English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (9 milliseconds)
English Persian
arrest جلوگیری از سقوط
arrested جلوگیری از سقوط
arrests جلوگیری از سقوط
Other Matches
paradrag drop سقوط ازاد از ارتفاع کم سقوط با چتر کمکی
search jammer تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
crashing سقوط
crashes سقوط
drop سقوط
crashed سقوط
crack-up سقوط
chutes سقوط
crash سقوط
dropping سقوط
crashingly سقوط
falling سقوط
prolapsus سقوط
chute سقوط
elapse سقوط
tailspin سقوط
elapses سقوط
elapsing سقوط
prolapse سقوط
crack up سقوط
fall سقوط
drops سقوط
dropped سقوط
low dwon سقوط
collapse سقوط
collapsed سقوط
collapses سقوط
collapsing سقوط
come down سقوط
downfall سقوط
nosedives سقوط
nosedive سقوط
nosediving سقوط
nosedived سقوط
downcome سقوط
stumbling blocks سبب سقوط
termination of obligations سقوط تعهدات
tailspin سقوط کردن
lapse inconduct سقوط در رفتاروکردار
loss گریز سقوط
nosedive سقوط کردن
drops چکه سقوط
prolapse of the uterus سقوط رحم
nosediving سقوط کردن
dropping چکه سقوط
dropped افت سقوط
dropped چکه سقوط
nosedived سقوط کردن
drop افت سقوط
drop چکه سقوط
wipe out سقوط کردن
nosedives سقوط کردن
free fall سقوط ازاد
velocity of fall سرعت سقوط
stumbling block سبب سقوط
dropping افت سقوط
falling سقوط کننده
drops افت سقوط
crashingly سقوط کردن
fall سقوط کردن
discharge of an obligation سقوط تعهد
fall افت سقوط
crashes سقوط کردن
break down سقوط ناگهانی
lapse vi سقوط کردن
abort سقوط کردن
crashed سقوط کردن
aborting سقوط کردن
crash سقوط کردن
aborted سقوط کردن
aborts سقوط کردن
crashing سقوط کردن
chute سقوط انحطاط
fall velocity سرعت سقوط
chutes سقوط انحطاط
gastroptosis سقوط معده
chute ریزش با سقوط
chutes ریزش با سقوط
crash-lands سقوط کردن هواپیما
crash-landed سقوط کردن هواپیما
free type parachute چتر سقوط ازاد
crash land سقوط کردن هواپیما
crash-land سقوط کردن هواپیما
drop hammer چکش سقوط ازاد
crash-landing سقوط کردن هواپیما
crashed سقوط کردن هواپیما
plumper دروغ صرف سقوط
crashingly سقوط کردن هواپیما
proctoptosis سقوط روده راست
crash سقوط کردن هواپیما
crashing سقوط کردن هواپیما
crashes سقوط کردن هواپیما
pash سقوط برف سنگین
skid راه شکست مسیر سقوط
prolapse of the uterus درامدگی سیبک سقوط زهدان
meteoric shower سقوط پیاپی شهابهای ثاقب
skidded راه شکست مسیر سقوط
skidding راه شکست مسیر سقوط
skids راه شکست مسیر سقوط
plunge سقوط سنگین فرو بردن
dTbGcles سقوط ناگهانی حکومت و غیره
debacles سقوط ناگهانی حکومت و غیره
falling of the womb سقوط کردن پائین افتادگی
debacle سقوط ناگهانی حکومت و غیره
plunges سقوط سنگین فرو بردن
dropping قطره سقوط کردن کم کنید
aborting سقوط کردن موشک یا هواپیما
drops قطره سقوط کردن کم کنید
aborted سقوط کردن موشک یا هواپیما
dropped قطره سقوط کردن کم کنید
drop قطره سقوط کردن کم کنید
aborts سقوط کردن موشک یا هواپیما
abort سقوط کردن موشک یا هواپیما
meteor shower سقوط پیاپی شهابهای ثاقب
