English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (36 milliseconds)
English Persian
fake جمع کردن طولی
faked جمع کردن طولی
fakes جمع کردن طولی
Search result with all words
shipshank کوتاه کردن طولی
Other Matches
cross member عضو ساختمانی برای اتصال دو ستون طولی هواپیما یاقطعات طولی دیگر
axial route مسیر طولی منطقه عقب جاده طولی منطقه مواصلات
vertical curve خم طولی
longitudinal طولی
linearly طولی
linear طولی
it will not take long طولی
longitudinal section برش طولی
variable رکورد با هر طولی
profiling برش طولی
aisle گذرگاه طولی
longitudinal section نیمرخ طولی
thrust bearing یاطاقان طولی
axis خط طولی یا عرضی
longitudinal sleeper تراورس طولی
axis محور طولی
axial road جاده طولی
longitudinal screed شمشه طولی
longitudinal reinforcement ارماتور طولی
longitudinal groove شیار طولی
longitudinal girder تیر طولی
strike joint شکستگی طولی
longitudinal profile پروفیل طولی
longitudinal compression فشار طولی
longitudinal axis محور طولی
longitudinal acceleration شتاب طولی
longeron ستون طولی
longitudinal turning تراشکاری طولی
longitudinal seam درز طولی
longitudinal seam بخیه طولی
longitudinal reinforcement فولادگذاری طولی
variables رکورد با هر طولی
easting مختصات طولی
longitudinal welding جوشکاری طولی
longitudinal stability پایداری طولی
longitudinal valley دره طولی
cut off saw اره طولی بر
cut to length طولی بریدن
longitudinal stress تنش طولی
longitudinal studies بررسیهای طولی
longitudinal wave موج طولی
longitudinal دنده طولی
eftsoon طولی نکشیدکه
profiled برش طولی
abscissa محور طولی
profiles برش طولی
profile برش طولی
longitudinal screed شمشه طولی
longitudinal section برش طولی
linearity حالت طولی
soon a طولی نکشیدکه
linear metre متر طولی
linear measure مقیاس طولی
ground timber تیر طولی
longitudinal joint درز طولی
longitudinal redundancy check مقابله افزونگی طولی
canaliculate دارای پیچهای طولی
longitudinal girder شاه تیر طولی
longitudinal دندههای طولی موتور
end play بازی طولی محور
advancing پیشرفت طولی ناو
advances پیشرفت طولی ناو
advance پیشرفت طولی ناو
vertical curve منحنی در نیمرخ طولی
linearize بصورت طولی دراوردن
x scale مقیاس طولی عکس
stayed بکسل طولی ناو
summit قله در نیمرخ طولی
summits قله در نیمرخ طولی
angular contact thrust ball bearing بلبرینگ طولی محوری
cut to length بصورت طولی بریدن
anchor at short stay لنگر طولی عمودی
formed hole سوراخ درمقطع طولی
ball thrust bearing یاطاقان طولی ساچمهای
soonest قریبا طولی نکشید
longitudinal shearing stress تنش برشی طولی
soon قریبا طولی نکشید
stay بکسل طولی ناو
axial mining مین گذاری طولی
form grind سنگ زدن در مقطع طولی
long service line خط طولی زمین در بازی دونفره
vittate دارای راه راههای طولی
axial road جاده طولی منطقه مواصلات
longitudinal reinforcement [فولاد گزاری طولی در بتن]
fake down چیدن طناب به طور طولی
abeam امتداد عمود برمحور طولی
lrc Check LongitudinalRedundancy مقابله افزونگی طولی
rolls دوران حول محور طولی غلطش
trajectories قسمت اول نیمرخ طولی تنداب
rolled دوران حول محور طولی غلطش
ripsaw اره مخصوص برش طولی چوب
trajectory قسمت اول نیمرخ طولی تنداب
roll دوران حول محور طولی غلطش
invariability عدم تغییرباقیمانده درتغییرات طولی وخطی
invariance عدم تغییرباقیمانده درتغییرات طولی وخطی
vertical beam چوب [میله] طولی دار [قالی]
tacking گوشه پایینی و جلوی بادبان طولی ناو
tacked گوشه پایینی و جلوی بادبان طولی ناو
banks دوران یا متمایل شدن هواپیماحول محور طولی
it wasdone in no time انجام این کار چندان طولی نکشید
bank دوران یا متمایل شدن هواپیماحول محور طولی
tacks گوشه پایینی و جلوی بادبان طولی ناو
tack گوشه پایینی و جلوی بادبان طولی ناو
pitch altitude زاویه بین محور طولی رسانگر و صفحه مرجع
expansion bearing تکیه گاهی که موجب حرکت طولی یا دورانی میشود
braking length طول پارگی نخ [طولی از نخ که در اثر وزن خودش پاره شود]
included angle زاویه بین محور طولی یک جسم و بردار جریان هوا
wing heavy تمایل هواپیما برای گردش درجهت حول محور طولی
critical angle of attack زاویه بین محور طولی هواپیما و جهت جریان نسبی هوا
stirrups میله گردهای کم قطرکه بصورت قاب- بستهای ارماتورهای طولی را دربرمیگیرند
stirrup میله گردهای کم قطرکه بصورت قاب- بستهای ارماتورهای طولی را دربرمیگیرند
lubber line خطی که روی صفحه قطب نماامتداد محور طولی هواپیما رانشان میدهد
abeam یاتاقانهایی که تحت زاویه 09یا 072 درجه بطور عمود برمحور طولی رسانگر قرارگرفته اند
control surface angle زاویه بین مبداء سنجش حرکت سطوح کنترل و وتر سطح ثابت یا محور طولی هواپیما
control column فرمانی برای کنترل حرکت هواپیما حول محور طولی وعرضی که میتواند بصورت میله یا رل باشد
differential spoilers اسپویلرهای روی بال که بعنوان سطوح کنترل اولیه وثانویه برای حرکت حول محور طولی بکار میروند
barleycorn مقیاس وزنی برابر 8460/0 گرم مقیاس طولی برابر5/8میلیمتر
rood مقیاس سطحی معادل یک چهارم جریب مقیاس طولی که درانگلستان 7 الی 8 یارد است
nose up چرخش حول محور عرضی وخارج شدن محور طولی ازوضعیت تراز بطرف اوج
deep stall وضعیتی در هواپیماهای دارای دم تی شکل که افزایش ناگهانی زاویه حمله سبب عدم توانایی سطوح افقی برای کنترل وضعیت طولی هواپیمامیگردد
chine عضو طولی در کنار بدنه شناورهای دریایی یاهواپیماهای دریایی که محل برخورد سطوح فوقانی وتحتانی میباشند
compound motion حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
coning angle زاویه بین محور طولی تیغه ها و سطح مار بر نوک تیغه ها صرفنظر از خمش تیغه ها
Moghat مقات [نوعی واحد اندازه گیری در مشهد که مبنای آن تعداد هزار و دویست گره در یک ردیف طولی و عرضی بوده و جهت پرداخت دستمزد بافنده بکار می رود.]
