English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
English Persian
Full phrase not found.
Full phrase Google translation result
Search result with all words
piv variable speed transmission جعبه دنده با سرعت متغیر گیربکس "پی ای وی "
Other Matches
reduction gear جعبه دنده تبدیل سرعت
reduction gear جعبه دنده کاهنده سرعت
speed reduction gear جعبه دنده کاهنده سرعت
oil gear جعبه دنده برقی و هیدرولیکی دستگاه جعبه دنده روغنی برقی
four gear drive گیربکس چهار دنده
bevel gearing گیربکس دنده مخروطی
gear transmission ratio نسبت دنده گیربکس
eight speed gear drive گیربکس هشت دنده
worm transmission گیربکس با چرخ دنده حلزونی
drive mechanism جعبه دنده
gearing جعبه دنده
transmission جعبه دنده
gearboxes جعبه دنده
geared جعبه دنده
gear case جعبه دنده
gearbox جعبه دنده
gear box جعبه دنده
gears جعبه دنده
gear جعبه دنده
transmission case جعبه دنده
transmissions جعبه دنده
gear change box جعبه تعویض دنده
transmission grease گریس جعبه دنده
gearbox position وضعیت جعبه دنده
gear case پوسته جعبه دنده
bevel gear drive جعبه دنده مخروطی
planetary gear جعبه دنده خورشیدی
steering gear جعبه دنده فرمان
quick change gearbox جعبه دنده نورتون
transmission oil روغن جعبه دنده
gear box جعبه دنده گیرباکس
gear quadrant ماهک جعبه دنده
gearbox flange لبه برامده جعبه دنده
transmission oil pump پمپ روغن جعبه دنده
aircraft arresting gear جعبه دنده دستگاه مهارهواپیما
gear friction losses تلفات اصطکاکی جعبه دنده
epicyclic transmission جعبه دنده اپی سیکلیک
transmission ratio نسبت تبدیل جعبه دنده
gear guard جعبه محافظ برای چرخ دنده ها
gearbox stud محور کوچک داخل جعبه دنده
gear ratio نسبت سرعتهای دورانی محورهای ورودی و خروجی یک جعبه دنده
variable speed control کنترل سرعت متغیر
speedometer multiplier چرخ دنده سرعت سنج
variable speed d.c. motor موتور جریان دائم با سرعت متغیر
container جعبه حاوی وسایل جعبه اماد جعبه محفظه فرف
containers جعبه حاوی وسایل جعبه اماد جعبه محفظه فرف
rheostatic دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
rheostat دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
declaring معرفی کردن متغیر یا معادل قرار دادن متغیر به یک عدد در یک برنامه کامپیوتری
declare معرفی کردن متغیر یا معادل قرار دادن متغیر به یک عدد در یک برنامه کامپیوتری
declares معرفی کردن متغیر یا معادل قرار دادن متغیر به یک عدد در یک برنامه کامپیوتری
ungear از دنده بیرون انداختن بی دنده کردن
magazine مخزن مهمات ناو جعبه خزانه تفنگ جعبه خوراک دهنده
magazines مخزن مهمات ناو جعبه خزانه تفنگ جعبه خوراک دهنده
limber chest جعبه حمل مهمات توپخانه جعبه پیش قطار
pinions دنده پینیون دنده لایتناهی
pinion دنده پینیون دنده لایتناهی
spur gear دنده مهمیزی دنده خاردار
pinioning دنده پینیون دنده لایتناهی
epicyclic transmission یک یاچند چرخ دنده که در داخل یاخارج چرخ دنده دیگری حرکت می کنند
transmission case گیربکس
gear box گیربکس
transmission گیربکس
basic gearing گیربکس
gear change box گیربکس
transmissions گیربکس
gearing گیربکس
automobile gear transmission گیربکس اتومبیل
transmission shaft شفت گیربکس
variable speed transmission گیربکس پلهای
oil drive unit گیربکس هیدرولیکی
four speed transmission گیربکس چهاردور
oil drive unit گیربکس روغنی
drives محرکه گیربکس
synchromesh gear گیربکس سنکرون
drive محرکه گیربکس
gearbox flange فلانژ گیربکس
gearbox case cap درپوش گیربکس
gear lubricant oil روغن گیربکس
oil hydraulic transmission گیربکس هیدرولیکی
variable speed gear drive گیربکس قابل تنظیم
box pass جعبه کالیبر جعبه پاس
modification kit جعبه تعمیر یا اصلاح وسیله جعبه وسایل مربوط به اصلاح مدل
rougher دنده دنده کننده
combined speed indicator عقربه نشان دهنده سرعت علمی و عملی سرعت نمای مرکب
speed ring طوقه تطبیق سرعت توپ پدافند هوایی طبله سرعت نما
inflow ratio نسبت سرعت واقعی رتورکرافت به سرعت محیطی نوک تیغه ها
indicated airspeed سرعت تعیین شده بوسیله سرعت نمای هواپیما
burning rate سرعت سوزش مهمات یا خرج سرعت مصرف سوخت
dragged وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
drag وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
