکی و پر سر وصداکردن
democratic comiteism	سیستم کمیتهای دمکراتیک اصطلاحی است که لنین وتروتسکی و سایر نویسندگان کمونیست برای کمیسیون بازیهای سیستم دممراتیک وضع کرده اند و این نحوه عمل را از نقاط ضعف و عیوب دمکراسی می دانند

olympiad

جشنهای بازیهای المپیک