English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
olympiad جشن ها ومسابقات قدیم یونان مسابقات المپیک
Other Matches
Olympic مربوط به مسابقات المپیک
agonistic وابسته به مسابقات باستانی یونان
doric بسبک معماری قدیم یونان
mercury یکی از خدایان یونان قدیم
doric وابسته بمردم دوریس یونان قدیم
mycenaean اهل شهر "مسین " قدیم یونان
mycenian اهل شهر "مسین " قدیم یونان
hoplite سرباز پیاده مسلح یونان قدیم
uncial وابسته بحروف الفبای قدیم یونان و روم
Ancient Greece یونان باستانی [یونان جهان باستان]
ionic وابسته به یون الکتریکی یکنوع حروف سیاه چاپخانه زبان قدیمی مردم ایونی یونان سرستون ساخته شده بسبک ایونی یونان
teutonic از نژاد قدیم المانی زبان قدیم توتنی
blue laws قوانینی که رقص و نمایش ومسابقات و حتی کار را در روز مقدس تحریم کند
blue law قوانینی که رقص و نمایش ومسابقات و حتی کار را در روز مقدس تحریم کند
Olympic المپیک
olympics بازیهای المپیک
games بازیهای المپیک
olympic cross صلیب المپیک
olympic rings 5 حلقه المپیک
plympic games بازیهای المپیک
maccabian games المپیک یهودیان
olympiad جشنهای بازیهای المپیک
special olympics المپیک افراد استثنایی
He broken an Olympic record. رکورد المپیک را شکست
winter olympic بازیهای المپیک زمستانی
olympian شرکت کننده بازیهای المپیک
olympic size pool اندازه و طول استخر المپیک 05 در 12 متر
olympic trench shooting مسابقه تیراندازی المپیک با 5تیر از 5 موضع مختلف
olympic review نشریه رسمی کمیته بین المللی المپیک
commissioners مدیر مسابقات
commissioner مدیر مسابقات
arena میدان مسابقات
tournament تشکیل مسابقات
Track and field events . مسابقات دو میدانی
referee داور مسابقات
tournament مسابقات قهرمانی
arenas میدان مسابقات
double elimination tournament مسابقات دو حذفی
referees داور مسابقات
refereeing داور مسابقات
tournaments مسابقات قهرمانی
refereed داور مسابقات
tournaments تشکیل مسابقات
philhellenic یونان
philhellene یونان
hellas یونان
umpires سرداور داور مسابقات
oarsmen پارو زن مسابقات قایقرانی
oarsman پارو زن مسابقات قایقرانی
umpiring سرداور داور مسابقات
umpire سرداور داور مسابقات
umpired سرداور داور مسابقات
cupped گلدان جایزه مسابقات
referee داور مسابقات شدن
refereed داور مسابقات شدن
refereeing داور مسابقات شدن
referees داور مسابقات شدن
stand سکوب تماشاچیان مسابقات
cups گلدان جایزه مسابقات
semi-final مسابقات نیم پایانی
World Series مسابقات نهایی بیسبال
cup گلدان جایزه مسابقات
Greece کشور یونان
Hellenic مربوط به یونان
philhellenic دوست یونان
philhellene دوست یونان
hellene یونان باستان
hellene تبعه یونان
To win on points. با امتیاز برنده شدن ( در مسابقات )
nordic combined مجموع مسابقات اسکی نوردیک
track and field وابسته به مسابقات دوصحرایی یا میدانی
aeolus پادشاه تسالی یونان
hellenist متخصص فرهنگ یونان
homeric شاعر نابینای یونان
laconian ولایتی از یونان باستان
pythian اهل دلفی یونان
croesus کراسوس : پادشاه یونان
Bassae Order [معماری یونی یونان]
bouleuterion [مجلس سنا در یونان]
Orinthian Order معماری کلاسیک [در یونان و رم]
olympian اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
field events ورزش قهرمانی میدانی مسابقات صحرایی
officiate بعنوان داور مسابقات را اداره کردن
officiating بعنوان داور مسابقات را اداره کردن
field event ورزش قهرمانی میدانی مسابقات صحرایی
Test matches مسابقات قهرمانی کریکت انگلیس واسترالیا
Test match مسابقات قهرمانی کریکت انگلیس واسترالیا
showdowns مرحله نهایی مسابقات ازمایش نیرو
officiated بعنوان داور مسابقات را اداره کردن
showdown مرحله نهایی مسابقات ازمایش نیرو
officiates بعنوان داور مسابقات را اداره کردن
romaika رقص ملی یونان امروز
romaic زبان بومی یونان امروز
heraclidae اولادهرکول پهلوان نامی یونان
achaian اهل شهراخائیه در یونان باستان
greco پیشوند بمعنی یونان و یونانی
achaean اهل شهراخائیه در یونان باستان
melpomene الهه شعر وتراژدی یونان
delphic ساکن معبد دلف یونان
delphian ساکن معبد دلف یونان
agonistical وابسته به مسابقههای باستانی یونان
drachmae پول نقره یونان باستان
