English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 112 (2 milliseconds)
English Persian
jog جلو امدگی یاعقب رفتگی
jogged جلو امدگی یاعقب رفتگی
jogging جلو امدگی یاعقب رفتگی
jogs جلو امدگی یاعقب رفتگی
Other Matches
clamshell کاناپه خلبان که از جلو یاعقب لولا شده
gibbosity بر امدگی
congregations گرد امدگی
outthrust پیش امدگی
osteophyte بر امدگی استخوانی
nid بر امدگی نوک
cornice پیش امدگی
cornices پیش امدگی
aggregation گرد امدگی
protrusion پیش امدگی
gibbosity پیش امدگی
corbel پیش امدگی
adams apple بر امدگی گلو
congregation گرد امدگی
protrusions پیش امدگی
congestion فراهم امدگی
projection پیش امدگی
projections پیش امدگی
jut پیش امدگی
protrusility جلو امدگی
jutted پیش امدگی
juts پیش امدگی
pouts جلو امدگی لبها
pouting جلو امدگی لبها
pouted جلو امدگی لبها
biserrate دارای دو دندانه یا بر امدگی
bay window پیش امدگی ساختمان
pout جلو امدگی لبها
corbeling پیش امدگی ساختمانی
stick out پیش امدگی داشتن
to run out پیش امدگی داشتن
salience جلو امدگی برتری
to butt out پیش امدگی پیداکردن
prognathism پیش امدگی ارواره
bay windows پیش امدگی ساختمان
saliency جلو امدگی برتری
humpy دارای بر امدگی اخمو
corbelling پیش امدگی ساختمانی
jetty طره پیش امدگی ساختمان
jetties طره پیش امدگی ساختمان
eaves پیش امدگی لبه بام
proptosis جلو امدگی تخم چشم
undermining by water اب رفتگی کف
dents تو رفتگی
paddywhack از جا در رفتگی
intromission تو رفتگی
shrinkage اب رفتگی
dent تو رفتگی
indent تو رفتگی
erosion رفتگی
indenting تو رفتگی
indents تو رفتگی
dented تو رفتگی
denting تو رفتگی
depression تو رفتگی
depressions تو رفتگی
eaves هر چیزی که کمی پیش امدگی دارد
ingo [تو رفتگی در و پنجره]
discoloration رنگ رفتگی
excoriation پوست رفتگی
fluxion خون رفتگی
franticness ازجادر رفتگی
protrusions پیش رفتگی
loss هدر رفتگی
luxation در رفتگی استخوان
protrusion پیش رفتگی
ingoing [تو رفتگی در و پنجره]
dint تو رفتگی گودی
chafes پوست رفتگی
chafing پوست رفتگی
ire از جادر رفتگی
jut پیش رفتگی
chafe پوست رفتگی
juts پیش رفتگی
niches تو رفتگی در دیوار
jutted پیش رفتگی
niche تو رفتگی در دیوار
dint تور رفتگی
lie-by تو رفتگی دیوار
to push out پیش رفتگی داشتن
pockets پیش رفتگی خط جبهه
submersion فرو رفتگی در زیر اب
sinkage درجه فرو رفتگی
depression فرو رفتگی موضعی
atrophies تحلیل رفتگی اتروفی
atrophy تحلیل رفتگی اتروفی
atrophying تحلیل رفتگی اتروفی
pocket پیش رفتگی خط جبهه
atrophied تحلیل رفتگی اتروفی
corrosion رفتگی زنگ زدگی
luxation در رفتگی مفصل استخوان
depressions فرو رفتگی موضعی
olivary body بر امدگی جلو پیاز مخ برامدگی قدامی بصل النخاع
tappet جلو امدگی یا اهرمی که بوسیله چیز دیگری بحرکت اید
depigmentation بیرنگ شدگی رنگ رفتگی
gall زخم پوست رفتگی ساییدگی
sags فرو رفتگی شکم دادگی
sagged فرو رفتگی شکم دادگی
galls زخم پوست رفتگی ساییدگی
sag فرو رفتگی شکم دادگی
strain در رفتگی یاضرب عضو یا استخوان اسیب
pins and needles احساس مورمور در اثر خواب رفتگی
strains در رفتگی یاضرب عضو یا استخوان اسیب
altar-niche [تو رفتگی در محراب کلیسا که اغلب نیایشگاه کوچکی است.]
I had pins and needles in my legs. ساق پاهایم [در اثر خواب رفتگی] مور مور می کردند.
to have pins and needles مور مور کردن [در اثر خواب رفتگی]
ground section بدنه و پیکر اصلی فرش [که از در هم رفتگی نخ های تار و پود بدست می آید و اسکلت فرش را بوجود می آورد.]
extrusion بیرون اندازی بیرون امدگی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com