Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (9 milliseconds)
English	Persian
restrictive	جمله یا عبارت حصری یا محدودکننده
Other Matches
terming	جمله عبارت
termed	جمله عبارت
term	جمله عبارت
word order	ترتیب وقوع کلمه در عبارت یا جمله
parataxis	مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
limitative	حصری
conclusive	حصری
cramp	محدودکننده حصار
volume compressor	محدودکننده دینامیکی
cramps	محدودکننده حصار
clamping circuit	مدار محدودکننده
limiting operation	عملیات محدودکننده
interference limiter	محدودکننده پارازیت
limiting factor	عامل محدودکننده
topic sentence	جمله سرسطر جمله عنوان
search and replace	خصوصیتی در کلمه پرداز که به کاربر امکان یاتن کلمه یا عبارت خاص میدهد وآنرا با کلمه یا عبارت دیگری جایگزین میکند
inclusive of <prep.>	از جمله
termed	جمله
including <prep.>	از جمله
sentence	جمله
sentences	جمله
outright	جمله
outrightly	جمله
terming	جمله
term	جمله
comprising <prep.>	از جمله
sentencing	جمله
sentence	جمله
amongst	از جمله
among the rest	از ان جمله
mongst	از جمله
proviso	جمله شرطی
terming	جمله طیفی
declaration statement	جمله تعریفی
compound statement	جمله مرکب
middling	جمله مشترک
definiens	جمله تعریفی
one word sentence	جمله تک واژهای
error term	جمله خطا
termed	جمله طیفی
loose sentence	جمله بیربط
executable statement	جمله اجرایی
term	جمله طیفی
final term	جمله نهایی
assignment statement	جمله جایگزینی
verbiage [American English]	جمله بندی
provisos	جمله شرطی
wordage	جمله بندی
sentence adverb	قید جمله ای
stochastic term	جمله تصادفی
an involed sentence	جمله پیچدار
statement label	برچسب جمله
control statement	جمله کنترلی
sentence fragment	جمله جزء
residual term	جمله باقیمانده
choice of words	جمله بندی
residual term	جمله پسماند
word choice	جمله بندی
wording	جمله بندی
diction	جمله بندی
clause	جزئی از جمله
parenthesis	جمله معترضه
totals	جمله سرجمع
totalling	جمله سرجمع
totalled	جمله سرجمع
totaling	جمله سرجمع
totaled	جمله سرجمع
total	جمله سرجمع
clauses	جزئی از جمله
periods	جمله کامل
mathematical term	جمله [ریاضی]
period	جمله کامل
term	جمله [ریاضی]
double talk	جمله دو پهلو
parsed	جمله راتجزیه کردن
parse	جمله راتجزیه کردن
impresa	نشانه جمله شعاری
periods	نقطه پایان جمله
monomial	دارای فقط یک جمله
punch-line	جمله اساسی واصلی
punch-lines	جمله اساسی واصلی
full point	نقطه پایان جمله
parses	جمله راتجزیه کردن
sentence completion test	ازمون تکمیل جمله
term symbol	نشانه جمله طیفی
subroutine reentry	ورود جمله به زیرروال
punch line	جمله اساسی واصلی
reporter	جمله ساز نویسنده ناصادق
colloquialism	جمله مرسوم درگفتگو
job control statement	جمله کنترل کار
job control statement	جمله کنترل برنامه
nonexecutable statement	جمله غیر اجرایی
period	نقطه پایان جمله
colloquialisms	جمله مرسوم درگفتگو
saws	لغت یا جمله ضرب المثل
phraseologist	جمله ساز نویسنده ناصادق
saw	لغت یا جمله ضرب المثل
armless <adj.>	بی بازو [در آخر جمله می آید]
predicatively	بطور غیرمستقیم در خبر جمله
the difference between the consecutive terms	اختلاف هر دو جمله متوالی [ریاضی]
sign of aggregation	علائم مخصوص جمله جبری
sawing	لغت یا جمله ضرب المثل
sawed	لغت یا جمله ضرب المثل
worded	عبارت
word	عبارت
statements	عبارت
experssion	عبارت
cl	عبارت
expressions	عبارت
clause	عبارت
phrase	عبارت
statement	عبارت
phrased	عبارت
clauses	عبارت
phrases	عبارت
wordage	عبارت
terming	عبارت
term	عبارت
expression	عبارت
termed	عبارت
parse	اجزاء وترکیبات جمله را معین کردن
parsed	اجزاء وترکیبات جمله را معین کردن
parses	اجزاء وترکیبات جمله را معین کردن
How can I make such pilot	چگونه میتوانم با خلبان جمله بسازم
to pad a sentence	جمله را با واژههای زیادی دراز کردن
The sentence doesnt convey the meaning.	این جمله معنی رانمی رساند
cat-and-dog <adj.> <idiom>	پر جنگ و جدال [در آخر جمله می آید]
vinculum	خط ترازی که بالای چند جمله می کشند
to wit <adv.>	به عبارت دیگر
put into words	به عبارت دراوردن
in fact	به عبارت دیگر
involution	پیچدارکردن عبارت
videlicet	به عبارت دیگر
phraseologist	عبارت پرداز
namely <adv.>	به عبارت دیگر
the letter of the law	عبارت قانون
mathematical term	عبارت [ریاضی]
Verbosity. Rhetoric.	عبارت پردازی
term	عبارت [ریاضی]
To phrase.	به عبارت در آوردن
Namely …viz …it consists of…	عبارت است از ...
