English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
transept جناح کلیسا
transepts جناح کلیسا
Other Matches
winglike جناح وار جناح مانند
exonarthex [هشتی ورودی کلیسا خارج از نمای اصلی کلیسا]
prebendary دریافت مقرری از کلیسا وفیفه خوار کلیسا
elder ارشد کلیسا شیخ کلیسا
out flank دور زدن جناح دشمن احاطه کردن جناح دشمن احاطه جناحی کردن
flank جناح
aisle جناح
aisles جناح
flanking جناح
pinna جناح
winging جناح
flanked جناح
left جناح چپ
wing جناح
shouldering جناح
shouldered جناح
shoulder جناح
left flank جناح چپ
shoulders جناح
cross from a flank عبوراز یک جناح
van بال جناح
left-wingers جناح چپی
vans بال جناح
flanker مهاجم جناح
left wing of army جناح یسار
litotes خفض جناح
left-winger جناح چپی
right winger جناح راستی
pitch diameter قطر جناح
right-winger جناح راستی
left winger جناح چپی
right-wingers جناح راستی
right wing of army جناح یمین
rightism جناح راستی
self depreciation حفض جناح
rightist جناح راستی
right flank جناح راست
rightists جناح راستی
flanking دامنه جناح
left wing مربوط به جناح چپ
right-wing جناح راست
left-wing مربوط به جناح چپ
right wing جناح راست
disposed flank جناح باز
flank دامنه جناح
flanked دامنه جناح
by the left or right flank به جناح راست یا چپ ناو
flankerback بازیگر میانی جناح
queen's wing جناح وزیر شطرنج
queen side جناح وزیر شطرنج
king's wing جناح شاه شطرنج
winging تیپ هوایی جناح
wing تیپ هوایی جناح
king side جناح شاه شطرنج
flanker بازیگر مهاجم در جناح
flank crossing عبوراز جناح دشمن
cross from a flank یک جناح را دور زدن
centrist wing طرفدار جناح میانه رو [سیاست]
algenib گاما- فرس جناح الفرس
disposed flank جناح مکشوف جوانب باز
exposed در معرض دید جناح باز
flank crossing دور زدن جناح دشمن
far-right extremist scene صحنه جناح راست [افراطی] [سیاست]
[extreme] right-wing scene صحنه جناح راست [افراطی] [سیاست]
out flanking دور زننده احاطه کننده جناح
flanked از جناح حمله کردن درکنار واقع شدن
flank از جناح حمله کردن درکنار واقع شدن
flanking از جناح حمله کردن درکنار واقع شدن
right شرح ما وقع نمایندگان جناح راست اصلاح کردن
righting شرح ما وقع نمایندگان جناح راست اصلاح کردن
righted شرح ما وقع نمایندگان جناح راست اصلاح کردن
problem child فیل جناح وزیر درصورتی که راه گسترش ان مسدود باشد
bethel کلیسا
stair towers turrets کلیسا
churchgoers کلیسا رو
kirk کلیسا
church کلیسا
churches کلیسا
churchgoer کلیسا رو
tympanon جبهه کلیسا
croude سرداب کلیسا
ambulacrum صحن کلیسا
facing the church روبروی کلیسا
god's acre محوطه کلیسا
undercroft اتاق کلیسا
territorialism کلیسا سالاری
territoriality کلیسا سالاری
tympanum جبهه کلیسا
tympan جبهه کلیسا
blind storey تریبون کلیسا
crowde سرداب کلیسا
ostiary دربان کلیسا
double church کلیسا دو طبقه
crowd سرداب کلیسا
nave portal مدخل کلیسا
Ecclesilogy کلیسا شناسی
croud سرداب کلیسا
presbyter شیخ کلیسا
chancel محراب کلیسا
lay reader قاری کلیسا
camarin معبد در کلیسا
kirkman عضو کلیسا
kirk به کلیسا رفتن
naves رواق کلیسا
ecclesiastical منسوب به کلیسا
churchman نگهبان کلیسا
churchmen نگهبان کلیسا
transept بازویی کلیسا
congregations حضاردر کلیسا
