Dictiornary-Farsi | جعبه تعمیر یا اصلاح وسیله جعبه وسایل مربوط به اصلاح مدل | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (15 milliseconds)

English	Persian
modification kit	جعبه تعمیر یا اصلاح وسیله جعبه وسایل مربوط به اصلاح مدل


Other Matches

containers	جعبه حاوی وسایل جعبه اماد جعبه محفظه فرف
container	جعبه حاوی وسایل جعبه اماد جعبه محفظه فرف
kit	جعبه ابزار یا وسایل جعبه وسایل
kits	جعبه ابزار یا وسایل جعبه وسایل
repair kit	جعبه تعمیر
magazines	مخزن مهمات ناو جعبه خزانه تفنگ جعبه خوراک دهنده
magazine	مخزن مهمات ناو جعبه خزانه تفنگ جعبه خوراک دهنده
demolition kit	جعبه وسایل تخریب
limber chest	جعبه حمل مهمات توپخانه جعبه پیش قطار
adaptation kit	جعبه وسایل تطبیق دهنده
rectifier	وسیله اصلاح
workbag	کیف مخصوص وسایل کار جعبه خیاطی
revises	اصلاح کردن اصلاح نمودن
revising	اصلاح کردن اصلاح نمودن
revise	اصلاح کردن اصلاح نمودن
anchor line extension kits	جعبه وسایل افزودن به طول کابل چتر نجات
packing	روکش یاغلاف جعبه بندی و جا دادن وسایل در یک فرف
bulk petroleum conversion kit	جعبه وسایل تبدیل خودروی عمومی به خودرو حمل موادسوختی
watershed management	کلیه عملیات مربوط به اصلاح و نگهداری و بهره برداری از انجیرها
box pass	جعبه کالیبر جعبه پاس
self correcting	خود بخود اصلاح شونده اصلاح کننده نفس خود
toolbox	جعبه حاوی قط عات لازم برای تعمیر , نگهداری و نصب قط عات
reparable	اصلاح پذیر تعمیر پذیر
repairable	اصلاح پذیر تعمیر پذیر
recoverable item	وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
oil gear	جعبه دنده برقی و هیدرولیکی دستگاه جعبه دنده روغنی برقی
deadlines	منتظر تعمیر متوقف کردن وسایل برای تعمیر
deadline	منتظر تعمیر متوقف کردن وسایل برای تعمیر
cipher device	وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
revisions	اصلاح
reform	اصلاح
emendation	اصلاح
modification	اصلاح
shading	اصلاح
improvements	اصلاح
betterment	اصلاح
repaired	اصلاح
correction	اصلاح
repair	اصلاح
arrangements	اصلاح
arrangement	اصلاح
melioration	اصلاح
rectification	اصلاح
alternation	اصلاح
improvement	اصلاح
reforms	اصلاح
reclamation	اصلاح
adjustments	اصلاح
rehabilitation	اصلاح
reconciliation	اصلاح
regeneration	اصلاح
amendment	اصلاح
reforming	اصلاح
reparation	اصلاح
modifiation	اصلاح
shavind	اصلاح
reformation	اصلاح
atonement	اصلاح
amendments	اصلاح
reconcilement	اصلاح اصلاح
adjustment	اصلاح
revision	اصلاح
renovation	اصلاح نوسازی
accommodates	اصلاح کردن
accommodated	اصلاح کردن
address modification	اصلاح آدرس
reconcilability	اصلاح پذیری
emended	اصلاح کردن
emend	اصلاح کردن
address modification	اصلاح نشانی
emending	اصلاح کردن
emends	اصلاح کردن
accommodate	اصلاح کردن
rectifies	اصلاح کردن
rectified	اصلاح کردن
rectify	اصلاح کردن
improvably	اصلاح پذیر
reformists	اصلاح طلبانه
reformists	اصلاح طلب
reformist	اصلاح طلبانه
reformist	اصلاح طلب
reformatories	کانون اصلاح
reformatory	کانون اصلاح
alters	اصلاح کردن
altering	اصلاح کردن
amender	اصلاح کننده
self correcting code	کد خود اصلاح
