English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
English Persian
antiperiodic جلوگیری کننده از نوبت و دورهء امراض
Other Matches
search jammer تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
geriatrics رشتهای از علم طب که درباره امراض دوران پیری و افراد پیر بحث میکند مبحث امراض پیری
preventive حفافت کننده جلوگیری کننده
interceptive جلوگیری کننده
preclusive جلوگیری کننده
suppressive جلوگیری کننده
suppressor جلوگیری کننده
repessive جلوگیری کننده
preventive جلوگیری کننده
inhibitor جلوگیری کننده
inhibiter جلوگیری کننده
stoppers توپی جلوگیری کننده
preventative پیشگیر جلوگیری کننده
prohibitory گران جلوگیری کننده
stopper توپی جلوگیری کننده
prohibitive گران جلوگیری کننده
prohibitively بطور جلوگیری کننده
prevenience خاصیت جلوگیری کننده
preservative جلوگیری کننده از فساد
preservatives جلوگیری کننده از فساد
lacquer preservative لاک جلوگیری کننده از فساد
preventive عامل ممانعت جلوگیری کننده
antibiotics جلوگیری کننده ازصدمه به حیات
antibiotic جلوگیری کننده ازصدمه به حیات
intermit نوبت داشتن نوبت شدن
scan period دورهء پویش
adolescence دورهء شباب
jura دورهء زمین شناسی ژوراسیک
jural دورهء زمین شناسی ژوراسیک
ichthyosaurus یکجور خزندهء بزرگ ماهی مانند در دورهء دوم طبقات الارضی
pithecanthropus انسان اولیه میمون نمای دورهء پلیوسن که جمجمه اش در جاوه کشف شده
anti blush tinner ماده رقیق کننده ایکه به کندی خشک میشود و در شرایط رطوبت زیاد برای جلوگیری از التهاب لعاب روی سطح بکار میرود
porters ناقل امراض
pediatrics امراض کودکان
porter ناقل امراض
dermatosis امراض جلدی
occupation disease امراض حرفهای
nosography تعریف امراض
pulmonary discases امراض ریوی
gynaecologist متخصص امراض زنانه
gerontologist متخصص امراض پیری
general practitioner طبیب امراض عمومی
dermatologist متخصص امراض پوست
epidemiology علم امراض مسری
geriatrist امراض دوران پیری
gynecology دانش امراض زنانه
dermatology مبحث امراض پوستی
internist پزشک امراض داخلی
occupation disease امراض ناشی از کار
pediatric مربوط به امراض کودکان
otologist متخصص امراض گوش
chiropody فن معالجه ودرمان امراض پا
gynaecology علم امراض زنانه
osteopathy انواع امراض استخوانی
geriatrician امراض دوران پیریgyrfalcon
histopathology مبحث امراض بافتی
viruses عامل نقل وانتقال امراض
physiatrics درمان امراض باوسایل طبیعی
pedicure معالجه امراض دست وپا
virus عامل نقل وانتقال امراض
pedicures معالجه امراض دست وپا
hydropathy معالجه امراض بوسیله اب وتجویز اب
hypnotherapy معالجه امراض بوسیله خواب مغناطیسی
nosology مبحث شناسایی و تقسیم بندی امراض
quarantine اردوگاه ضد عفونی کردن پرسنل از نظر امراض
quarantining اردوگاه ضد عفونی کردن پرسنل از نظر امراض
case fatality rate درصدمرگ و میر در اثر امراض یاضایعات دیگر
aetiology علم تشخیص علل امراض علت شناسی
quarantines اردوگاه ضد عفونی کردن پرسنل از نظر امراض
quarantined اردوگاه ضد عفونی کردن پرسنل از نظر امراض
periodontics مبحث امراض لثه وبافتهای محافظ اطراف دندان
humoralism اعتقاد به اینکه امراض نتیجه فساد اخلاط است
roentgenology شاخهای از پرتونگاری که با استفاده از اشعه مجهول امراض رامعالجه میکند
tomography فن تشخیص امراض از روی عکسبرداری با اشعه مجهول پرتونگاری مقطعی
epizootiology علم مطالعه خواص و بوم شناسی و علل شیوع امراض حیوانی
epizoology علم مطالعه خواص وبوم شناسی و علل شیوع امراض حیوانی
epizootology علم مطالعه خواص و بوم شناسی و علل شیوع امراض حیوانی
homeopathy معالجه امراض بوسیله تجویزدارویی که دراشخاص سالم علائم ان مرض را بوجوداورد
trick نوبت
turn نوبت
periodicity نوبت
serve نوبت
inning نوبت
alternation نوبت
reprise نوبت
tricked نوبت
tricking نوبت
touring نوبت
serves نوبت
tertian fever نوبت سه به یک
served نوبت
heats نوبت
out of turn بی نوبت
heat نوبت
toured نوبت
tour نوبت
tertian fever نوبت غب
tours نوبت
intermittence نوبت
turns نوبت