classicism پیروی از سبکهای یونان وروم
drachmas پول نقره یونان باستان
drachma پول نقره یونان باستان
hunt meeting برنامه مسابقات دو یا دو بامانع برای سوارکاران اماتور
past performances سوابق چاپی نتایج مسابقات اسب یا گرگ
semifinalist کسیکه بمرحله مسابقات نیمه نهایی رسیده
swiss system نوعی روش تعیین حریف در مسابقات شطرنج
egg position حالت تخم مرغی در مسابقات سرعت اسکی
peloponnesian وابسته به شبه جزیره جنوبی یونان
naos ضریع یا محل استقراربت در معابد یونان
nectar شراب لذیذ خدایان یونان شهد
agora [فضای باز عمومی در یونان باستان]
Dryopic [مربوط به دوره دراوپی یونان باستان]
pallium ردای چارگوش که فیلسوفان یونان می پوشیدند
trireme کشتی جنگی روم و یونان باستان
roadwork تمرین عملی برای مسابقات مشت زنی و غیره
To bet on something . روی چیزی شرط بستن (مانند مسابقات وغیره )
klepht یونانی ای که پس ازفتح یونان ....نگاه میداشت راهزن
cyzicene hall [تالار بزرگ در خانه های یونان باستان]
pyrrhic dance یکجور رقص نظامی یا جنگی در یونان باستان
corinthian اهل قرنت یکی ازشهرهای باستانی یونان
tiresias غیب گوی نابینای شهر تبس در یونان
obol سکه سیم در یونان باستان که نزدیک بود با یک pennyونیم
The striker's injury puts a question mark over his being fit in time for the tournament. آسیب مهاجم آمادگی سر موقع او [مرد] را برای مسابقات نامشخص می کند.
humanist دانشجوی رشته انسانیت یا ادبیات و اثار باستانی یونان و روم
parnassian نام کوهی در یونان مرکزی که اختصاص داشت به الهه شعر
phratry درتاریخ یونان واحد قومیت یکی از تقسیمات سه گانه قبیله
anciently در قدیم
the old world بر قدیم
of old قدیم
primitive قدیم
yore در قدیم
theoric وجوهی که در یونان باستان جمع میکردند ...رفتن به تماشاخانه هاکمک کنند
old world دنیای قدیم
In times past . In olden days . درروزگاران قدیم
Aborigine اهلی قدیم
ancientry عهد قدیم
dateless بسیار قدیم
f. times ایام قدیم
the youth of the world روزگارخیلی قدیم
pierian در مقدونیه قدیم
immensurable خیلی قدیم
tzar امپراطورروسیه قدیم
the old ways رسوم قدیم
the old testament عهد قدیم
iconostasis [پرده ای بین جایگاه مقدس و فضای اصلی در کلیساهای ارتدکس یونان و روسیه]
samaria سامریه در فلسطین قدیم
proconsular وابسته به فرمانداران رم قدیم
samson قاضی قدیم اسرائیل
Old Testament پیمان یا وصیت قدیم
proconsulship مقام فرمانداری در رم قدیم
conservatives پیرو سنت قدیم
conservative پیرو سنت قدیم
satrap استاندار قدیم ایران
unite سکه قدیم انگلیسی
conventionality پیروی از سنت قدیم
carthage شهر کارتاژ قدیم
babylon شهر بابل قدیم
It is an old saying that … از قدیم گفته اند که ...
land grave کنت قدیم المانی
kempo تکنیک قدیم کاراته
italic وابسته به ایتالیاییهای قدیم
iguanodont سوسماربزرگ گیاهخوار قدیم
unites سکه قدیم انگلیسی
uniting سکه قدیم انگلیسی
from immemorial times از زمان خیلی قدیم
earliest مربوط به قدیم عتیق
old english زبان انگلیسی قدیم
early مربوط به قدیم عتیق
immemorially بطور خیلی قدیم
punic اهل کارتاژ قدیم قرطاجنی
triumvier یکی از سه زمامدار روم قدیم
the a of days خدای سرمدی قدیم الایام
tchigorin indian دفاع هندی قدیم شطرنج
ra خدای افتاب مصریان قدیم
stuart خانواده سلطنتی قدیم انگلستان
sab وابسته به سبایایمن قدیم یمنی
Hamedan شهر همدان [اکباتان قدیم]
saker باز شکاری در اروپای قدیم
propraetor کنسول فرمانداراستان قدیم روم
nestorian کلیسای نسطوری قدیم ایران
triumvirate یکی از سه زمامدار روم قدیم
old indian defence دفاع هندی قدیم شطرنج
triumvirates یکی از سه زمامدار روم قدیم
plebs توده مردم روم قدیم
babel شهر و برج قدیم بابل
apis گاو مقدس مصریان قدیم
macaque نوعی میمون دنیای قدیم
macaca نوعی میمون دنیای قدیم
paleo etc وابسته بشمال دنیای قدیم
ecclesiast عضوانجمن سیاسی اتنیهای قدیم
fabliau وابسته باشعار قدیم فرانسه
immemorial بسیار قدیم خیلی پیش
paleethnology مبحث شناسایی انسانهای قدیم
paleo arctic or palaeo وابسته بشمال دنیای قدیم
pony express پست سریع السیر قدیم
old guard صنوف صاحب اعتبار قدیم
pandect حقوق مدنی روم قدیم
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com