drags وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
tachometer اندازه گیر سرعت چرخش سرعت سنج
true air speed سرعت حقیقی هواپیما یا سرعت تنظیم شده ان
machine number عدد نسبت سرعت هواپیما به سرعت صوت
rate of flame propagation سرعت پخش شدن شعله سرعت احتراق
variable ratio گیربکسهایی که در ان به منظور ثابت نگاه داشتن سرعت برونگذاشت نسبت تبدیل صرف نظر از سرعت درون گذاشت تغییر میکند
muzzle velocity سرعت دهانهای سرعت اولیه گلوله
rate of pouring سرعت سیلان سرعت جاری شدن
input فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
inputted فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
sprocket دنده چرخ زنجیرخور چرخ دنده
support CI مخصوص که با cpu کار میکند و یک تابع جمع یا عملیات استاندارد را به سرعت انجام میدهد و سرعت پردازش را افزایش میدهد
chocked nozzle خروجی موتور جت که سرعت جریان گازهای خروجی دران به سرعت صوت رسیده است
accelerate سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerating سرعت دادن سرعت گرفتن
subsonic با سرعت کمتر از سرعت صوت
accelerates سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerated سرعت دادن سرعت گرفتن
variable recoil سیستم عقب نشینی متغیر دستگاه عقب نشینی متغیر
mach hold بستن سرعت ماخ به هواپیما بستن سرعت لازم به هواپیمابه طور خودکار
dragger شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
zero wait state که آن قدر سریع است که با سرعت قط عات دیگر در کامپیوتر کار میکند و نیاز نیست به صورت مصنوعی سرعت آن کم شود یا وضعیت انتظار درج شود
transonic سرعت سیال بین مافوق صوت و زیر سرعت صوت
cut off velocity سرعت موشک در لحظه جداشدن موتور سرعت صعودنهایی موشک
air plot wind velocity سرعت باد در مسیر هواپیما سرعت باد محاسبه شده
kits جعبه ابزار یا وسایل جعبه وسایل
kit جعبه ابزار یا وسایل جعبه وسایل
fasts وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fasted وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fast وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fastest وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
airspeed سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش
declared speed سرعت اعلام شده به ناوگان سرعت استاندارد ناوگان
airspeeds سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش
supersonic هواپیمای مافوق سرعت صوت با سرعت مافوق سرعت صوت
command speed سرعت تعیین شده هواپیما سرعت پیش بینی شده برای هواپیما
ground speed سرعت دویدن هواپیما در روی باند سرعت دویدن روی باند سرعت گرفتن هواپیما روی زمین
aircraft block speed سرعت خالص هواپیما سرعت هواپیما از نظرتئوریکی
sustained rate سرعت حرکت مداوم سرعت تکرار مداوم
slat دنده ها
slats دنده ها
spare ribs سر دنده
strictest یک دنده
stricter یک دنده
strict یک دنده
dependum ته دنده
gears دنده
hard-nosed یک دنده
gear دنده
geap دنده
drives دنده
costa دنده
drive دنده
geared دنده
rib دنده
dragway مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
dragstrip مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
rib گوشت دنده
grooved دنده دار
gearwheel چرخ دنده
spur gear دنده ملخی
ribbed دنده دار
reverse gears دنده معکوس
shifting lever دسته دنده
reverse gear دنده معکوس
high speed دنده سریع
cog wheels چرخ دنده ها
stick shift دسته دنده
cogwheels چرخ دنده ها
gear چرخ دنده
sheaths تیزی دنده
cross-rib دنده ی قوس
planetary gear دنده خورشیدی
gear wheels چرخ دنده ها
gearwheels چرخ دنده ها
pinwheel چرخ دنده
sheath تیزی دنده
stave دنده بشکه
longitudinal دنده طولی
cogs دنده چرخ
thread دنده پیچ
threads دنده پیچ
ratchet دنده جغجغه ای
cogged wheels چرخ دنده ها
cogged wheel چرخ دنده
gear level دسته دنده
jackshaft دنده دو در اتومبیل
gear cutter دنده تراش
cog دنده چرخ
jackshaft دنده عقب
low gear دنده کندکن
laticostate دنده پهن
gear wheel چرخ دنده
cramwheel دنده مخروطی
rib دنده میله
cog [cogwheel] چرخ دنده
cog wheel چرخ دنده
gearshifts دنده عوض کن
bendix دنده استارت
bevel gear دنده مورب
pinioning جرخ دنده
cogwheel چرخ دنده
gears چرخ دنده
chop گوشت دنده
bendix دنده بندیکس
pinion جرخ دنده
gearshifts میله دنده
gearshift دنده عوض کن
wheelwork چرخ دنده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com