Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
tin pan alley
جماعت موسیقی دانان
Other Matches
tin pan alley
کوچه موسیقی دانان واهنگ سازان
play by ear
<idiom>
توانایی اجرای موسیقی تنها با گوش وبدون خواندن موسیقی
melodies
مجموعه نتهای موسیقی که پایه موسیقی را تشکیل میدهد
melody
مجموعه نتهای موسیقی که پایه موسیقی را تشکیل میدهد
to sight-read something
از روی ورقه
[نت موسیقی]
آلت موسیقی بازی کردن
musicom
یک زبان برنامه نویسی تصنیفی که روش هایی برای تولید تصنیفهای موسیقی اصیل بعلاوه موسیقی ترکیبی ارائه میدهد
MIDI Mapper
برنامه پشتیبانی شده با windows که به کاربران MIDI با تجربه امکان تغییر نحوه ارسال نت موسیقی به دستگاههای موسیقی به PC را بیان میکند
MIDI file
فایل ذخیره شده روی PC که حاوی نتهای موسیقی و اطلاعات صوتی است که توسط کارت وسط MIDI به قطعه موسیقی ارسال میشود
massing
جماعت
passel
جماعت
crowd
جماعت
crowds
جماعت
mass
جماعت
masses
جماعت
schools
جماعت
streams
جماعت
streamed
جماعت
congregation
جماعت
stream
جماعت
congregations
جماعت
school
جماعت
workfolks
جماعت کارگر
workfolk
جماعت کارگر
womenfolk
جماعت زنان
conformists
همرنگ با جماعت
meiny
جماعت همراهان
meinie
جماعت همراهان
peasantry
جماعت دهقانان
imam or imaum
امام جماعت
conformist
همرنگ با جماعت
responsory
جواب جماعت
demophobia
جماعت هراسی
devitry
جماعت شیاطین
conformity
همرنگی با جماعت
pauperdom
جماعت گدایان
school
جماعت همفکر
schools
جماعت همفکر
prayer in congregation
نماز جماعت
the profession
جماعت بازیگران
target audience
جماعت هدف تبلیغات
to go with the stream
همرنگ جماعت شدن
to go with the tide
همرنگ جماعت شدن
diaspora
جماعت یهودیان پراکنده
posse
دسته افراد پلیس جماعت
sacerdotage
کشیش مابی جماعت کشیشان
star turn
ستاره یا شخصیت برجسته جماعت
posses
دسته افراد پلیس جماعت
major seminary
دانشکده علوم روحانی جماعت کاتولیک
When in Rome, do as the Romans do!
<proverb>
خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو.
naturism
عریان گری
[پیروی از عقاید جماعت برهنگان]
triggerman
ادمکش سریع العمل درمیان جماعت اوباش
ragtime
در موسیقی
ear for music
موسیقی
treble staff
موسیقی
music
موسیقی
treble clef
موسیقی
concordat
پیمان دولت با جماعت مذهبی پیمان رسمی میان دو فرقه مذهبی
background music
موسیقی پس زمینه
make music
موسیقی ساختن
background sound
موسیقی پس زمینه
background sound
موسیقی متن
ragtime
موسیقی ضربی
fa
چهارمین نت موسیقی
musical instruments
الت موسیقی
ambient music
موسیقی پس زمینه
musicians
موسیقی دان
background music
موسیقی متن
music halls
سالن موسیقی
play music
موسیقی ساختن
opus
قطعه موسیقی
opuses
قطعه موسیقی
concerto
قطعه موسیقی
ambient music
موسیقی متن
music hall
سالن موسیقی
concertos
قطعه موسیقی
musician
موسیقی دان
musical instrument
الت موسیقی
chamber music
موسیقی مجلسی
boogie
موسیقی بوگی
boogie
موسیقی راک
boleros
موسیقی بولرو
music synthesizer
ایجادکننده موسیقی
music therapy
موسیقی درمانی
musical ability
توانش موسیقی
unvocal
بدون موسیقی
musical language
زبان موسیقی
noteless
غیر موسیقی
musicality
برابری با موسیقی
musicality
ذوق موسیقی
musicalness
برابری با موسیقی
musicalness
ذوق موسیقی
musicologist
موسیقی شناس
boogied
موسیقی راک