amend	اصلاح کردن
ameliorable	قابل اصلاح
amended	اصلاح کردن
amending	اصلاح کردن
meliorate	اصلاح کردن
mender	اصلاح کننده
alter	اصلاح کردن
altered	اصلاح کردن
amendable	قابل اصلاح
self improvement	اصلاح خود
betterment	اصلاح بهبود
repenting	اصلاح شدن
repents	اصلاح شدن
improver	اصلاح کننده
modification	اصلاح مدل
correctives	اصلاح کننده
corrective	اصلاح کننده
incorrigibility	اصلاح ناپذیری
reclaim	اصلاح شدن
reclaimed	اصلاح شدن
reclaiming	اصلاح شدن
reclaims	اصلاح شدن
modifies	اصلاح کردن
arrangement	ترتیب اصلاح
arrangements	ترتیب اصلاح
repented	اصلاح شدن
repent	اصلاح شدن
to sct aright	اصلاح کردن
revise	حک و اصلاح کردن
regenarate	اصلاح شده
incorrigible	اصلاح ناپذیر
reformism	اصلاح طلبی
reformation	اصلاح اساسی
revises	حک و اصلاح کردن
improvability	اصلاح شدنی
eugenics	اصلاح نژاد
file	اصلاح کردن
filed	اصلاح کردن
accord	اصلاح کردن
accorded	اصلاح کردن
accords	اصلاح کردن
modification	پیرایش اصلاح
modified	اصلاح شده
accomodate	اصلاح کردن
redress	اصلاح کردن
redressed	اصلاح کردن
redresses	اصلاح کردن
corrigibility	اصلاح پذیری
right itself	اصلاح شدن
rectifier	اصلاح کننده
irreconcilability	اصلاح ناپذیری
modify	اصلاح کردن
refornable	اصلاح پذیر
reformable	اصلاح پذیر
revising	حک و اصلاح کردن
corrigible	اصلاح پذیر
mendable	اصلاح پذیر
yates correction	اصلاح یتیس
corrector	اصلاح کننده
irreconcilableness	اصلاح ناپذیری
modifying	اصلاح کردن
emendator	اصلاح کننده
improvised	اصلاح شده
data modification	اصلاح داده ها
do-gooder	اصلاح طلب سادهلوح
do-gooders	اصلاح طلب سادهلوح
correctional custudy	روش اصلاح رفتار
correction for guessing	اصلاح برای حدس
solicitorship	اصلاح فیما بین
correctional institution	کانون اصلاح و تربیت
correction for attenuation	اصلاح برای کاهش
gold worked steel	فولاد اصلاح شده
corrected score	نمره اصلاح شده
tax reforms	اصلاح امور مالیاتی
euthenics	اصلاح نژاد محیطی
interbreed	اصلاح نژاد کردن
irrecocilably	بطور اصلاح ناپذیر
modifiable	قابل اصلاح وتعدیل
linebreed	اصلاح نژادی کردن
grades	اصلاح نژادکردن هموارکردن
grade	اصلاح نژادکردن هموارکردن
incorrigibly	بطور اصلاح ناپذیر
modificatory	اصلاح امیز اصلاحی
To get a haitcut.	اصلاح کردن (موی سر )
improvement in stock breading	اصلاح نژاد چارپایان
touch up <idiom>	اصلاح کردن تغییرات
house of correction	کانون اصلاح وتربیت
reformer	مصلح اصلاح طلب
revisional	چاپ اصلاح شده
eugenics	علم اصلاح نژادانسان
reformers	مصلح اصلاح طلب
shaving	اصلاح صورت تراشی
revised drawing	رسم اصلاح شده
reconciliation of two parties	اصلاح ذات البین
recension	چاپ اصلاح شده
alternate routing	مسیریابی اصلاح پذیر
repentance	اصلاح مسیر زندگی
alterable memory	حافظه اصلاح پذیر
She is constantly correcting me.	او [زن] دائما من را اصلاح می کند.
shaveling	ادم اصلاح کرده
recoverable error	اشتباه قابل اصلاح
revised edition	چاپ اصلاح شده
cages	جعبه
drawers	جعبه
chest set	جعبه
cage	جعبه
hutch	جعبه
hutches	جعبه
chests	جعبه
chest	جعبه
hot bus bar	جعبه
cist	جعبه
drawer	جعبه