Dictiornary-Farsi | جلد پوشش اندام | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
tegument	جلد پوشش اندام


Other Matches

nickel clad sheet	ورقه پوشش شده نیکلی ورق با پوشش نیکل
bezel	پوشش مقابل یک پوشش کامپیوتر یا واحد دیسک درایو
screens	پوشش تجسسی دریایی پوشاندن پوشش
screen	پوشش تجسسی دریایی پوشاندن پوشش
screened	پوشش تجسسی دریایی پوشاندن پوشش
screening, screenings	پوشش تجسسی دریایی پوشاندن پوشش
comparative cover	پوشش گاه بگاه منطقه یاوسایل پوشش نسبی منطقه
cuticle	پوشش مو پوشش شاخی
guidance	هدایت کردن وسیله یا هواپیمامنطقه پوشش سیستم هدایت هواپیما منطقه زیر پوشش سیستم هدایت
roof covering material	مصالح پوشش شیروانی مصالح پوشش بام
memberless	بی اندام
dismemberment	اندام
organ	اندام
the unruly	اندام سر کش
mayhen	اندام
organs	اندام
members	اندام
member	اندام
slim	باریک اندام
phantom limb	اندام خیالی
plasticity	اندام پذیری
svelte	باریک اندام
terminal organ	اندام پایانی
mutilating	بی اندام کردن
slims	باریک اندام
mutilate	بی اندام کردن
prosthesis	اندام مصنوعی
plastisity	اندام پذیری
largeof limb	درشت اندام
organology	اندام شناسی
mutilates	بی اندام کردن
body building	پرورش اندام
slimmed	باریک اندام
well set up	خوش اندام
body-building	پرورش اندام
slimmest	باریک اندام
Lilliputian	ریزه اندام
olfactory organ	اندام بویایی
organ of corty	اندام کورتی
organic	موثردرساختمان اندام
slimming	باریک اندام
organography	اندام شناسی
swimming bell	اندام شنا
handsome <adj.>	خوش اندام
shape	ریخت اندام
f. of uterus	اندام رحم
extirpation	قطع اندام
extirpation	اندام برداری
slimpsy	باریک اندام
petite	ریزه اندام
limb	اندام زیرین
end organ	اندام انتهایی
sense organ	اندام حسی
electric organ	اندام برقزن
effector	اندام مجری
anthropometry	اندام سنجی
sense modality	اندام حسی
shapes	ریخت اندام
flabellate	اندام بادبزنی
flabelliform	اندام بادبزنی
svelt	باریک اندام
golgy tendon organ	اندام گلژی
puny	ریزه اندام
hemialgia	دردنیمه اندام
lithe	لاغر اندام
limbs	اندام زیرین
slighting	باریک اندام پست
amputates	قطع اندام کردن
figurine	پیکره کوچک اندام
amputated	قطع اندام کردن
slimsy	باریک اندام نحیف
slightest	باریک اندام پست
slighter	باریک اندام پست
amputating	قطع اندام کردن
amputate	قطع اندام کردن
statuette	تندیس ریزه اندام
figurines	پیکره کوچک اندام
statuette	پیکره کوچک اندام
statuettes	تندیس ریزه اندام
slights	باریک اندام پست
statuettes	پیکره کوچک اندام
slight	باریک اندام پست
slighted	باریک اندام پست
midget	ریز اندام ریزه
hobby	اسب کوچک اندام
organic	اندام دار اساسی
lachrymals	اندام های اشکی
wolf hound	تازی درشت اندام
body building	ورزش زیبایی اندام
body-building	ورزش زیبایی اندام
membered	دارای .....اندام یا عضو
paidle	اندام شنا پرک
lachrymals	اندام های اشک
exairesis	برش اندام زیادی
midgets	ریز اندام ریزه
mutilated	اندام بریده مغلوط
handsomeness	تناسب اندام مطبوعیت
hobbies	اسب کوچک اندام
launce	سگ ماهی باریک اندام خاردار
sculpture in miniature	پیکر تراشی کوچک اندام
dismember	اندام های کسی رابریدن
dismembers	اندام های کسی رابریدن
sylphid	زن جوان وزیبا وباریک اندام
dismembering	اندام های کسی رابریدن
slim jim	شبیه ادم لاغر اندام
dismembered	اندام های کسی رابریدن
tortrix	پروانه بید درشت اندام
tortricidae	پروانه بید درشت اندام
tortricid	پروانه بید درشت اندام
to cut a figure	عرض اندام یاجلوه کردن
rachis	اندام ساقهای یا محوری مهرههای پشت
slenderize	لاغر اندام شدن باریک کردن
malfunction	[ اندام یا ماشین و غیره ] درست کار نکردن
limbs	قطع کردن عضو اندام زبرین
limb	قطع کردن عضو اندام زبرین
tiger moth	پروانه درشت اندام ودراز بال
Give ( get , have ) somebody the shivers .	ترس ولرز بر اندام کسی انداختن
antisubmarine screen	پرده پوشش ضد زیردریایی پوشش ضد زیردریایی
scal away	ادم بی معنی جانور کوچک اندام یا لاغر
mammila	اندام یا چیز دیگرکه مانند پستان باشد
willet	مرغ ساحلی درشت اندام شبیه لک لک یا ماهیخوار
saury	ماهی باریک اندام ودراز منقار اقیانوس اطلس
revetment	پوشش
surface	پوشش
coating	پوشش
shrouded	پوشش
envelopment	پوشش
encrustment	پوشش
involucrum	پوشش
shroud	پوشش
crustification	پوشش
cowling	پوشش
coverture	پوشش
perianth	پوشش گل
cladding	پوشش
surfaces	پوشش
coats	پوشش
coatings	پوشش
coated	پوشش
coat	پوشش
robes	پوشش
robe	پوشش
camouflaged	پوشش
camouflages	پوشش
surfaced	پوشش
camouflaging	پوشش
camouflage	پوشش
involucre	پوشش
integument	پوشش
hypethral	بی پوشش
head gear	پوشش سر
sconce	پوشش
disguising	پوشش
tunic	پوشش
jackets	پوشش
jacket	پوشش
shields	پوشش
shield	پوشش
mulches	پوشش
mulch	پوشش
casing	پوشش
encrustations	پوشش
covering	پوشش
linings	پوشش
lining	پوشش
envelopes	پوشش
envelope	پوشش
encrustation	پوشش
casings	پوشش
capping	پوشش
overlays	پوشش
overlaying	پوشش
overlay	پوشش
facings	پوشش
facing	پوشش
concealment	پوشش
cover	پوشش
covers	پوشش
coverings	پوشش
tunics	پوشش
case	پوشش
disguised	پوشش
disguise	پوشش
capsules	پوشش
sheaths	پوشش
tunc	پوشش
reimbursement	پوشش
reimbursements	پوشش
cowl	پوشش
cases	پوشش
cowls	پوشش
mask	پوشش
packing	پوشش
masks	پوشش
sheathing	پوشش
encasing	پوشش
sheath	پوشش
coverage	پوشش
roofing	پوشش
roof	پوشش