English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (12 milliseconds)
English Persian
wordage جمله بندی
choice of words جمله بندی
word choice جمله بندی
wording جمله بندی
diction جمله بندی
verbiage [American English] جمله بندی
Search result with all words
wording جمله بندی کلمه بندی
Other Matches
topic sentence جمله سرسطر جمله عنوان
evaluation rating درجه بندی اطلاعات یا طبقه بندی ان از نظر اعتبار وصحت و دقت
comprising <prep.> از جمله
outright جمله
termed جمله
amongst از جمله
outrightly جمله
term جمله
inclusive of <prep.> از جمله
including <prep.> از جمله
sentence جمله
sentence جمله
sentences جمله
sentencing جمله
terming جمله
mongst از جمله
among the rest از ان جمله
word warp فرمت بندی مجدد پس از حذف ها و اصلاحات ویژگی که درصورت جانگرفتن یک کلمه درخط اصلی ان را به ابتدای خط بعدی می برد سطر بندی
rating طبقه بندی کردن درجه بندی
carpet classification طبقه بندی [درجه بندی] فرش
ratings طبقه بندی کردن درجه بندی
provisos جمله شرطی
declaration statement جمله تعریفی
stochastic term جمله تصادفی
totaled جمله سرجمع
compound statement جمله مرکب
control statement جمله کنترلی
total جمله سرجمع
an involed sentence جمله پیچدار
proviso جمله شرطی
totaling جمله سرجمع
sentence fragment جمله جزء
sentence adverb قید جمله ای
totals جمله سرجمع
middling جمله مشترک
clause جزئی از جمله
totalling جمله سرجمع
totalled جمله سرجمع
clauses جزئی از جمله
parenthesis جمله معترضه
residual term جمله باقیمانده
assignment statement جمله جایگزینی
residual term جمله پسماند
statement label برچسب جمله
period جمله کامل
termed جمله عبارت
mathematical term جمله [ریاضی]
term جمله [ریاضی]
term جمله طیفی
loose sentence جمله بیربط
executable statement جمله اجرایی
error term جمله خطا
final term جمله نهایی
periods جمله کامل
termed جمله طیفی
term جمله عبارت
terming جمله طیفی
double talk جمله دو پهلو
terming جمله عبارت
definiens جمله تعریفی
one word sentence جمله تک واژهای
parses جمله راتجزیه کردن
punch line جمله اساسی واصلی
job control statement جمله کنترل کار
full point نقطه پایان جمله
sentence completion test ازمون تکمیل جمله
subroutine reentry ورود جمله به زیرروال
parsed جمله راتجزیه کردن
periods نقطه پایان جمله
job control statement جمله کنترل برنامه
term symbol نشانه جمله طیفی
period نقطه پایان جمله
punch-line جمله اساسی واصلی
colloquialism جمله مرسوم درگفتگو
punch-lines جمله اساسی واصلی
reporter جمله ساز نویسنده ناصادق
nonexecutable statement جمله غیر اجرایی
colloquialisms جمله مرسوم درگفتگو
monomial دارای فقط یک جمله
impresa نشانه جمله شعاری
parse جمله راتجزیه کردن
sawing لغت یا جمله ضرب المثل
the difference between the consecutive terms اختلاف هر دو جمله متوالی [ریاضی]
saws لغت یا جمله ضرب المثل
sawed لغت یا جمله ضرب المثل
restrictive جمله یا عبارت حصری یا محدودکننده
predicatively بطور غیرمستقیم در خبر جمله
phraseologist جمله ساز نویسنده ناصادق
saw لغت یا جمله ضرب المثل
armless <adj.> بی بازو [در آخر جمله می آید]
sign of aggregation علائم مخصوص جمله جبری
telescopic دستگاه شکسته بندی تلسکوپیک چوبهای شکسته بندی مربوط به دوربین تلسکوپی یادستگاه نشانه روی
packaging ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
defense classification طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
classifications طبقه بندی رده بندی
lineaments طرح بندی صورت بندی
laggin اب بندی کردن اب بندی ناوها
lineament طرح بندی صورت بندی
classification طبقه بندی رده بندی
downgrading کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
regrade تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
downgrades کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgraded کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrade کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
parse اجزاء وترکیبات جمله را معین کردن
The sentence doesnt convey the meaning. این جمله معنی رانمی رساند
parses اجزاء وترکیبات جمله را معین کردن
parsed اجزاء وترکیبات جمله را معین کردن
How can I make such pilot چگونه میتوانم با خلبان جمله بسازم
cat-and-dog <adj.> <idiom> پر جنگ و جدال [در آخر جمله می آید]
vinculum خط ترازی که بالای چند جمله می کشند
to pad a sentence جمله را با واژههای زیادی دراز کردن
word order ترتیب وقوع کلمه در عبارت یا جمله
tag line جمله نهایی نمایش وغیره نقطه حساس
inserting افزودن متن جدید درون کلمه یا جمله