boogieing
موسیقی راک
subdominant
نت چهارم موسیقی
computer music
موسیقی کامپیوتری
devotion to music
دلبستگی به موسیقی
electronic music
موسیقی الکترونیکی
euterpe
الهه موسیقی
boogied
موسیقی بوگی
discos
موسیقی دیسکو
disco
موسیقی دیسکو
boogies
موسیقی بوگی
boogies
موسیقی راک
philharmonic
عاشق موسیقی
boogieing
موسیقی بوگی
instructor of music
مشاق موسیقی
instrumentally
با الت موسیقی
musicology
موسیقی شناسی
prick
نقطه نت موسیقی
pricked
نقطه نت موسیقی
pricking
نقطه نت موسیقی
jazz
موسیقی جاز
beat
ضربت موسیقی
beats
ضربت موسیقی
pricks
نقطه نت موسیقی
fortes
موسیقی بلند
notes
نت موسیقی نوشتن
noting
نت موسیقی نوشتن
note
نت موسیقی نوشتن
quire
گروه کر
[موسیقی]
carillon
زنگهای موسیقی
carillons
زنگهای موسیقی
forte
موسیقی بلند
timpano
دهل
[ساز موسیقی]
talent for musics
استعداد یا ذوق موسیقی
timpano
کوس
[ساز موسیقی]
kettledrums
کوسها
[ساز موسیقی]
to harp
چنگ زدن
[موسیقی]
to play
[the]
harp
چنگ زدن
[موسیقی]
tablature
نوعی علائم موسیقی
timpani
تیمپانی ها
[ساز موسیقی]
kettledrums
تیمپانی ها
[ساز موسیقی]
timpani
دهل ها
[ساز موسیقی]
kettledrums
دهل ها
[ساز موسیقی]
timpani
کوسها
[ساز موسیقی]
Beautiful music ( weather ) .
موسیقی ( هوای ) قشنگ
stroke
[guitar]
زدن
[گیتار]
[موسیقی]
anvil
سندان
[آلت موسیقی]
soundtracks
موسیقی ضبط شده
soul music
موسیقی مذهبی سیاهپوستان
soundtrack
موسیقی ضبط شده
symphonies
قطعه طولانی موسیقی
noting
اهنگ صدا نت موسیقی
notes
اهنگ صدا نت موسیقی
note
اهنگ صدا نت موسیقی
chiming
ترتیب زنگهای موسیقی
chimes
ترتیب زنگهای موسیقی
gavotte
موسیقی این رقص
glockenspiel
نوعی الت موسیقی
chimed
ترتیب زنگهای موسیقی
chime
ترتیب زنگهای موسیقی
duets
قطعه موسیقی یا اوازدونفری
immusical
خارج ازقواعد موسیقی
intermezzo
قطعه موسیقی کوتاه
gavote
موسیقی این رقص
euphonium
یکجورالت موسیقی بادی
plainsong
سرودمناجاتی و بدون موسیقی
musically
مطابق اصول موسیقی
bandsmen
عضو دستهء موسیقی
bandsman
عضو دستهء موسیقی
dulcet
نوعی الت موسیقی
castanet
یک نوع الت موسیقی
duos
اواز یا موسیقی دونفری
duo
اواز یا موسیقی دونفری
symphony
قطعه طولانی موسیقی
reed
الت موسیقی بادی
lyrical
غزلی موسیقی یا شعربزمی
banstand
محل دستهء موسیقی
duet
قطعه موسیقی یا اوازدونفری
octaves
نتهای هشتگانه موسیقی
octave
نتهای هشتگانه موسیقی
wind instruments
الات موسیقی بادی
marching
موسیقی نظامی یا مارش
serenades
قطعه موسیقی عاشقانه
postlude
قطعه موسیقی پایان
play
الت موسیقی نواختن
played
الت موسیقی نواختن
playing
الت موسیقی نواختن
plays
الت موسیقی نواختن
wind instrument
الات موسیقی بادی
serenaded
قطعه موسیقی عاشقانه
serenade
قطعه موسیقی عاشقانه
serenading
قطعه موسیقی عاشقانه
band
دستهء موسیقی اتحاد
bands
دستهء موسیقی اتحاد
medleys
قطعه موسیقی مختلط
medley
قطعه موسیقی مختلط
marches
موسیقی نظامی یا مارش
etude
قطعهء موسیقی کوتاه
march
موسیقی نظامی یا مارش
melody
صدای موسیقی نوا
percussion instrument
الات موسیقی ضربی
marched
موسیقی نظامی یا مارش
melodies
صدای موسیقی نوا
fugue
نوعی الت بادی موسیقی
preattunement
کوک از قبل
[آلت موسیقی]
glee
ساز و نواز اسباب موسیقی
fugues
نوعی الت بادی موسیقی
harmonica
الت موسیقی شبیه سنتور
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com