Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (4 milliseconds)
English
Persian
de bounce
جلوگیری از تماس با یک کلید که باعث چندین تماس میشود
Search result with all words
bounce
جلوگیری از تماس با کلید که باعث چندین برخورد میشود
bounced
جلوگیری از تماس با کلید که باعث چندین برخورد میشود
bounces
جلوگیری از تماس با کلید که باعث چندین برخورد میشود
Other Matches
edge
تخته مدار چاپ شده که چندین نقط ه تماس روی لبه اش دارد که باعث وارد شده آن در لبه اتصال میشود
edges
تخته مدار چاپ شده که چندین نقط ه تماس روی لبه اش دارد که باعث وارد شده آن در لبه اتصال میشود
series
4 تماس پی در پی با زمین که باعث گرفتن امتیاز 01 یاردپیشروی میشود
hang up
<idiom>
جایی دردریافتی تلفن که باعث قطع تماس میشود
Thanks for calling back.
با تشکر برای تماس.
[به کسی گفته میشود که فرد تلفن خود را جواب نداده و بعدا دوباره تماس می گیرد.]
clogged ink jet nozzles
اشکالی که در یک چاپگر پرتاب مرکبی پیش می اید و مربوط به زمانی است که مرکب باهوا تماس پیدا کرده و خشک میشود که در اینصورت درداخل و اطراف دهانک جمع شده و باعث مسدود شدن سیستم میشود
cards
مجموعهای از شیارهای فلزی در انتهای لبه و روی سطح کارت که باعث ورود آن دراتصال لبه و ایجاد تماس الکتریکی میشود.
card
مجموعهای از شیارهای فلزی در انتهای لبه و روی سطح کارت که باعث ورود آن دراتصال لبه و ایجاد تماس الکتریکی میشود.
touch
دست زدن به خوردن به تماس یافتن با تماس
touches
دست زدن به خوردن به تماس یافتن با تماس
contact point
وسیله تماس نقطه اخذ تماس
ring
سیستم کامپیوتر راه دور که کاربر به تلفن آن یک بار تماس می گیرد و امکان شماره گیری , قط ع تماس ,انتظار و سپس بماس مجدد دارد.
amplifying report
گزارش تماس با دشمن گزارش تکمیلی اخذ تماس بادشمن
googly
توپ پیچدار که در تماس بازمین از توپدار دور میشود
originating
با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originates
با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originated
با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originate
با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
CTR
انتخاب این سه کلید با هم باعث شروع مجدد کامپیوتر میشود
ctrl
انتخاب این سه کلید با هم باعث شروع مجدد کامپیوتر میشود
pitch line
مکان هندسی نقاطی که درانها مراکز نقاط تماس یا گام دندانههای چرخ دنده یادندانه ها اندازه گیری میشود
capitals
کلیدی روی صفحه کلید که باعث میشود همه حروف بزرگ نوشته شوند
caps
کلیدی روی صفحه کلید که باعث میشود همه حروف بزرگ نوشته شوند
rollover
صفحه کلید با بافرکوچک موقت به طوری که میتواند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوندارسال کند
errors
خطای اپراتور خطای سخت افزار یا نرم افزاری . خطایی در برنامه که باعث جلوگیری از کارکردن درست برنامه یا سیستم میشود
error
خطای اپراتور خطای سخت افزار یا نرم افزاری . خطایی در برنامه که باعث جلوگیری از کارکردن درست برنامه یا سیستم میشود
contacting
تماس
contact line
خط تماس
tangency
تماس
taction
تماس
contacted
تماس
contacts
تماس
contact
تماس
contingence
تماس
line of contact
خط تماس
tangents
تماس
tangent
تماس
ding
تماس
impact
تماس
impinging
تماس
impacts
تماس
interactional points
نقاط تماس
zone of contact
ناحیه تماس
going on
نزدیکی تماس
skim
تماس اندک
contact area
سطح تماس
contact area
منطقه تماس
line to line fault
تماس خطوط
point of contact
نقطه تماس
skims
تماس اندک
angle of contact
زاویه تماس
skimmed
تماس اندک
area contact
سطح تماس
contact surface
سطح تماس
Keep in touch!