selvage شیرازه فرش [اتمام لبه های طولی فرش با اضافه مخ پود به روش های مختلف جهت محکم شدن و تزئین]
Lambalo لامبالو [این نوع فرش که بصورت طولی و کناره بافته می شود که مربوط به قزاقستان بوده و تقلیدی از فرش تالش است و در آن از زمینه کف ساده به همراه نقوش ابتداپی و حواشی دو یا سه ردیفه استفاده می شود.]
compass swing قطب نما انحراف طولی قطب نما
to let somebody treat you like a doormat <idiom> با کسی خیلی بد رفتار کردن [اصطلاح] [ مثال تحقیر کردن بی محلی کردن قلدری کردن]
unmew رها کردن ازاد کردن ول کردن مرخص کردن بخشودن صرف نظر کرن
discharges اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
discharge اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
capture اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
capturing اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
captures اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
countervial خنثی کردن- برابری کردن با- جبران کردن- تلاقی کردن
challengo ادعا کردن دعوت کردن اعلام نشانی اسم عبور خواستن درخواست معرف کردن
verify مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifies مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verified مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifying مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
shoots جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
foster تشویق کردن- حمایت کردن-پیشرفت دادن- تقویت کردن- به جلو بردن
shoot جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
surveyed براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
orient جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
orienting جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
surveys براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
orients جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
survey براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
cross examination تحقیق چندجانبه بازپرسی کردن روبرو کردن شواهد استنطاق کردن
to temper [metal or glass] آب دادن [سخت کردن] [آبدیده کردن] [بازپخت کردن] [فلز یا شیشه]
to inform on [against] somebody کسی را لو دادن [فاش کردن] [چغلی کردن] [خبرچینی کردن]
serves نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
served نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
serve نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
concentrates غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
assigned مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
concentrate غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
to appeal [to] درخواستن [رجوع کردن به] [التماس کردن] [استیناف کردن در دادگاه]
assigning مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
tae پرش کردن با پا دفاع کردن و با پا ضربه زدن و خرد کردن
assigns مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
buck up پیشرفت کردن روحیه کسی را درک کردن تهییج کردن
concentrating غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
assign مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
calk بتونه کاری کردن زیرپوش سازی کردن مسدود کردن
soft pedal رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedaling رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedalled رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedaled رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedals رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedalling رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedal رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
woo افهار عشق کردن با عشقبازی کردن با خواستگاری کردن
sterilising گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
timed تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
wooed افهار عشق کردن با عشقبازی کردن با خواستگاری کردن
sterilize گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
time تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
woos افهار عشق کردن با عشقبازی کردن با خواستگاری کردن
times تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
exploits استخراج کردن بهره برداری کردن از استثمار کردن
sterilized گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
sterilizes گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
sterilises گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
sterilised گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
withstands مقاومت کردن با ایستادگی کردن در برابر تحمل کردن
withstood مقاومت کردن با ایستادگی کردن در برابر تحمل کردن
withstanding مقاومت کردن با ایستادگی کردن در برابر تحمل کردن
withstand مقاومت کردن با ایستادگی کردن در برابر تحمل کردن
married under a contract unlimited perio زن گرفتن شوهر کردن مزاوجت کردن عروسی کردن با
exploit استخراج کردن بهره برداری کردن از استثمار کردن
to use effort کوشش کردن بذل مساعی کردن سعی کردن
exploiting استخراج کردن بهره برداری کردن از استثمار کردن
sterilizing گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
crosser تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
correcting تنظیم کردن غلط گیری کردن اصلاح کردن
correct تنظیم کردن غلط گیری کردن اصلاح کردن
preach وعظ کردن سخنرانی مذهبی کردن نصیحت کردن
support حمایت یاتقویت کردن تحمل کردن اثبات کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com