lysis سقوط وزوال تدریجی مرض
high velocity drop بارریزی با سرعت سقوط زیاد
plunged سقوط سنگین فرو بردن
dropping ball viscosimeter گرانروی سنج با سقوط گلوله
slump یکباره فرو ریختن سقوط کردن
slumping یکباره فرو ریختن سقوط کردن
slumps یکباره فرو ریختن سقوط کردن
slumped یکباره فرو ریختن سقوط کردن
crashing سقوط هواپیما تصادف خودرو برخورد به چیزی
crashingly سقوط هواپیما تصادف خودرو برخورد به چیزی
crashed سقوط هواپیما تصادف خودرو برخورد به چیزی
crashes سقوط هواپیما تصادف خودرو برخورد به چیزی
precipitating سر اشیب تند داشتن ناگهان سقوط کردن
precipitates سر اشیب تند داشتن ناگهان سقوط کردن
precipitated سر اشیب تند داشتن ناگهان سقوط کردن
precipitate سر اشیب تند داشتن ناگهان سقوط کردن
crash سقوط هواپیما تصادف خودرو برخورد به چیزی
late time زمان بین سقوط بمب تا شروع انفجار اتمی
stumps بیخ وبن صدای افتادن چیزسنگین سقوط باصدای سنگین
gravity drop پرتاب بار یا بارریزی ازهواپیما با استفاده از نیروی سقوط ازاد
stump بیخ وبن صدای افتادن چیزسنگین سقوط باصدای سنگین
stumped بیخ وبن صدای افتادن چیزسنگین سقوط باصدای سنگین
red out از بین رفتن قدرت بینایی هنگام سقوط با شتاب منفی
stumping بیخ وبن صدای افتادن چیزسنگین سقوط باصدای سنگین
gravity extraction بیرون ریختن یا پرتاب بار ازهواپیما با استفاده از سقوط ازاد
raker تیری که پشت دیوار بطور مایل می بندند تادیوار سقوط نکند
countercheck جلوگیری
interdiction جلوگیری
obstructions جلوگیری
suppression جلوگیری
interception جلوگیری
prevention جلوگیری
contraception جلوگیری
obstruction جلوگیری
arrests سد جلوگیری
stoppages جلوگیری
arrest سد جلوگیری
arrested سد جلوگیری
forbiddance جلوگیری
stoppage جلوگیری
restraints جلوگیری
debarment جلوگیری
premunition جلوگیری
restraint جلوگیری
pull up جلوگیری کردن
premune ناشی از جلوگیری
hinders جلوگیری کردن
prohibits جلوگیری کردن
restrain جلوگیری کردن از
hindering جلوگیری کردن
prevenience منع جلوگیری
quenchless غیرقابل جلوگیری
abatement فروکش جلوگیری
preventable قابل جلوگیری
hindered جلوگیری کردن
hinder جلوگیری کردن
preclusive جلوگیری کننده
restraining جلوگیری کردن از
prohibiting جلوگیری کردن
restrains جلوگیری کردن از
preservatives ماده جلوگیری
preventible قابل جلوگیری
prevents جلوگیری کردن از
preventing جلوگیری کردن از
preventing جلوگیری کردن
prevented جلوگیری کردن از
prevented جلوگیری کردن
preventive جلوگیری کننده
noise suppression جلوگیری ازپارازیت
prevent جلوگیری کردن
inhibition جلوگیری از بروزاحساسات
inhibitions جلوگیری از بروزاحساسات
accident prevention جلوگیری از سانحه
repressed جلوگیری شده
uncontrollably غیرقابل جلوگیری
preventability قابلیت جلوگیری
uncontrollable غیرقابل جلوگیری
preservative ماده جلوگیری
preventive عامل جلوگیری
letted منع جلوگیری
prevent جلوگیری کردن از
birth control جلوگیری از ابستنی
stopping جلوگیری منع
hold جلوگیری کردن
stops جلوگیری منع
holds جلوگیری کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com