Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 156 (9 milliseconds)
English
Persian
the volume that preceded
جلدی که زودتر یاجلوتر منتشر شد
Other Matches
First come first served.
هرکس اول (زودتر ) بیاید زودتر کارش انجام می شود
issuant
منتشر کننده منتشر شونده
briskness
جلدی
integumentary
جلدی
lupus
سل جلدی
cutaneous
جلدی
lupus vulgaris
سل جلدی
tegumental
جلدی
exanthem
جلدی
dermal
جلدی
hyped up
زیر جلدی
dermatopathy
مرض جلدی
hype
زیر جلدی
hyped
زیر جلدی
edermical meducation
معالجه جلدی
dermatosis
امراض جلدی
cancroid
سرطان جلدی
hypes
زیر جلدی
hyping
زیر جلدی
exanthema
مرض جلدی
hypodermics
تزریق زیر جلدی
hypo
تزریق زیر جلدی
pityriasis
شوره جلدی سبوسه
hypodermic
تزریق زیر جلدی
earlier
زودتر
as soon as possible
هر چه زودتر
sooner
زودتر
as early aspossible
هر چه زودتر
quarter binding
جلدی که تنهاته ان چرم دارد
hypo
سوزن تزریق زیر جلدی
junior
زودتر تازه تر
early as possible
هرچه زودتر
juniors
زودتر تازه تر
hyodermic needle
سوزن امپول یا تزریق زیر جلدی
previous
آنچه زودتر رخ میدهد
You should have told me earlier.
باید زودتر به من می گفتی
previously
زودتر اتفاق افتادن
he predeceased his son
زودتر از پسرش مرد
percutaneous perspiration
عرق کردن بوسیله پوست تعرق جلدی
whichever is the sooner
هر کدام که زودتر رخ بدهد
[قانون]
prematureness
نابهنگامی زودتر از موقع بودن
hypodermic syringe
کوچکی که برای تزریقات تحت جلدی بکار میرود
shake a leg
<idiom>
تکان بخوری ،زودتر راه رفتن
to arrive in good time
خیلی زودتر از وقت ملاقات رسیدن
Can I go earlier today, just as a special exception?
اجازه دارم امروز استثنأ زودتر بروم؟
first come, first served
<idiom>
هرکی زودتر بیاد اول نوبت اوست
early bird catches the worm
<idiom>
هرکسی زودتر بیداربشود بیشتر بدست میآورد
brown major
براون مقدم یاانکه زودتر به اموزشگاه امده است
lead
پایی که در پرش از روی مانع زودتر از پای دیگر بلند میشود
leads
پایی که در پرش از روی مانع زودتر از پای دیگر بلند میشود
broadcast
منتشر
broadcasts
منتشر
incident light
نور منتشر
get abroad
منتشر شدن
circulates
منتشر شدن
unissued
<adj.>
منتشر نشده
to make a noise
منتشر شدن
give forth
منتشر کردن
distributed capacity
فرفیت منتشر
diffusor
منتشر کننده
diffuser
منتشر کننده
inedited
منتشر نشده
put forth
منتشر کردن
spreader
منتشر کننده
diffusing
منتشر کردن
diffusing
منتشر شده
circulated
منتشر شدن
spread
منتشر کردن
irradiating
منتشر کردن
irradiates
منتشر کردن
irradiated
منتشر کردن
irradiate
منتشر کردن
broadcast
منتشر کردن
broadcasts
منتشر کردن
circulate
منتشر شدن
diffuses
منتشر کردن
diffuses
منتشر شده
diffused
منتشر کردن
diffused
منتشر شده
diffuse
منتشر کردن
diffuse
منتشر شده
spreads
منتشر کردن
unissued shares
سهام منتشر نشده
pantropical
منتشر درنواحی گرمسیری
pantropic
منتشر درنواحی گرمسیری
spread
منتشر شدن انتشار
spread
منتشر کردن یا شدن
propagated error
اشتباه منتشر شده
reported statistics
امارهای منتشر شده
republish
دوباره منتشر کردن
spreads
منتشر شدن انتشار
spreads
منتشر کردن یا شدن
release
منتشر ساختن رهایی
released
منتشر ساختن رهایی
widespreading
شایع همه جا منتشر
releases
منتشر ساختن رهایی
diffusively
بطور منتشر و یا مفصل
widespread
شایع همه جا منتشر
circumfuse
باطراف منتشر کردن
emitter
منتشر کننده پس دهنده امواج
epizootic
منتشر شونده درمیان جانوران
blowy
بسهولت باطراف منتشر شونده
posthumous
منتشر شده پس از مرگ نویسنده
piggybacking
استفاده از پیام ارسالی برای انتقال تصدیق از یک پیام که زودتر دریافت شده است
brown minor
براون کهتر یا ان براون که زودتر به اموزشگاه امده است
diffusing
نفوذ کردن منتشر شدن پراکندن
get about
ازبستر بیماری برخاستن منتشر شدن
diffuse
نفوذ کردن منتشر شدن پراکندن
spread
[منتشر کردن مایع روی سطح]
diffuses
نفوذ کردن منتشر شدن پراکندن
diffused
نفوذ کردن منتشر شدن پراکندن
hypodermic injection
تزریق زیر جلدی تزریق پوستی
activities
روش سازماندهی محتوای دیسک به طوری که فایلهایی که بیشتر استفاده می شوند زودتر بار شوند
activity
روش سازماندهی محتوای دیسک به طوری که فایلهایی که بیشتر استفاده می شوند زودتر بار شوند
the disease threatens to sprea
این ناخوشی خطر منتشر شدن دارد
Green Book
مشخصات رسمی استاندارد I-CD که توسط Philips منتشر شد
clamper
مداری که سطح سیگنال را از نوک اسکن کردن یا سایر وسایل ورودی به بیشترین حد محدود میکند زودتر از وقتی که به یک مقدار عددی تبدیل شود
This dictionary is published(printed) in three volumes.