sexton خادم کلیسا
congregation حضاردر کلیسا
sextons خادم کلیسا
transepts بازویی کلیسا
nave رواق کلیسا
churchyards حیاط کلیسا
churchyard حصار کلیسا
steeples مناره کلیسا
steeple مناره کلیسا
steeples برج کلیسا
churchly مربوط به کلیسا
crypt سرداب کلیسا
crypts سرداب کلیسا
chapelry حوزه کلیسا
churchyard حیاط کلیسا
steeple برج کلیسا
churchyards حصار کلیسا
aumbry [تورفتگی در دیوار کلیسا]
spires تاجک مخروطی کلیسا
ante-church پیش ناو کلیسا
spire تاجک مخروطی کلیسا
bans اعلان ازدواج در کلیسا
back-aisle راهرو پشت کلیسا
tazza سنگاب بزرگ کلیسا
shepherdess شبان کلیسا که زن باشد
shepherdesses شبان کلیسا که زن باشد
banning اعلان ازدواج در کلیسا
Dean رئیس کلیسا یادانشکده
ban اعلان ازدواج در کلیسا
Deans رئیس کلیسا یادانشکده
belfry برج ناقوس کلیسا
the church e. سازمان قانونی کلیسا
cathedra [صندلی اسقف در کلیسا]
esonarthex [هشتی ورودی کلیسا]
epi [مناره مخروطی کلیسا]
belfries برج ناقوس کلیسا
cross-aisle [گوشواره عرضی کلیسا]
chancelor جداره مشبک [کلیسا]
chancel-rail دیواره مشبک [کلیسا]
chancel-rail نرده مشبک [کلیسا]
altar-table میز مقدس در کلیسا
chancel-arch قوسی شبستان کلیسا
pastorate مقام شبانی کلیسا
parvis حیاط یا دیوارجلو کلیسا
parament تزئینات اویختنی کلیسا
narthex هشتی ورودی کلیسا
narthex ایوان غربی کلیسا
pastorium مقر شبان کلیسا
almonry صدقه خانه کلیسا
helm [تاج مخروطی کلیسا]
campanile برج کلیسا منار
crossing tower برج تقاطع در کلیسا
chanter سرود خوان کلیسا
presbyter کشیش سرپرست کلیسا
lay clerk سرود خوان کلیسا
campanile محل ناقوس کلیسا
church warden متصدی دارایی کلیسا
deambulatory [راهرو یا گردشی در صدر کلیسا]
piscina حوض شنا سنگاب کلیسا
impropriator تفریط کننده دارایی کلیسا
disestablishing کلیسا را از ازادی محروم کردن
disestablished کلیسا را از ازادی محروم کردن
bema [بلندترین قسمت شبستان کلیسا]
auditory [نام قدیمی شبستان کلیسا]
choir loft جای مخصوص خواندن کلیسا
churchgoers کسی که مرتب به کلیسا میرود
epistle side [محراب در گوشه جنوبی کلیسا]
beadle مستخدم جزء کلیسا یادانشگاه
deanship مقام ریاست دانشکده یا کلیسا
disestablish کلیسا را از ازادی محروم کردن
hagioscope [گشادگی اریب در دیوار کلیسا]
Gospel side [قسمت شمالی محراب یا کلیسا]
disestablishes کلیسا را از ازادی محروم کردن
churchgoer کسی که مرتب به کلیسا میرود
feretory [صندوق آثار مقدس کلیسا]
ecclesiastics علم ادارهء کلیساها مربوط به کلیسا
naves سالن کلیسا یا سایر سالنهای بزرگ
bridal door [مدخل مزین در گوشه های کلیسا]
antechoir جایگاه مخصوص روحانیون وسرایندگان در کلیسا
fore [جایگاه مخصوص روحانیون و سرایندگان در کلیسا]
credence [قفسه یا میز در حرم مقدس کلیسا]
parish بخش یا ناحیه قلمرو کشیش کلیسا
abbey کلیسا نام کلیسای وست مینستر
abbeys کلیسا نام کلیسای وست مینستر
ecclesiastic علم ادارهء کلیساها مربوط به کلیسا
lichgate طاق نمای مشرف بحیاط کلیسا
chancel-screen [پرده ای که محراب را از کلیسا جدا می کند.]
mninster دیر عبادتگاه رئیس راهبان کلیسا
inquisitions تفتیش عقاید مذهبی از طرف کلیسا
agape غذای سبک پس ار جشنی در کلیسا [دین]
nave سالن کلیسا یا سایر سالنهای بزرگ
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com