<idiom>
در تماس باش!
movement to contact
حرکت به تماس
tuch
تماس دادن با
contact angle
زاویه تماس
finish
تماس انتهایی
to bring into contact
تماس دادن
shock hazard
خطر تماس
point contact
تماس نقطهای
contact ratio
نسبت تماس
contact flange
فلانژ تماس
corps a corps
تماس بدنی
contact point
قطب تماس
contiguity
برخورد تماس
contact pressure
فشار تماس
contact lost
تماس قطع شد
contact party
گروه تماس
contact patrol
گشتی تماس
to be in contact
تماس داشتن
to be in rapport
تماس داشتن
communicator
شخص در تماس
contact diameter
قطر تماس
finishes
تماس انتهایی
action on the blade
تماس با شمشیر حریف
phone
پاسخ به تماس در تلفن
contact report
گزارش اخذ تماس
phoned
پاسخ به تماس در تلفن
phones
پاسخ به تماس در تلفن
contact print
چاپ به طریقه تماس
synapse
محل تماس دوعصب
grazing point
نقطه تماس با مانع
phoning
پاسخ به تماس در تلفن
contact fire
انفجار در اثر تماس
to keep in touch with any one
باکسی تماس داشتن
contact backlash
دنده کور تماس
telebrief
تماس مستقیم تلفنی
touch panel
صفحه حساس به تماس
touch sensitive panel
صفحه حساس به تماس
youch sensitive screen
صفحه حساس به تماس
touch sensitive tablet
تابلو حساس به تماس
contact behavior
رفتار تماس جویانه
movement to contact
حرکت به اخذ تماس
tuch
سر زدن تماس داشتن
break off
قطع تماس با دشمن
osculation
تماس اشتراک صفات
osculatory
وابسته به بوسه یا تماس
galvanism
تماس برق بابدن
look in on
<idiom>
تماس حاصل کردن
flat
تماس دو لبه اسکیت
contacting
تماس یافتن تماسی
get in touch with someone
<idiom>
باکسی تماس گرفتن
contact
تماس یافتن تماسی
flattest
تماس دو لبه اسکیت
contacted
تماس یافتن تماسی
contacts
تماس یافتن تماسی
contacting
محل اتصال تماس گرفتن
osculate
تماس نزدیک حاصل کردن
contacts
محل اتصال تماس گرفتن
engagements
تماس دو تیفه شمشیر درگارد
contact fire
انفجارمین در اثر تماس با کشتی
advance to contact
پیشروی برای اخذ تماس
engagement
تماس دو تیفه شمشیر درگارد
faded
تماس باهدف از بین رفت
contact report
گزارش تماس با هواپیمای دشمن
contact with the net
خطای تماس با تور والیبال
contacted
محل اتصال تماس گرفتن
ground
تماس دادن توپ با زمین
callers
شخصی که تقاضای تماس دارد
caller
شخصی که تقاضای تماس دارد
contact
محل اتصال تماس گرفتن
To establish( make) contact.
تماس دایر ( برقرار ) کردن
physical
مربوط به استفاده از تماس یاخشونت بدنی
contacts
قطب اتصال تماس گرفتن کنتاکت
touch
تماس برقرار کردن با چیزی با انگشتان
Where can I contact Mr …. ?
کجا می شود با آقای ….تماس گرفت ؟
brush
تماس حاصل کردن واهسته گذشتن
touches
تماس برقرار کردن با چیزی با انگشتان
brushes
تماس حاصل کردن واهسته گذشتن
You can call me at ...
[phone no.]
<idiom>
شما می توانید با من با شماره ... تماس بگیرید.
whooshes
صدای تماس جسم سریع با هوا
contact
قطب اتصال تماس گرفتن کنتاکت
lose track of
<idiom>
ازدست دادن تماس باکسی یاچیزی
ground stroke
ضربه پس از تماس توپ تنیس با زمین
contacted
قطب اتصال تماس گرفتن کنتاکت
whooshing
صدای تماس جسم سریع با هوا
whoosh
صدای تماس جسم سریع با هوا
contacting
قطب اتصال تماس گرفتن کنتاکت
whooshed
صدای تماس جسم سریع با هوا
first down
اولین تماس با زمین پیشروی 09 متری با 4تماس
split the uprights
امتیاز ضربه با پا را پس ازامتیاز تماس بدست اوردن
full pitch
پرتاب به سوی میله بدون تماس با زمین
split lean
پا باز نشسته و تماس سینه ژیمناست با زمین
If there is a reason for complaint, please contact ...
اگر شکایتی دارید، لطفا با ... تماس بگیرید.
full toss
پرتاب به سوی میله بدون تماس با زمین
contacted
ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
contacting
ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
We finally succeed in making a radio contact.
