Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 202 (10 milliseconds)
English	Persian
demolition kit	جعبه تخریب
Search result with all words
demolition kit	جعبه وسایل تخریب
Other Matches
container	جعبه حاوی وسایل جعبه اماد جعبه محفظه فرف
containers	جعبه حاوی وسایل جعبه اماد جعبه محفظه فرف
destruction site	منطقه تخریب مهمات محل تخریب
underwater demolition	تخریب ضدزیردریایی تخریب موانع زیرابی
demolition target	منطقه تخریب منطقه در نظر گرفته شده برای تخریب
demolition guard	نگهبان منطقه تخریب مسئول حفافت منطقه تخریب
atomic demolition munition	خرج تخریب مهمات اتمی مهمات مخصوص تخریب جنگ افزار اتمی
magazine	مخزن مهمات ناو جعبه خزانه تفنگ جعبه خوراک دهنده
magazines	مخزن مهمات ناو جعبه خزانه تفنگ جعبه خوراک دهنده
limber chest	جعبه حمل مهمات توپخانه جعبه پیش قطار
box pass	جعبه کالیبر جعبه پاس
modification kit	جعبه تعمیر یا اصلاح وسیله جعبه وسایل مربوط به اصلاح مدل
fail soft	تخریب
demolition	تخریب
destroyed	تخریب شد
degradation	تخریب
ruptures	تخریب
rupturing	تخریب
rupture	تخریب
ruination	تخریب
vandalism	تخریب
destruction	تخریب
demolitions	تخریب
oil gear	جعبه دنده برقی و هیدرولیکی دستگاه جعبه دنده روغنی برقی
demolishing	تخریب کردن
demolishes	تخریب کردن
subversion	انهدام تخریب
ruptures	تخریب کردن
demolish	تخریب کردن
fail safe	تخریب امن
rupturing	تخریب کردن
demolition belt	نوار تخریب
criminal damage	تخریب جزائی
fail-safe	تخریب امن
demolished	تخریب کردن
cratering charge	خرج تخریب
rupture	تخریب کردن
demolition	تخریب کردن
destructor	تخریب کننده
destructivity	قدرت تخریب
fail soft	تخریب تدریجی
hard core	مصالح تخریب
bomb disposal	تخریب بمب
underwater demolition	تخریب زیرابی
oxidative degradation	تخریب اکسایشی
rheodestruction	تخریب جریان
rubble hard core	مصالح تخریب
demolitions	تخریب کردن
destruction site	منطقه تخریب
destruct system	سیستم تخریب
destruction radius	حداکثرشعاع تخریب
demolition target	هدف تخریب
destruct	تخریب کردن
destruction fire	تیر تخریب
vasto	حکم یا دستور تخریب
demolition firing party	گروه مسئول تخریب
demolition belt	کمربند تخریب منطقهای
concussion detonation	خرج اماده به تخریب
demoralization	تخریب روحیه کردن
dismantling shot	تیر تخریب کننده
destruction radius	شعاع تخریب مین
concussion detonation	خرج تخریب ضربتی
destruction area	منطقه تخریب مهمات
petard	خرج تخریب دیواره و پایه پل
destroyed	ازبین رفت تخریب شده
xylotomous	دارای قابلیت تخریب چوب
command destruct signal	علامت تخریب موشک با فرمان دور
cratering charge	خرج مخصوص تهیه چاله تخریب
countermine	سیستم تخریب مین به طور خودکار
inert ammunition	مهمات خنثی یا بدون خرج تخریب
bomb cemetery	محل تخریب بمبهای عمل نکرده
kit	جعبه ابزار یا وسایل جعبه وسایل
kits	جعبه ابزار یا وسایل جعبه وسایل
property disposition	ازبین بردان اقلام فرسوده تخریب اموال
command destruct signal	علامت به کار افتادن سیستم تخریب کننده موشک
charged demolition	مواد منفجره خرج گذاری شده و اماده تخریب
intruder operation	تک هوایی و عملیات تخریب هواپیماهای دشمن در روی پایگاه
mudcapping	نوعی روش تخریب صخرههای بزرگ به وسیله موادمنفجره
