English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 178 (9 milliseconds)
English Persian
hope chest جعبهای که زن جوان جهیزیه والبسه خود را در ان میگذارد
Other Matches
yonker نجیب زاده جوان جوان سلحشور
younker نجیب زاده جوان جوان سلحشور
princox جوان ژیگولو جوان جلف
princock جوان ژیگولو جوان جلف
depositor کسیکه پول در بانک میگذارد
sour apple ضربهای که میلههای 5 و01 را باقی میگذارد
dowries جهیزیه
dowry جهیزیه
dower جهیزیه
tocher جهیزیه
boxlike جعبهای
tide mark علامتی که مد به هنگام پائین رفتن از خود بر دیواره یاساحل میگذارد
disc jockeys کسیکه در رادیو یا تلویزیون وسالن رقص صفحات موسیقی میگذارد
disc jockey کسیکه در رادیو یا تلویزیون وسالن رقص صفحات موسیقی میگذارد
pung سورتمه جعبهای
cavity resonator همنواگر جعبهای
box palet پالت جعبهای
box rheostat رئوستای جعبهای
box anneal التهاب جعبهای
household goods her by girl married anewly to given parents جهیزیه
cavity magnetron ماگنترون با همنواگرهای جعبهای
output resonator همنواگر جعبهای خروجی
box magazine خشاب جعبهای شکل
catcher همنواگر جعبهای خروجی
cradle dynamometer توان سنج جعبهای
input resonator همنواگر جعبهای ورودی
buncher همنواگر جعبهای ورودی
pung در سورتمه جعبهای سوار شدن
equipment bay محفظه یا جعبهای که تجهیزات الکترونیکی در ان نصب میشود
jack-in-the-box جعبهای که چون در انرامیگشایند ادمکی از ان خارج شود
jack in the box جعبهای که چون در انرامیگشایند ادمکی از ان خارج شود
jack-in-the-boxes جعبهای که چون در انرامیگشایند ادمکی از ان خارج شود
paraphernalia دارایی شخصی زن که بعد ازمرگ شوهر علاوه بر جهیزیه و منضمات ان به وی می رسد
jardiniere جعبهای که گل دران سبز کرده و برای ارایش اطاق می گذارند
cross modulation مدولاسیون ناخواسته که ازیک کاریر به کاریر دیگر درهمان گیرنده تاثیر میگذارد
all-embracing چیزی که روی همه کس و یا همه چیز اثر میگذارد
wiring جعبهای که سیم بندی شبکه یا بخشهای شبکه خاتمه می یابند و بهم وصل هستند
dowry rug قالیچه جهیزیه [این نوع قالیچه بصورت سنت، توسط عروس جهت خانه جدید خود بافته می شود و بیشتر بین عشایر و روستاییان مرسوم است.]
youth جوان
callan جوان
callant جوان
youths جوان
lass زن جوان
lasses زن جوان
dells زن جوان
beardless جوان
moll زن جوان
dell زن جوان
adolescents جوان
yoth جوان
molls زن جوان
adolescent جوان
young persons جوان
juvenescent نو جوان
frying جوان
younger جوان
young جوان
fry جوان
fries جوان
to die young جوان مردن
young and old پیر و جوان
beau جوان شیک
young population جمعیت جوان
young smith اسمیت جوان
insenescible همیشه جوان
yong lion شیر جوان
ephebophilia جوان خواهی
floozy زن جوان بوالهوس
boyo پسربچه جوان
immature soil خاک جوان
juvenescent جوان شونده
juvenescent تازه جوان
lionet شیر جوان
peachick جوان خودفروش
swain جوان روستایی
trull دختر جوان
playboy جوان دخترباز
rejuvenation جوان سازی
youngish نسبتا جوان
youngish جوان وار
punk جوان ولگرد
punks جوان ولگرد
nags اسب جوان
nagged اسب جوان
nag اسب جوان
gigolo جوان جلف
gigolos جوان جلف
playboys جوان دخترباز
playboys جوان عیاش
playboy جوان عیاش
puss دخترک زن جوان
youthful جوان باطراوت
snot جوان گستاخ
hooligan جوان اوباش صفت
rejuvenation دوباره جوان سازی
cora [سر ستونی در شکل زن جوان]
[be] no chicken دیگر جوان نبودن
skipjack جوان ژیگولووخود نما
sows ماده خوک جوان
sowed ماده خوک جوان
sow ماده خوک جوان
rejuvenesce دوباره جوان شدن
rejuveoize دوباره جوان کردن
juvenescence حالت جوان شدن
yoth شخص جوان جوانمرد
young turk افسر جوان افراطی
rejuveoize دوباره جوان شدن
to wear one's years well خوب ماندن جوان
hooligans جوان اوباش صفت
rejuvenate دوباره جوان کردن
rejuvenating دوباره جوان کردن
agerasia پیر جوان نما
rejuvenated دوباره جوان کردن
filly دختر شوخ و جوان
rejuvenates دوباره جوان کردن
youth شباب شخص جوان
fillies دختر شوخ و جوان
youths شباب شخص جوان
She doesnt like that young man. از آن جوان خوشش نمی آید
yuppies جوان تحصیل کرده و پر - درآمد
yuppie جوان تحصیل کرده و پر - درآمد
macaroni ماکارونی جوان خارج رفته
kitty دختر جوان زن سبک و جلف
kitties دختر جوان زن سبک و جلف
narcissus جوان رعنایی که عاشق تصویرخودشد
spring chicken <idiom> شخص جوان (بصورت منفی)
He is not young anymore. او [مرد] دیگر جوان ن [یست] .
