Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 60 (6 milliseconds)
English
Persian
criminal
جنایی کیفری
criminals
جنایی کیفری
Other Matches
criminal investigation
شعبه بازجویی جنایی تحقیقات جنایی
retributive
کیفری
penal
کیفری
punitive
کیفری
punitory
کیفری
retributory
کیفری
pnitive
کیفری
criminal psychology
روانشناسی کیفری
retribution
کیفری مجازاتی
law of criminal procedure
ائین دادرسی کیفری
criminal responsibility
مسوولیت پذیری کیفری
principle of criminal procedure
ایین دادرسی کیفری
penal code
مجموعه حقوق کیفری
penal codes
مجموعه حقوق کیفری
absolution
منع تعقیب کیفری
criminal proceedure code
قانون ایین دادرسی کیفری
criminous
جنایی
criminals
جنایی
criminal
جنایی
to be after somebody
پی
[دنبال]
کسی رفتن
[برای کیفری مجازاتی]
criminal court
دادگاه جنایی
assize court
دادگاه جنایی
criminal low
حقوق جنایی
state's evidence
گواه جنایی
criminal conviction
محکومیت جنایی
assize
محکمهء جنایی
qui tam action
دعوی کیفری که واجد جنبه عمومی و خصوصی باشد
criminal court division
بخش دادگاه جنایی
criminals
جانی جنایتکار جنایی
criminal
جانی جنایتکار جنایی
assize court
محاکم سیار جنایی
state's evidence
گواه دادگاه جنایی
contempt of court
توهین به دادگاه
[جرم جنایی]
assize town
شهر مقر دادگاه جنایی
contempt
[criminal offence]
اهانت به دادگاه
[جرم جنایی]
contempt
[criminal offence]
توهین به دادگاه
[جرم جنایی]
contempt of court
اهانت به دادگاه
[جرم جنایی]
trial lawyer
وکیل دادگستری که دردادگاههای جنایی حضورمییابد
to revisit a criminal case
[judicial proceedings]
یک پرونده جنایی
[رسیدگی قضائی]
را بازدید کردن
peine for et dure
مجازات عدم پاسخ در مقابل کیفر خواست جنایی
indicts
تعقیب متهم از طریق صدور کیفرخواست به وسیله دادگاه جنایی
indicting
تعقیب متهم از طریق صدور کیفرخواست به وسیله دادگاه جنایی
indicted
تعقیب متهم از طریق صدور کیفرخواست به وسیله دادگاه جنایی
indict
تعقیب متهم از طریق صدور کیفرخواست به وسیله دادگاه جنایی
indicting
متهم کردن کسی بر مبنای تشخیص هیات منصفه دادگاه جنایی
indicted
متهم کردن کسی بر مبنای تشخیص هیات منصفه دادگاه جنایی
indicts
متهم کردن کسی بر مبنای تشخیص هیات منصفه دادگاه جنایی
indict
متهم کردن کسی بر مبنای تشخیص هیات منصفه دادگاه جنایی
penalize
کیفری یا جزایی قلمداد کردن جریمه کردن
penalizes
کیفری یا جزایی قلمداد کردن جریمه کردن
penalises
کیفری یا جزایی قلمداد کردن جریمه کردن
penalised
کیفری یا جزایی قلمداد کردن جریمه کردن
penalising
کیفری یا جزایی قلمداد کردن جریمه کردن
penalized
کیفری یا جزایی قلمداد کردن جریمه کردن
penalizing
کیفری یا جزایی قلمداد کردن جریمه کردن
presentment
اطلاع هیات منصفه دادگاه جنایی از وقوع جرم درصورتی که مبنی بر مشاهده یا اگاهی خود ایشان بوده بر مبنای کیفرخواست تنظیمی نباشد
contructive larcency
مقصودسرقتی است که از مجموعه اعمال یک عده یا یک فرد ناشی شود در حالتی که این اعمال به تنهایی فاقد هر نوع وصف جنایی باشد
scotland yard
اداره مرکزی جدیدی برای شهربانی لندن در کناررود تایمز بنا شده است اداره جنایی که نام اختصاری ان cid میباشد نیز جزء این سازمان است
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com