Total search result: 202 (12 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
reduction gear |
جعبه دنده کاهنده سرعت |
speed reduction gear |
جعبه دنده کاهنده سرعت |
|
|
Other Matches |
|
reduction gear |
جعبه دنده تبدیل سرعت |
piv variable speed transmission |
جعبه دنده با سرعت متغیر گیربکس "پی ای وی " |
oil gear |
جعبه دنده برقی و هیدرولیکی دستگاه جعبه دنده روغنی برقی |
reduction gear |
چرخ دنده کاهنده |
roller drive |
مکانیزم چرخ دنده کاهنده یاافزاینده |
transmission case |
جعبه دنده |
gearing |
جعبه دنده |
gear |
جعبه دنده |
gear case |
جعبه دنده |
gear box |
جعبه دنده |
gearboxes |
جعبه دنده |
gearbox |
جعبه دنده |
geared |
جعبه دنده |
drive mechanism |
جعبه دنده |
transmission |
جعبه دنده |
transmissions |
جعبه دنده |
gears |
جعبه دنده |
gear case |
پوسته جعبه دنده |
gear quadrant |
ماهک جعبه دنده |
gear box |
جعبه دنده گیرباکس |
gear change box |
جعبه تعویض دنده |
transmission grease |
گریس جعبه دنده |
planetary gear |
جعبه دنده خورشیدی |
gearbox position |
وضعیت جعبه دنده |
quick change gearbox |
جعبه دنده نورتون |
steering gear |
جعبه دنده فرمان |
transmission oil |
روغن جعبه دنده |
bevel gear drive |
جعبه دنده مخروطی |
epicyclic transmission |
جعبه دنده اپی سیکلیک |
transmission ratio |
نسبت تبدیل جعبه دنده |
gearbox flange |
لبه برامده جعبه دنده |
transmission oil pump |
پمپ روغن جعبه دنده |
aircraft arresting gear |
جعبه دنده دستگاه مهارهواپیما |
gear friction losses |
تلفات اصطکاکی جعبه دنده |
gearbox stud |
محور کوچک داخل جعبه دنده |
gear guard |
جعبه محافظ برای چرخ دنده ها |
gear ratio |
نسبت سرعتهای دورانی محورهای ورودی و خروجی یک جعبه دنده |
speedometer multiplier |
چرخ دنده سرعت سنج |
step down transformer |
ترانسفورماتور کاهنده کاهنده ولتاژ |
container |
جعبه حاوی وسایل جعبه اماد جعبه محفظه فرف |
containers |
جعبه حاوی وسایل جعبه اماد جعبه محفظه فرف |
ungear |
از دنده بیرون انداختن بی دنده کردن |
magazines |
مخزن مهمات ناو جعبه خزانه تفنگ جعبه خوراک دهنده |
magazine |
مخزن مهمات ناو جعبه خزانه تفنگ جعبه خوراک دهنده |
limber chest |
جعبه حمل مهمات توپخانه جعبه پیش قطار |
spur gear |
دنده مهمیزی دنده خاردار |
pinion |
دنده پینیون دنده لایتناهی |
pinions |
دنده پینیون دنده لایتناهی |
pinioning |
دنده پینیون دنده لایتناهی |
epicyclic transmission |
یک یاچند چرخ دنده که در داخل یاخارج چرخ دنده دیگری حرکت می کنند |
box pass |
جعبه کالیبر جعبه پاس |
modification kit |
جعبه تعمیر یا اصلاح وسیله جعبه وسایل مربوط به اصلاح مدل |
rougher |
دنده دنده کننده |
extenuatory |
کاهنده |
depressor |
کاهنده |
reductant |
کاهنده |
regressive |
کاهنده |
ablative |
کاهنده |
derogatory to |
کاهنده از |
decreasing |
کاهنده |
decrescent |
کاهنده |
dumper |
کاهنده |
reducing atmosphere |
جو کاهنده |
reducer |
کاهنده |
extenuative |
کاهنده |
disinflationary |
کاهنده تورم |
negative feedback |
پسخورد کاهنده |
decreasing order |
ترتیب کاهنده |
lift dumper |
کاهنده برا |
current limiting reactor |
پیچک کاهنده |
dump valve |
شیر کاهنده |
reducing adaptor |
رابط کاهنده |
dimming relay |
رله کاهنده |
dimming rheostat |
رئوستای کاهنده |
damper tube |
لامپ کاهنده |
step down transformer |
مبدل کاهنده |
anaphrodisiac |
کاهنده شهوت |
flagging |
کاهنده ضعیف |
reducing elbow |
زانوی کاهنده |
regressive taxation |
مالیات کاهنده |
reducing agent |
عامل کاهنده |
reducing tee piece |
سه راه کاهنده |
softener |
کاهنده سختی اب |
deceleration |
شتاب کاهنده |
ablatitious |
کاهنده قوه جاذبه |
antidiuretic hormone |
هورمون کاهنده ادرار |
damper winding |
سیم پیچ کاهنده |
regressive tax system |
نظام مالیاتی کاهنده |
denitrifying bacteria |
باکتری کاهنده نیترات |
adh |
هورمون کاهنده ادرار |
depreciatory |
کاهنده کسر کننده |
derogative |
کاهنده شئونات یابها |
combined speed indicator |
عقربه نشان دهنده سرعت علمی و عملی سرعت نمای مرکب |
speed ring |
طوقه تطبیق سرعت توپ پدافند هوایی طبله سرعت نما |
inflow ratio |
نسبت سرعت واقعی رتورکرافت به سرعت محیطی نوک تیغه ها |
indicated airspeed |
سرعت تعیین شده بوسیله سرعت نمای هواپیما |
burning rate |
سرعت سوزش مهمات یا خرج سرعت مصرف سوخت |
drags |
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین |
dragged |
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین |
drag |
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین |
subtractive |
کاهنده دارای علامت تفریق |
true air speed |
سرعت حقیقی هواپیما یا سرعت تنظیم شده ان |
tachometer |
اندازه گیر سرعت چرخش سرعت سنج |
machine number |
عدد نسبت سرعت هواپیما به سرعت صوت |
rate of flame propagation |
سرعت پخش شدن شعله سرعت احتراق |
variable ratio |
گیربکسهایی که در ان به منظور ثابت نگاه داشتن سرعت برونگذاشت نسبت تبدیل صرف نظر از سرعت درون گذاشت تغییر میکند |
rate of pouring |
سرعت سیلان سرعت جاری شدن |
muzzle velocity |
سرعت دهانهای سرعت اولیه گلوله |
inputted |
فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود |
input |
فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود |
sprocket |
دنده چرخ زنجیرخور چرخ دنده |
support |
CI مخصوص که با cpu کار میکند و یک تابع جمع یا عملیات استاندارد را به سرعت انجام میدهد و سرعت پردازش را افزایش میدهد |
chocked nozzle |
خروجی موتور جت که سرعت جریان گازهای خروجی دران به سرعت صوت رسیده است |
accelerate |
سرعت دادن سرعت گرفتن |
accelerated |
سرعت دادن سرعت گرفتن |
subsonic |
با سرعت کمتر از سرعت صوت |
accelerates |
سرعت دادن سرعت گرفتن |
accelerating |
سرعت دادن سرعت گرفتن |
mach hold |
بستن سرعت ماخ به هواپیما بستن سرعت لازم به هواپیمابه طور خودکار |
dragger |
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت |
zero wait state |
که آن قدر سریع است که با سرعت قط عات دیگر در کامپیوتر کار میکند و نیاز نیست به صورت مصنوعی سرعت آن کم شود یا وضعیت انتظار درج شود |
cut off velocity |
سرعت موشک در لحظه جداشدن موتور سرعت صعودنهایی موشک |
air plot wind velocity |
سرعت باد در مسیر هواپیما سرعت باد محاسبه شده |
transonic |
سرعت سیال بین مافوق صوت و زیر سرعت صوت |
kit |
جعبه ابزار یا وسایل جعبه وسایل |
kits |
جعبه ابزار یا وسایل جعبه وسایل |
fasts |
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند |
fasted |
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند |
fast |
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند |
fastest |
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند |
declared speed |
سرعت اعلام شده به ناوگان سرعت استاندارد ناوگان |
airspeed |
سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش |
airspeeds |
سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش |
supersonic |
هواپیمای مافوق سرعت صوت با سرعت مافوق سرعت صوت |
command speed |
سرعت تعیین شده هواپیما سرعت پیش بینی شده برای هواپیما |
ground speed |
سرعت دویدن هواپیما در روی باند سرعت دویدن روی باند سرعت گرفتن هواپیما روی زمین |
aircraft block speed |
سرعت خالص هواپیما سرعت هواپیما از نظرتئوریکی |
sustained rate |
سرعت حرکت مداوم سرعت تکرار مداوم |
slats |
دنده ها |
slat |
دنده ها |
dependum |
ته دنده |
gear |
دنده |
drives |
دنده |
costa |
دنده |
strict |
یک دنده |
stricter |
یک دنده |
strictest |
یک دنده |
hard-nosed |
یک دنده |
spare ribs |
سر دنده |
geared |
دنده |
geap |
دنده |
gears |
دنده |
drive |
دنده |
rib |
دنده |
dragway |
مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت |
dragstrip |
مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت |
bevel gear |
دنده کرامویل |
gear level |
دسته دنده |
ratchet |
دنده جغجغه ای |
gears |
چرخ دنده |
gear cutter |
دنده تراش |
gear wheel |
چرخ دنده |
sheaths |
تیزی دنده |
jackshaft |
دنده عقب |
jackshaft |
دنده دو در اتومبیل |
laticostate |
دنده پهن |
cog wheels |
چرخ دنده ها |
bendix |
دنده بندیکس |
cogwheels |
چرخ دنده ها |
low gear |
دنده کندکن |
gearwheels |
چرخ دنده ها |
timber |
دنده عرضی |
gear wheels |
چرخ دنده ها |
grooved |
دنده دار |
sheath |
تیزی دنده |
reverse gears |
دنده معکوس |
cogged wheel |
چرخ دنده |
cog wheel |
چرخ دنده |
bevel gear |
دنده مورب |
bendix |
دنده استارت |
planetary gear |
دنده خورشیدی |
cog [cogwheel] |
چرخ دنده |
pinwheel |
چرخ دنده |
high speed |
دنده سریع |
gearwheel |
چرخ دنده |
cogged wheels |
چرخ دنده ها |
reverse gear |
دنده معکوس |
ribbed |
دنده دار |
stick shift |
دسته دنده |
gearshift |
میله دنده |
top radius |
گردی سر دنده |
steering gear |
دنده سکان |
steering gear |
دنده فرمان |
thread |
دنده پیچ |
cog |
دنده چرخ |
pinioning |
جرخ دنده |
rib |
دنده میله |
frame |
دنده عرضی |
spur gear |
دنده ملخی |
sprocket |
دنده زنجیر |