inserts افزودن متن جدید درون کلمه یا جمله
approachable [accessible to most people] هم مشرب [در آخر جمله می آید] [اصطلاح روزمره]
other than [usually used in negative sentences] <adv.> به غیر از [در جمله های منفی کاربرد دارد]
half long حد فاصل بین جمله طویل وجمله کوتاه
insert افزودن متن جدید درون کلمه یا جمله
geometric mean فاصله بین اولین واخرین جمله یک تصاعدهندسی
approachable [accessible to most people] همخو [در آخر جمله می آید] [اصطلاح روزمره]
transversal اجرای هر جمله از یک برنامه برای اهداف اشکال زدایی
approachable [accessible to most people] کمک کننده [در آخر جمله می آید] [اصطلاح روزمره]
augmentation افزایش نیروی جلوبرنده باوسایل کمکی از جمله پس سوز
gift wrap بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
do این کلمه درابتدای جمله بصورت علامت سوال میاید
cabling نموداری که محل کابلها را در یک اداره نشان میدهد از جمله نقاط اتصال را
prepositional phrase بخشی از جمله که با حرف اغازگرد دو خاصیت صفت یاقیدیا اسم راپیداکند
security classification طبقه بندی منطقه تامینی طبقه بندی حفافتی
line astern صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
declassification از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
black designation علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
one for one مرحلهای غالبا" مربوط به یک اسمبلر که در ان یک جمله زبان منبع به یک دستور کارزبان ماشین تبدیل میشود
transparently نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
transparent نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
groups دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grades دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grades درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
grade درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
grade دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
group دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
insulation testing apparatus دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
recursive equations معادلاتی که بعضی از جملات در انهاتکرار شده و هر معادله نسبت به معادله قبلی فقط یک جمله اضافی دارد
unitized load بار بسته بندی شده یا باردست چین شده بار تقسیم بندی شده
delivered duty paid یکی از قراردادهای اینکوترمز که در ان فروشنده کلیه اقدامات لازم از جمله پرداخت عوارض را بعمل اورده و کالای مورد معامله را در محل خریدار به اوتحویل میدهد
approach formation صورت بندی تقرب به باند صورت بندی تقرب به دشمن
mathematical school مکتبی که مسائل اقتصادی را از دیدگاه ریاضی مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهد از جمله اقتصاددانان این مکتب میتوان از استانلی جونز و لئون والراس نام برد
army class manager activity سازمان مدیریت طبقه بندی اماد در نیروی زمینی مدیریت طبقه بندی اماد
classification طبقه بندی کردن طبقه بندی
phasing مرحله بندی مرحله بندی عملیات
classifications طبقه بندی کردن طبقه بندی
parataxis مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
rose motif نگاره گل رز [در فرش های مختلف ایرانی از انواع گل رز از جمله طرح گل فرنگ، طرح درختی، طرح باغی، طرح گل و بوته استفاده می شود.]
rug condition [وضعیت ظاهری و ارزش واقعی فرش که به عوامل مختلفی از جمله اندازه، رنگ، عدم پارگی نخ هاخسارت ناشی از بیدزدگی، نداشتن ریشه تقلبی، ارتفاع پرز مناسب و غیره بستگی دارد.]
black concept علامت حاوی پیام طبقه بندی شده سیستم ارتباطی حاوی پیام طبقه بندی شده
phased attack تک مرحله بندی شده حمله مرحله بندی شده
articular بندی
hermetic sealing اب بندی
humidity insulation اب بندی
humidity insulation نم بندی
queing صف بندی
laced بندی
commisural بندی
commissural بندی
neuration رگ بندی
nailed up سر هم بندی
striation خط بندی
taping ته بندی
funicular بندی
funiculars بندی
snack ته بندی
waterproofing اب بندی
patching سر هم بندی
snacks ته بندی
seal اب بندی
seals اب بندی
queuing صف بندی
sealing off اب بندی
lapping اب بندی
alignment صف بندی
alignments صف بندی
vanation رگ بندی
mud sill ته بندی
trimerous سه بندی
skeletons استخوان بندی
skeleton استخوان بندی
factions دسته بندی
scheduling زمان بندی
categorization رده بندی
taxonomies طبقه بندی
tabulated جدول بندی
ranking رتبه بندی
clustering دسته بندی
couponing جیره بندی
couponing کوپن بندی
faction دسته بندی
grading دسته بندی
grading طبقه بندی
coring مغزه بندی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com