English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
buoyant mine case جعبه مین شناور
Other Matches
containers جعبه حاوی وسایل جعبه اماد جعبه محفظه فرف
container جعبه حاوی وسایل جعبه اماد جعبه محفظه فرف
floating base ناولجستیکی شناور یا کاروان لجستیکی شناور دریایی
magazine مخزن مهمات ناو جعبه خزانه تفنگ جعبه خوراک دهنده
magazines مخزن مهمات ناو جعبه خزانه تفنگ جعبه خوراک دهنده
limber chest جعبه حمل مهمات توپخانه جعبه پیش قطار
floats شناور شدن شناور بودن
icebergs کوه یخ شناور توده یخ شناور
float شناور شدن شناور بودن
iceberg کوه یخ شناور توده یخ شناور
floated شناور شدن شناور بودن
box pass جعبه کالیبر جعبه پاس
gull هدف شناور فریبنده سطحی هدف دروغین شناور
gulls هدف شناور فریبنده سطحی هدف دروغین شناور
modification kit جعبه تعمیر یا اصلاح وسیله جعبه وسایل مربوط به اصلاح مدل
oil gear جعبه دنده برقی و هیدرولیکی دستگاه جعبه دنده روغنی برقی
kit جعبه ابزار یا وسایل جعبه وسایل
kits جعبه ابزار یا وسایل جعبه وسایل
float bridge پل شناور
floaty شناور
floated شناور
afloat شناور
vessels شناور
vessel شناور
free swimming شناور
floats شناور
floating fundation پی شناور
floating bridge پل شناور
above water <adj.> شناور
buoyant شناور
ballcocks شناور
flying bridge پل شناور
drift ice یخ شناور
bouyant foundation پی شناور
pontoon پل شناور
ballcock شناور
nectonic شناور
pontoons پل شناور
on the float شناور
pack ice یخ شناور
float شناور
floating شناور
floe تخته یخ شناور
oil slick نفت شناور
float into position شناور شدن
vessel یگان شناور
oil slicks نفت شناور
zooplankton جانوران شناور
floating point با ممیز شناور
float well چاه شناور
floating mine مین شناور
barge تراده شناور
barged تراده شناور
barges تراده شناور
submersible pump پمپ شناور
submergible pump پمپ شناور
vessels یگان شناور
floating gyro ژایرو شناور
floating point ممیز شناور
plunger پیستون شناور
plunge valve سوپاپ شناور
phytoplankton گیاهان شناور
pontoon طراده شناور
pontoon اسکله شناور
levitative شناور در هوا
life bouy رهنمای شناور
swims شناور شدن
waft شناور ساختن
wafted شناور ساختن
wafting شناور ساختن
natatores مرغان شناور
nekton جانور شناور
plunger piston پیستون شناور
pontoon bridge پل شناور قایقی
plungers پیستون شناور
lifebuoy گوی شناور
lifebuoys گوی شناور
booming دستگاه شناور
immersion heater اب گرم کن شناور
immersion heaters اب گرم کن شناور
ice field یخزار یخ شناور
swim شناور شدن
immersion thermometer دماسنج شناور
boom دستگاه شناور
boomed دستگاه شناور
booms دستگاه شناور
pontoons طراده شناور
pontoons اسکله شناور
floating grid شبکه شناور
buoy رهنمای شناور
antisurface ضد ناوهای شناور
dipped electrode الکترود شناور
float شناور بودن
fluxed electrode الکترود شناور
dipping enamel لعاب شناور
wafts شناور ساختن
floated شناور شدن
dipping varnish لاک شناور
floated شناور بودن
drifting mine مین شناور
floats شناور شدن
float guage اشل شناور
floats شناور بودن
iceberg توده یخ شناور
icebergs توده یخ شناور
float شناور شدن
bouyancy pump پمپ شناور
buoy جسم شناور
buoy شناور ساختن
buoy راهنمای شناور در اب
buoyed رهنمای شناور
buoyed جسم شناور
buoyed شناور ساختن
buoyed راهنمای شناور در اب
buoying رهنمای شناور
buoying شناور ساختن
buoying راهنمای شناور در اب
buoys رهنمای شناور
buoys جسم شناور
buoys شناور ساختن
buoys راهنمای شناور در اب
carburetor float شناور کاربراتور
bouyant foundation پایه شناور
float test ازمون شناور
floating audress نشانی شناور
baying پل رابط در پل شناور
bays پل رابط در پل شناور
bayed پل رابط در پل شناور
buoying جسم شناور
floating dock حوض شناور
floating charactep دخشه شناور
bay پل رابط در پل شناور
float valve دریچه شناور
floater جسم شناور
floating aquatics ابزیان شناور
adrift شناور مهارشده
natant شناور یامتحرک دراب
light buoy راهنمای شناور چراغدار
floating drydock حوضچه شناور خشک
floating exchange rate نرخ شناور ارز
floating base پایگاه شناور دریایی
wreck شناور غرق شده
poppers طعمه شناور ماهیگیری
popper طعمه شناور ماهیگیری
floating point rutine روال ممیز شناور
drift fishing ماهیگیری از قایق شناور
floating point representation نمایش با ممیز شناور
wrecking شناور غرق شده
wrecks شناور غرق شده
floating point operation عملکردبا ممیز شناور
back float شناور شدن روی اب
consolidated pack ice مجموعه یخهای شناور
bottom mine مین شناور عمقی
floating point operation عملیات ممیز شناور
floating point number عدد با ممیز شناور
floating point constant ثابت ممیز شناور
floating point arithmetic حساب ممیز شناور
floating rate of exchange نرخ شناور ارز
power driven vessel یگان شناور موتوری
raft دسته الوار شناور بر اب
rafts دسته الوار شناور بر اب
plunge battery باتری با الکترد شناور
popping plug طعمه ماهیگیری شناور
watching mine مین شناور در سطح اب
submersible غوطه ور شناور زیرابی
snagline mine مین با شاخک شناور
plunger شناور کاربوراتور غوطه ور
plungers شناور کاربوراتور غوطه ور
short scope buoy بویه شناور قائم
floated روی اب نگهداشتن شناور
float روی اب نگهداشتن شناور
floating point ممیز شناور [ریاضی]
floats روی اب نگهداشتن شناور
floating point notation نشان گذاری با ممیز شناور
float شناور ساختن روی اب ایستادن
deadman's float شناور بودن با دستهای باز
bouquet mine نوعی مین شناور خوشهای
center of buoyancy مرکزتعادل اتصال وسایل شناور
hovers پلکیدن شناور واویزان بودن
hovered پلکیدن شناور واویزان بودن
hover پلکیدن شناور واویزان بودن
wafter چیز شناور بر روی هوایا اب
chess سطح شیب دار پل شناور
floating point number اعداد ممیز شناور [ریاضی]
floating dock حوضچه شناور تعمیر کشتی
floats شناور ساختن روی اب ایستادن
floating island جزیره شناور ومصنوعی شیرینی
floated شناور ساختن روی اب ایستادن
wreck vessel شناور کشتی غرق شده
buoyage تنطیم محل راهنماهای شناور
release sinker رها کننده مین شناور
immersing غوطه ور کردن شناور نمودن
immersed غوطه ور کردن شناور نمودن
immerses غوطه ور کردن شناور نمودن
drifted جسم شناور برف باداورده
drifts جسم شناور برف باداورده
drifting جسم شناور برف باداورده
lily pad برگ شناور زنبق ابی
drift جسم شناور برف باداورده
immerse غوطه ور کردن شناور نمودن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com