chaperone نگهبان یاملازم خانمهای جوان
chaperone همراه دختران جوان رفتن
You are 5 years younger than me. شما ۵ سال جوان تر از من هستید.
chaperones نگهبان یاملازم خانمهای جوان
chaperones همراه دختران جوان رفتن
chaperons نگهبان یاملازم خانمهای جوان
chaperons همراه دختران جوان رفتن
chaperon نگهبان یاملازم خانمهای جوان
chaperon همراه دختران جوان رفتن
maid دوشیزه یا زن جوان پیشخدمت مونث
gill flirt زن جوان سبک وهرزه دخترول
johnny جوان ژیگولو و خوشگذران پاسبان
cocotte زن جوان بد اخلاق وجلف هرزه
junker جوان نجیب زاده المانی
maids دوشیزه یا زن جوان پیشخدمت مونث
sweetbread تیموس حیوانات جوان دنبلان
sylphid زن جوان وزیبا وباریک اندام
YWCAs مخفف باشگاه زنان جوان مسیحی
You cannot put old heads on young shoulders . <proverb> سر پیر نتوان بر شانه جوان بگذاشت .
greensick مبتلا به بیماری کم خونی زنان جوان
chaperons شخصی که همراه خانمهای جوان میرود
have an old head on young shoulders <idiom> جوان ولی عقل بزرگترها را داشتن
hidden momentum of population growth به دلیل این که یک جمعیت وسیع جوان
chaperone شخصی که همراه خانمهای جوان میرود
oaks مسابقه مادیانهای اصیل جوان در انگلستان
adonic جوان زیبایی که معشوق ونوس بود
an unlicked cub جوان زمخت- ادم نتراشیده ونخراشیده
chaperones شخصی که همراه خانمهای جوان میرود
fuzz ریش تازه جوان کرکی شدن
chaperon شخصی که همراه خانمهای جوان میرود
YWCA مخفف باشگاه زنان جوان مسیحی
quarantines در موارد ذیل درCL مورد استفاده است زن بیوه پنجاه روز از مرگ شوهر فرصت دارد که بادریافت جهیزیه و حق الارث خود از منزل خارج شود مدت قرنطینه کشتیهایی که ازکشورهای الوده به بیماریهای واگیر می ایندپنجاه perch از زمین
quarantine در موارد ذیل درCL مورد استفاده است زن بیوه پنجاه روز از مرگ شوهر فرصت دارد که بادریافت جهیزیه و حق الارث خود از منزل خارج شود مدت قرنطینه کشتیهایی که ازکشورهای الوده به بیماریهای واگیر می ایندپنجاه perch از زمین
quarantined در موارد ذیل درCL مورد استفاده است زن بیوه پنجاه روز از مرگ شوهر فرصت دارد که بادریافت جهیزیه و حق الارث خود از منزل خارج شود مدت قرنطینه کشتیهایی که ازکشورهای الوده به بیماریهای واگیر می ایندپنجاه perch از زمین
quarantining در موارد ذیل درCL مورد استفاده است زن بیوه پنجاه روز از مرگ شوهر فرصت دارد که بادریافت جهیزیه و حق الارث خود از منزل خارج شود مدت قرنطینه کشتیهایی که ازکشورهای الوده به بیماریهای واگیر می ایندپنجاه perch از زمین
interplant کاشتن درختهای جوان بین درختان دیگر
passanger شاهین وحشی جوان را هنگام مهاجرت گرفتن
adonis جوان زیبایی که مورد علاقه افرودیت بود
duenna زن سالمندی که مراقب دختران وزنان جوان است
reformatory schools کانون اصلاح وتربیت مدارس تهذیب مجرمین جوان
governess زنی که موافبت بچه یا اشخاص جوان را بعهده میگیرد زن حاکم
jugend stil [ترجمه تحت الفظی سبک جوان در هنر نوی آلمان]
governesses زنی که موافبت بچه یا اشخاص جوان را بعهده میگیرد زن حاکم
finishing schools اموزشگاهی که زنان جوان رابرای دخول درجامعه اماده ومهذب میسار
finishing school اموزشگاهی که زنان جوان رابرای دخول درجامعه اماده ومهذب میسار
sugar daddy <idiom> پیرمردی که پولدار است به خانمهای جوان درقبال مصاحبت پول پرداخت میکند
probation کاراموزی به سر بردن محکومین جوان در مراکز اموزش مخصوص کانون اصلاح و تربیت
shear box test ازمون برشی با جعبه ازمون برشی جعبهای
pullets جوجه مرغ یکساله و کمتر مرغ جوان
pullet جوجه مرغ یکساله و کمتر مرغ جوان
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com