pips انواع امراض مختلفی که سابقاانهارا کوفت سوء هاضمه و سرفه و امثال ان دانسته اند
pipping انواع امراض مختلفی که سابقاانهارا کوفت سوء هاضمه و سرفه و امثال ان دانسته اند
pip انواع امراض مختلفی که سابقاانهارا کوفت سوء هاضمه و سرفه و امثال ان دانسته اند
pipped انواع امراض مختلفی که سابقاانهارا کوفت سوء هاضمه و سرفه و امثال ان دانسته اند
epiphytology علمی که درباره خواص و بوم شناسی وعلل شیوع امراض گیاهی بحث میکند
round robin نوبت گردشی
round robin با گردش نوبت
movement credit نوبت حرکت
trick نوبت نگهبانی
shifted نوبت کاری
penalties از کف دادن نوبت
penalty از کف دادن نوبت
shifted نوبت تعویض
shift نوبت کاری
shift نوبت کار
tricked نوبت نگهبانی
tricking نوبت نگهبانی
handout نوبت بازی
shifts نوبت کاری
shifted نوبت کار
it is my lead نوبت من است
shifts نوبت کار
shifts نوبت تعویض
handouts نوبت بازی
shift نوبت تعویض
periods روزگار نوبت
period نوبت مرحله
period روزگار نوبت
period نوبت ایست
prime shift نوبت اول
intermittent نوبت دار
periodic نوبت دار
every dog has his day <idiom> آسیاب به نوبت
round نوبت گردکردن
roundest نوبت گردکردن
periods نوبت ایست
whose turn is it? نوبت کیست
periods نوبت مرحله
out of turn خارج از نوبت
it is your move نوبت شما است
roundest نوبت گرد کردن
outed نوبت سرویس اسکواش
out- نوبت سرویس اسکواش
say نوبت حرف زدن
rotas جدول نوبت خدمت
rota جدول نوبت خدمت
to be one's turn [go] نوبت [کسی] شدن
My turn! حالا نوبت منه!
round نوبت گرد کردن
out نوبت سرویس اسکواش
on deck دونده منتظر نوبت
batters توپزنی که نوبت اوست
batter توپزنی که نوبت اوست
on deck در انتظار نوبت شنا
collocation نظم نوبت وترتیب
air register تنظیم نوبت پرواز
every other <idiom> به نوبت عرض شدن
first dogwatch نوبت نگهبانی عصر
The ball is in your court. <idiom> حالا نوبت تو است.
says نوبت حرف زدن
shift schedule برنامه نوبت کاری
He jumped the queue. پرید توی صف ( خارج از نوبت )
striker بیلیارد بازی که نوبت اوست
striker کروکه بازی که نوبت اوست
strikers کروکه بازی که نوبت اوست
strikers بیلیارد بازی که نوبت اوست
bat around توپ زدن به نوبت در یک ردیف
every dog has his d. هرکسی چندروزه نوبت اوست
all things come to him who waits <proverb> بر اثر صبر نوبت ظفر آید
moves نوبت حرکت یابازی بحرکت انداختن
To jump the queue. خود را داخل صف جا زدن ( خارج از نوبت )
move نوبت حرکت یابازی بحرکت انداختن
moved نوبت حرکت یابازی بحرکت انداختن
platoons بازیگرانی را به نوبت در نقطه معین گذاشتن
every dog has his day <idiom> <none> هرکسی پنج روزه نوبت اوست
queuing theory نظریه خط انتظار نوبت درتحقیق عملیات
platoon بازیگرانی را به نوبت در نقطه معین گذاشتن
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
call book دفتر بیدار کردن و تنظیم نوبت نگهبانی
first come, first served <idiom> هرکی زودتر بیاد اول نوبت اوست
enzootic مرض همه گیر دامها امراض فصلی و ناحیهای دامها
electrotherapy معالجه امراض بوسیله حرارت حاصله از الکتریسته معالجه با برق
innings نوبت هر توپزن تا اخراج او مدتی که یک تیم توپ می زند
ball is in your court <idiom> [نوبت تو هست که قدم بعدی را برداری یا تصمیم بگیری]
one and nine balls billiard بیلیارد کیسهای بین 4 بازیگرکه گویها به نوبت زده می شوند
threesome مسابقه گلف بین یک نفر و دونفر دیگر که به نوبت ضربه می زنند
to catch out a batsman گوی رادرهواگرفتن وبدین وسیله نوبت را ازدست چوگان زن بیرون کرد
threesomes مسابقه گلف بین یک نفر و دونفر دیگر که به نوبت ضربه می زنند
dermatological مربوط به پوست شناسی یا امراض پوست
occupational disease امراض شغلی [نظیر بیماری های برونشیت در رنگرزان و بافندگان، پوکی استخوان، خمیدگی ستون مهره ها در بافندگان، ضعف چشم و غیره]
obstructions جلوگیری
contraception جلوگیری
premunition جلوگیری
restraint جلوگیری
prevention جلوگیری
obstruction جلوگیری
arrest سد جلوگیری
restraints جلوگیری
arrested سد جلوگیری
arrests سد جلوگیری
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com