English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (13 milliseconds)
English Persian
bloc جعبه قرقره اتحاد دو یاچند دسته بمنظورخاصی
blocs جعبه قرقره اتحاد دو یاچند دسته بمنظورخاصی
Other Matches
block اتحاد دو یاچند دسته بمنظور خاصی
blocks اتحاد دو یاچند دسته بمنظور خاصی
blocked اتحاد دو یاچند دسته بمنظور خاصی
blocks جعبه قرقره
block جعبه قرقره
blocked جعبه قرقره
cable drum قرقره استوانه شکلی که کابل کنترل به دور ان پیچیده شده و مقدار کابلی که با هرچرخش دسته حرکت میکند راافزایش میدهد
container جعبه حاوی وسایل جعبه اماد جعبه محفظه فرف
containers جعبه حاوی وسایل جعبه اماد جعبه محفظه فرف
magazine مخزن مهمات ناو جعبه خزانه تفنگ جعبه خوراک دهنده
magazines مخزن مهمات ناو جعبه خزانه تفنگ جعبه خوراک دهنده
limber chest جعبه حمل مهمات توپخانه جعبه پیش قطار
single action یک بار چرخش قرقره با یک بار چرخش دسته
consolidation ادغام دو یاچند موسسه
box pass جعبه کالیبر جعبه پاس
mergers یکی شدن دو یاچند شرکت
ligature دو یاچند حرف متصل بهم
merger یکی شدن دو یاچند شرکت
modification kit جعبه تعمیر یا اصلاح وسیله جعبه وسایل مربوط به اصلاح مدل
syndactyl دارای دو یاچند انگشت بهم چسبیده
dogfights جنگ مابین دو یاچند نفر در گوشه تنگی
dogfight جنگ مابین دو یاچند نفر در گوشه تنگی
tacit تعهد کنترل اسلحه بین دو یاچند کشور
waggonette گردونه چهار چرخه که یک یاچند اسب انرا می کشد...دارد
holding company شرکتی که مالک سهام یک یاچند شرکت میباشدودرسیاست انان مداخله میکند
zeeman پدیدهای که در ان هر یک ازطیفهای خطی با عبور ازمیدان مغناطیسی به دو یاچند جزء تجزیه میشوند
bulb angle جزء ساختمانی که معمولابعنوان ستون یا پایه بکارمیرود و به شکل دایرهای یاچند وجهی میباشد
multipropellant سوخت راکت متشکل از دو یاچند جزء که بصورت مجزا به محفظه احتراق وارد میشوند
mounting دسته و پشت بند دسته شمشیر
alliance اتحاد
leagues اتحاد
identities اتحاد
identity اتحاد
incorporation اتحاد
alliances اتحاد
federative اتحاد
injunctions اتحاد
integrity اتحاد
conferderation اتحاد
consolidation اتحاد
togetherness اتحاد
confederations اتحاد
confederation اتحاد
injunction اتحاد
accretion اتحاد
union اتحاد
unity اتحاد
federal اتحاد
solidarity اتحاد
league اتحاد
unions اتحاد
lohmannizing غوطه ور ساختن فلز درنمکهای ملقمه کننده و سپس روکش کردن انها توسط دو یاچند الیاژ پوشاننده محافظ
oil gear جعبه دنده برقی و هیدرولیکی دستگاه جعبه دنده روغنی برقی
unions اتحاد سازش
monetary convention اتحاد پولی
confederacies اتحاد پیوند
confederacy اتحاد پیوند
coalitions اتحاد موقتی
military convention اتحاد نظامی
mathematical identity اتحاد ریاضی
association معاشرت اتحاد
coalition اتحاد موقتی
unifiable قابل اتحاد
unitive موجد اتحاد
union اتحاد اتحادیه
monetary convention اتحاد ارزی
union اتحاد سازش
diphthong اتحاد دو صوت
diphthongs اتحاد دو صوت
marriage یگانگی اتحاد
marriages یگانگی اتحاد
syneresis اتحاد دو حرف
associations معاشرت اتحاد
unions اتحاد واتفاق
sodality اتحاد یگانگی
consolidation ترکیب اتحاد
unison اتحاد اتفاق
union اتحاد واتفاق
disunity عدم اتحاد
unions اتحاد اتحادیه
tie اتحاد وابستگی
defensive league اتحاد دفاعی
ties اتحاد وابستگی
Soviet Union اتحاد شوروی
voter عنصر منطقی باینری که شرایط سیگنال را در دو یاچند کانال مقایسه کرده و درصورت وقوع ناسازگاری حالت انرا عوض میکند