عاقبت توانستیم یک تماس رادیویی برقرار کنیم
punts
توپ فوتبال را قبل از تماس با زمین زدن
punted
توپ فوتبال را قبل از تماس با زمین زدن
punt
توپ فوتبال را قبل از تماس با زمین زدن
footprint
قسمتی از سطح لاستیک که بامسیر تماس دارد
contact
ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
footprints
قسمتی از سطح لاستیک که بامسیر تماس دارد
contacts
ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
universal
آنچه از همه جا اعمال میشود یا در هر جایی استفاده میشود یا برای چندین کار استفاده میشود
key
استفاده از بافر بین صفحه کلید و کامپیوتر برای تامین ذخیره سازی کلیدها برای ماشین نویس های سریع که چندین کلید را به سرعت انتخاب می کنند
ground zero
محل تماس گوی اتشین بمب اتمی با زمین
memiscus
زاویه تماس بین سطح مایع وجدار فرف
negotiation
تماس ها مذاکرات و تماسهای بین دولتها به عناوین مختلف
stalder circle
چرخش کامل بدورمیله بدون تماس پاها بامیله
interrogator responder
دستگاه تماس یا مکالمه سیستم شناسایی دشمن وخودی
opposition
حرکت شمشیرباز ضمن تماس با شمشیر حریف تقابل
negotiations
تماس ها مذاکرات و تماسهای بین دولتها به عناوین مختلف
maximum junction to case thermal impedan
مقاومت حرارتی حداکثر بین محلهای تماس و بدنه
answered
مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
holds
زمان سپری شده توسط مدار ارتباطی حین تماس
answer
مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
necessary line
خط یاری که تیم مهاجم بایدبه فاصله چهار تماس به ان برسد
inertia welding
جوشکاری توسط دوران سریع و فشار بین سطوح تماس
hold
زمان سپری شده توسط مدار ارتباطی حین تماس
answers
مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
sclaff
تماس چوگان بازمین قبل از خوردن به توپ ضربت مختصر
ground
تماس دادن چوب به زمین پشت گوی برای امادگی
answering
مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
stop shot
ضربه با چرخش که گوی اصلی بیلیارد بعد از تماس می ایستد
try
کسب 3 امتیاز با تماس دادن توپ با زمین در خط دروازه حریف
tries
کسب 3 امتیاز با تماس دادن توپ با زمین در خط دروازه حریف
filler weld
جوشهائیکه درگوشه تماس دو نقطه جوش شونده قرار میگیرند
disengagement
جدا شدن ازدشمن عقب نشینی اختیاری قطع تماس با دشمن
fullest
تماس کامل قسمت مخصوص ضربه زدن چوب گلف با گوی
full
تماس کامل قسمت مخصوص ضربه زدن چوب گلف با گوی
repeats
تعداد دفعاتی که یک حرف وارد صفحه نمایش میشود در صورتی که یک کلید ازصفحه کلید را پایین نگه دارید
repeat
تعداد دفعاتی که یک حرف وارد صفحه نمایش میشود در صورتی که یک کلید ازصفحه کلید را پایین نگه دارید
faxing
کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند
workgroup
خصوصیتی که به بستههای نرم افزاری استاندارد اضافه میشود که باعث کارایی بهتر آن در گروه کاربران شبکه میشود
fax
کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند
faxed
کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند
faxes
کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند
skate off
حرکت بطرف حریف و تماس بدنی با او برای دور کردن اواز گوی
follow up
تعقیب کردن دنباله داستان را شرح دادن تماس با بیمارپس ازتشخیص یا درمان
block the plate
موضع گرفتن در خط پایگاه برای بیرون کردن و سوزاندن دونده با تماس توپ
audio
ال می پرسد. شخص تماس گرفته با انتخاب کردن شمارهای در تلفن به او جواب میدهد
I'll call him tomorrow - no, on second thoughts, I'll try now.
من فردا با او
[مرد]
تماس خواهم گرفت - پس ازفکربیشتری، من همین حالا سعی میکنم.
three cushion billiards
بیلیارد فرانسوی با ضربه به 2 گوی دیگر بعد از تماس با3 دیواره میز
hovercrafts
رسانگری که با فشرده کردن هوا در زیر بالای سطح وبدون تماس با ان حرکت میکند
hovercraft
رسانگری که با فشرده کردن هوا در زیر بالای سطح وبدون تماس با ان حرکت میکند
master key
کلید چندین قفل
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com