relational expression	عبارت رابطهای
range expression	عبارت دامنه
protext	عبارت پیشین
prolixity	عبارت زاید
in other words <adv.>	به عبارت دیگر
trinomial	دارای سه عبارت
expressions	افهار عبارت
quotation	اقتباس عبارت
colloquialisms	عبارت مصطلح
colloquialism	عبارت مصطلح
phraseology	عبارت پردازی
wording	عبارت سازی
doxology	عبارت تسبیحی
paragrapher	عبارت نویس
context style of a expression	سیاق عبارت
assignment statement	عبارت گمارشی
an idiomatic experssion	عبارت اصطلاحی
passages	عبارت فقره
passage	عبارت فقره
affirmative	عبارت مثبت
quotations	اقتباس عبارت
expression	افهار عبارت
an exclamatory phrase	عبارت تعجبی
approachable [accessible to most people]	هم مشرب [در آخر جمله می آید] [اصطلاح روزمره]
inserting	افزودن متن جدید درون کلمه یا جمله
inserts	افزودن متن جدید درون کلمه یا جمله
insert	افزودن متن جدید درون کلمه یا جمله
tag line	جمله نهایی نمایش وغیره نقطه حساس
approachable [accessible to most people]	همخو [در آخر جمله می آید] [اصطلاح روزمره]
other than [usually used in negative sentences] <adv.>	به غیر از [در جمله های منفی کاربرد دارد]
geometric mean	فاصله بین اولین واخرین جمله یک تصاعدهندسی
half long	حد فاصل بین جمله طویل وجمله کوتاه
locutions	سبک عبارت پردازی
locution	سبک عبارت پردازی
it consists mainly	بیشتر عبارت است از
verbalism	عبارت بی معنی پرحرفی
pull out quote	عبارت استخراج شده
to express in worde	به سخن یا عبارت دراوردن)
qualificative	کلمه یا عبارت توصیفی
escalation	ماده یا عبارت تعدیل
passages	عبارت منتخبه از یک کتاب
locus classicus	عبارت نمونه ادبی
i.e	مخفف به عبارت دیگر
facies	عبارت مشخص یک طبقه
passage	عبارت منتخبه از یک کتاب
metaphraze	به عبارت دیگر در آوردن
mixed mode experssion	عبارت امیخته یاب
limitation clause	عبارت تعیین حدود
anastrophe	تعویض کلمات یک عبارت
landed a	که عبارت از زمین است
phrase	فراز عبارت سازی
phrased	فراز عبارت سازی
phrases	فراز عبارت سازی
approachable [accessible to most people]	کمک کننده [در آخر جمله می آید] [اصطلاح روزمره]
augmentation	افزایش نیروی جلوبرنده باوسایل کمکی از جمله پس سوز
transversal	اجرای هر جمله از یک برنامه برای اهداف اشکال زدایی
b. and b	مخفف عبارت 'breakfast and bed'
fisher equation	این رابطه عبارت است از :
anaphora	تکرار یک یا چند عبارت متوالی

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com