creptation	تخریب خلل و فرج بتن همراه با صدای درهم شکستن
antimateriel ammunition	مهمات مخصوص تخریب هدفهای مادی مهمات ضداماد و وسایل
demoralized	از میان بردن حس شهامت و روحیه تخریب روحیه کردن
demoralizing	از میان بردن حس شهامت و روحیه تخریب روحیه کردن
demoralised	از میان بردن حس شهامت و روحیه تخریب روحیه کردن
demoralises	از میان بردن حس شهامت و روحیه تخریب روحیه کردن
demoralising	از میان بردن حس شهامت و روحیه تخریب روحیه کردن
demoralize	از میان بردن حس شهامت و روحیه تخریب روحیه کردن
demoralizes	از میان بردن حس شهامت و روحیه تخریب روحیه کردن
kit	جعبه
kits	جعبه
chest set	جعبه
incasement	جعبه
box	جعبه
boxes	جعبه
cist	جعبه
drawers	جعبه
cases	جعبه
case	جعبه
air box	جعبه دم
chest	جعبه
cage	جعبه
box pass	جعبه رخ ده
hot bus bar	جعبه
drawer	جعبه
chests	جعبه
hutch	جعبه
hutches	جعبه
cages	جعبه
casket	جعبه جواهرات
casket	جعبه کوچک
caskets	جعبه کوچک
crankcase	جعبه کارتر
decision box	جعبه تصمیم
box connector	رابط جعبه
phantom target	جعبه بازاوا
panel	جعبه کلیدبرق
panels	جعبه کلیدبرق
caskets	جعبه جواهرات
cotainer	جعبه باطری
box stall	جعبه اخور
box maker	جعبه ساز
bernoulli box	جعبه برنولی
battery case	جعبه باتری
battery bus	جعبه تقسیم
air box	جعبه هوا
battery box	جعبه باطری
battery box	جعبه باتری
ammunition chest	جعبه مهمات
box suitmeats	جعبه شیرینی
boxy	جعبه مانند
busbar	جعبه تقسیم
connection box	جعبه اتصال
conduit box	جعبه انشعاب
breakout box	جعبه قطع
completed case	جعبه پر شده
colour box	جعبه رنگ
coil box	جعبه پیچک
chain case	جعبه زنجیر
cartridge box	جعبه فشنگ
carter	جعبه کارتر
alarm box	جعبه الارم
sandboxes	جعبه یا گودال شن
toolbox	جعبه ابزار
terminal box	جعبه ترمینال
terminal box	جعبه کلم
switching kit	جعبه اتصال
steering gear	جعبه فرمان
smoke pot	جعبه دودانگیز
skinner box	جعبه اسکینر
shuttle box	جعبه دو سره
sandtable	جعبه شنی
repair kit	جعبه تعمیر
puzzle box	جعبه معما
problem box	جعبه مساله
transmission case	جعبه دنده
socket box	جعبه پریز
zoom box	جعبه درشتنمایی
workbox	جعبه ابزار
watchcase	جعبه ساعت
power pack	جعبه تغذیه
pouch kit	جعبه دارو
panel box	جعبه تابلو
gear box	جعبه دنده
echo box	جعبه بازاوا
drive mechanism	جعبه دنده
distribution box	جعبه تقسیم
distribution box	جعبه انشعاب
splice box	جعبه تقسیم
distributing box	جعبه تقسیم
discrimination box	جعبه افتراق
musical box	جعبه ساز
musical boxes	جعبه ساز
cabinet	جعبه کشودار
gear case	جعبه دنده
output box	جعبه فیوز
outlet box	جعبه خروجی
outlet box	جعبه دیواری
mirror frame	جعبه اینه
mail box	جعبه پستی
jewel box	جعبه جواهر
jardiniere	جعبه گلدان
jack box	جعبه اتصال
inductance box	جعبه اندوکتانس
incase etc	در جعبه گذاشتن
incase	در جعبه گذاردن
gun bag	جعبه توپ
goal box	جعبه هدف
cabinets	جعبه کشودار
holdall	جعبه هزارپیشه
block	جعبه قرقره
boxes	جعبه مقوایی
carton	جعبه مقوایی
cartons	جعبه مقوایی
fuse box	جعبه فیوز
black box	جعبه سیاه
black boxes	جعبه سیاه
junction boxes	جعبه ترمینال
showcasing	جعبه اینه
box	جعبه مقوایی
tool box	جعبه ابزار
holdalls	جعبه هزارپیشه

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com