این فرهنگ زبان درسه جلد منتشر گردیده است
periodicals
مجلاتی که بصورت دورهای ماهانه سه ماهه سالانه و ... منتشر میشوند
led
دیود نیمه هادی که در اثر اعمال جریان نور منتشر میکند
lightest
دیود نیمه هادی که در اثر اعمال جریان نور منتشر میکند.
light
دیود نیمه هادی که در اثر اعمال جریان نور منتشر میکند.
lighted
دیود نیمه هادی که در اثر اعمال جریان نور منتشر میکند.
precedent
نمونه و پیش نویس اسناد مختلف که به منظور استفاده تهیه کنندگان بعدی اینگونه اسنادتهیه و منتشر میشود
ecl
طراحی مدار منط قی با سرعت بالا با استفاده از منتشر کننده ترانزیستورها به عنوان اتصالات خروجی به مراحل دیگر
precedents
نمونه و پیش نویس اسناد مختلف که به منظور استفاده تهیه کنندگان بعدی اینگونه اسنادتهیه و منتشر میشود
hematogenous
از خون بوجود امده بوسیله خون منتشر شده
thermionic tube
لوله الکترونی که دران الکترون بوسیله حرارت دادن به الکترود منتشر میشود لوله گرمایونی
bugs
تصحیح کوچک در برنامه نرم افزاری توسط کاربر روی دستورات منتشر کننده نرم افزار
bug
تصحیح کوچک در برنامه نرم افزاری توسط کاربر روی دستورات منتشر کننده نرم افزار
bugging
تصحیح کوچک در برنامه نرم افزاری توسط کاربر روی دستورات منتشر کننده نرم افزار
propagate
منتشر کردن قلمه کردن انتقال دادن
propagating
منتشر کردن قلمه کردن انتقال دادن
propagates
منتشر کردن قلمه کردن انتقال دادن
propagated
منتشر کردن قلمه کردن انتقال دادن
Yellow Book
مشخصات -CD ROM منتشر شده توسط Philips که حاوی قالب ذخیره سازی داده است و استاندارد ROM-CD XA را می پوشاند
blue book
کتابی است که وزارت امور خارجه هرکشور هر چند سال یک مرتبه منتشر و مسائل سیاسی عنوان شده در طی ان چندسال را تجزیه و تحلیل وروشن میکند
lasers
وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
laser
وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
publish
طبع ونشر کردن منتشر کردن
publishes
طبع ونشر کردن منتشر کردن
published
طبع ونشر کردن منتشر کردن
cord yarn
نخ ضخیم و چند لا که بصورت پود در بعضی از فرش های مشهد جهت اتمام زودتر فرش و یا جهت تفاوت با فرش های دیگر استفاده می شود . گاه در شیرازه بافی تارهای بالا نیز بکار می رود .
broadens
وسیع کردن منتشر کردن
broadening
وسیع کردن منتشر کردن
circulate
دایر کردن منتشر کردن
circulated
دایر کردن منتشر کردن
broaden
وسیع کردن منتشر کردن
circulates
دایر کردن منتشر کردن
broadened
وسیع کردن منتشر کردن
to put forth
منتشر کردن چاپ کردن
continues
ادامه دادن چیزی یا انجام دادن چیزی که زودتر انجام می دادید
continue
ادامه دادن چیزی یا انجام دادن چیزی که زودتر انجام می دادید
twelve tables
الواحی که در سال 054 قبل از میلاد دررم منتشر شد و حاوی موادی از قوانین رمی در مورد اهم مسائل مبتلی به روزمره زندگی مردم رم بود و بعدهااساس قوانین رم قرار گرفت
quarterly journal of economics
مجله اقتصادی سه ماهه مجله اقتصادی که هر سه ماه یک بار منتشر میشود
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com