voters عنصر منطقی باینری که شرایط سیگنال را در دو یاچند کانال مقایسه کرده و درصورت وقوع ناسازگاری حالت انرا عوض میکند
contention وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
contentions وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
nosegay دسته گل یایک دسته علف
leagues اتحاد متحد کردن
bands دستهء موسیقی اتحاد
band دستهء موسیقی اتحاد
synoeky اتحاد واتفاق الحاق
pentarchy اتحاد پنج حکومت
synoecy اتحاد واتفاق الحاق
triumvir عضو اتحاد سه گانه
spirit de corps روح یگانگی و اتحاد
misalliance اتحاد وائتلاف نامناسب
unionists هواخواه اتحاد و یگانگی
unionist هواخواه اتحاد و یگانگی
league اتحاد متحد کردن
solidarity بهم پیوستگی [اتحاد]
slur خط اتحاد لکه ننگ
slurred خط اتحاد لکه ننگ
slurs خط اتحاد لکه ننگ
slurring خط اتحاد لکه ننگ
pentarchy اتحاد پنج نیرو یاپنج حس
post union اتحاد پستی بین المللی
pan americanism طرفداری از اتحاد کشورهای امریکایی
Soviets هیئت حاکمه اتحاد جماهیرشوروی
Soviet هیئت حاکمه اتحاد جماهیرشوروی
lorgnette ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
lorgnettes ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
integration یکپارچگی اتحاد عناصر مختلف اجتماع
misjoinder اتحاد ناصحیح وتبانی اصحاب دعوی
kit جعبه ابزار یا وسایل جعبه وسایل
kits جعبه ابزار یا وسایل جعبه وسایل
estate in common درCL حالتی را گویند که دو یاچند نفر در زمینی با عناوین مختلف و یا با عنوان واحدولی در ازمنه مختلف اشتراک منافع داشته باشند ملک مشاع
block قرقره
hank قرقره
grousing با قرقره
wharve قرقره
reeled قرقره
hanks قرقره
spool قرقره
reel قرقره
blocks قرقره
pully قرقره
chain block قرقره
blocked قرقره
grouses با قرقره
groused با قرقره
pulleys قرقره
hasp قرقره
bobbins قرقره
bobbin قرقره
pulley قرقره
hasps قرقره
spools قرقره
grouse با قرقره
reels قرقره
reeling قرقره
block and tackle طناب و قرقره
grooved drum قرقره شیاردار
tackled قرقره و طناب
tackles قرقره قلاب
tackles قرقره و طناب
reels قرقره سیم
idle pulley قرقره راهنما
fiddle blocks قرقره پلهای
tackling قرقره و طناب
spool قرقره سیم
gorcock با قرقره قرمز
gantline طناب قرقره
tackling قرقره قلاب
inductorium قرقره القا
jigger طناب قرقره
rollers قرقره نورد
fiddle blocks قرقره مضاعف
roller قرقره نورد
chain pulley قرقره زنجیر
block and tackle قرقره و زنجیر
burton طناب و قرقره
tape spool قرقره نوار
reeled قرقره سیم
reeled قرقره ماهیگیری
snatch block قرقره پران
driving pulley قرقره محرکه
tackle قرقره قلاب
reeling قرقره سیم
reeling قرقره ماهیگیری
idler pulley قرقره زنجیر
swivel block قرقره گردان
fall طناب قرقره
reels قرقره ماهیگیری
ruhmkorff coil قرقره رومکورف
spools قرقره سیم
pully block قرقره مرکب
cord pulley قرقره و طناب
common block قرقره چوبی
unreel از قرقره بازکردن
pulley face تاج قرقره
tackled قرقره قلاب
tackle قرقره و طناب
reel قرقره سیم
reel قرقره ماهیگیری
common block قرقره عادی
epicyclic transmission یک یاچند چرخ دنده که در داخل یاخارج چرخ دنده دیگری حرکت می کنند
automatic reel قرقره خودکار ماهیگیری
luff tackle قرقره قلاب دو شیاره
tackled قلاب قرقره جرثقیل
bail lock قفل قرقره ماهیگیری
tackles قلاب قرقره جرثقیل
bay reel قرقره کوچک ماهیگیری
jigger جفت قرقره ناهمسان
reeling قرقره سیم کشی
double buff قرقره قلاب دو شیاره
reeled قرقره سیم کشی
fly reel قرقره ساده ماهیگیری
reel قرقره سیم کشی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com