Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 199 (9 milliseconds)
English
Persian
mass movement
جنبش تودهای
Other Matches
libration
جنبش ترازویی و حرکت موازنهای جنبش نمایان ماه
resistance force
جنبش مقاومت یا جنبش ازادی بخش انقلابی
mass storage
انبارش تودهای
bulk density
چگالی تودهای
bulk polymerization
بسپارش تودهای
mass polymerization
بسپارش تودهای
lumpy
کلفت ناهنجار تودهای
lumpier
کلفت ناهنجار تودهای
lumpiest
کلفت ناهنجار تودهای
advection
حرکت افقی تودهای ازهوا دراثرتغییردرجهء حرارت
glass wool
تودهای ازرشتههای شیشهای که بعنوان عایق گرما یا درتصفیه هوا بکار میر ود
rock
جنبش
rocked
جنبش
rocks
جنبش
stirs
جنبش
stirrings
جنبش
stirred
جنبش
rising
جنبش
oscillations
جنبش
rocking
جنبش
bustle
جنبش
bustled
جنبش
bustles
جنبش
jiggle
جنبش
jiggled
جنبش
jiggles
جنبش
jiggling
جنبش
stir
جنبش
action
جنبش
oscillation
جنبش
astir
در جنبش
the r.
جنبش
vibratility
جنبش
vibrational
جنبش
stock still
بی جنبش
kinesodic
جنبش بر
awakening
جنبش
immotile
بی جنبش
inanition
جنبش
kinesis
جنبش
kinesthesis
حس جنبش
leger or ledger
بی جنبش
libration
جنبش
on the move
در جنبش
motion
جنبش
heartbeat
جنبش
heartbeats
جنبش
motions
جنبش
immobile
بی جنبش
stock-still
بی جنبش
passively
بی جنبش
mobility
جنبش
swing
جنبش
motioned
جنبش
swings
جنبش
vibration
جنبش
inactive
بی جنبش
locomotion
جنبش
motioning
جنبش
actions
جنبش
movement
جنبش
kinematic
جنبش شناسی
kymogram
جنبش نگاره
kinesiotherapy
جنبش درمانی
kinetoscope
جنبش نما
kinology
جنبش شناسی
immovableness
جنبش ناچذیری
impassionate
به جنبش امده
kinesimometer
جنبش سنج
kinesthesia
حس جنبش درماهیچه
kinesalgia
جنبش درمان
kinematics
جنبش شناسی
kinesimeter
جنبش سنج
kinaesthesis
حس جنبش درماهیچه
kinaesthesia
حس جنبش درماهیچه
kymograph
جنبش نگار
labor movement
جنبش کارگری
undulation
جنبش نوسانی
uniform movement
جنبش یکسان
moves
حرکت جنبش
moves
جنبش تکان
moved
حرکت جنبش
moved
جنبش تکان
move
حرکت جنبش
move
جنبش تکان
tremour
تکان جنبش
to youse to a
به جنبش انداختن
to put in motion
در جنبش دراوردن
libration
جنبش ترازویی
libration
جنبش موازنهای
life blood
جنبش بی اخبار
travel
حرکت جنبش
travels
حرکت جنبش
movableness
جنبش پذیری
traveled
حرکت جنبش
paratonic
از جنبش بازدارنده
photokinesis
نور جنبش
psychokinesis
جنبش فراروانی
quiescently
بدون جنبش
reformation
نهضت جنبش
saltation
جنبش ناگهانی
stagnating
از جنبش ایستادن
commotion
جنبش اغتشاش
tremor
تکان جنبش
stir
به جنبش دراوردن
tremors
تکان جنبش
braid
جنبش جهش
revolt
نهضت جنبش
actions
جنبش حرکت
braided
جنبش جهش
braids
جنبش جهش
flickers
پرپرزدن جنبش
impetus
نیروی جنبش
stagnates
از جنبش ایستادن
stagnated
از جنبش ایستادن
stagnate
از جنبش ایستادن
stirs
به جنبش دراوردن
operation
گردش جنبش
stirrings
به جنبش دراوردن
flicker
پرپرزدن جنبش
flickered
پرپرزدن جنبش
stirred
به جنبش دراوردن
revival
جنبش مذهبی
revivals
جنبش مذهبی
jars
تکان جنبش
revolts
نهضت جنبش
jarred
تکان جنبش
forward motion
جنبش پیشرو
jar
تکان جنبش
gybe
جنبش تغییرجهت
hyperkinesthesia
شدت حس جنبش
action
جنبش حرکت
reformer
پیشوای جنبش
impassioned
به جنبش درامده
kinetics
جنبش شناسی
reformers
پیشوای جنبش
immobile
جنبش ناپذیر
immobile
ثابت جنبش ناپذیر
peristole
جنبش کرم وار
causing
جنبش سبب شدن
causes
جنبش سبب شدن
movable
جنبش پذیر تغییرناپذیر
cause
جنبش سبب شدن
f. morement
جنبش برای پیشرفت
vibrant
در حال جنبش تکریری
photokymograph
جنبش نگار نوری
libration of the moon
جنبش نمایان ماه
momentum
مقدار جنبش انی
an onward movement
جنبش سوی پیش
angular momentum
مقدار جنبش چرخشی
kinetics
علم جنبش و نیرو
kinematical
وابسته به جنبش شناسی
gas kinetics
علم جنبش گازها
gyrostatics
گفتاردر جنبش وضعی
hydrokinetics
علم جنبش مایعات
tranquil
بی جنبش درحال سکون
music of the spheres
اهنگ جنبش سیارات
groundswell
جنبش تند گستر
peristaltic movement
جنبش کرم وار
peristalsis
جنبش کرم وار
oscillatory motion
جنبش تاب وار
myokinetic test
ازمون جنبش عضلانی
wavy
جنبش بعقب و جلو متموج
revivalist movement
جنبش اصول بیداری مذهبی
actimeter
نمایان ساز
[جنبش بدن]
immovably
چنانکه نتوان جنبش داد
inert
فاقد نیروی جنبش بیروح
photodynamics
اثر روشنایی در جنبش گیاهان
photothropism
جنبش در تحت تاثیر روشنایی
reform movement
جنبش یا نهضت برای اصلاحات
she is quick with child
جنبش بچه رادرشکم حس میکند
statgnate
از جنبش ایستادن گندیده شده
to set in motion
بجریان انداختن به جنبش اوردن
counter-revolution
جنبش برای سرکوبی انقلاب
passivism
فلسفه صبر وعدم جنبش
counter-revolutions
جنبش برای سرکوبی انقلاب
photodynamic
اثر روشنایی در جنبش گیاهان
lost cause
جنبش یا آرمان از دست رفته
lost causes
جنبش یا آرمان از دست رفته
planker
گیاهان و جانورانی که دستخوش جنبش اب دریاهستند
gyrostat
التی که جنبش وضعی جسمی رانشان میدهد
spurt
کوشش ناگهانی وکوتاه جنبش تند وناگهانی
spurted
کوشش ناگهانی وکوتاه جنبش تند وناگهانی
Community architecture
[جنبش مداخله در طراحی ساختمان های انگلیس]
spurting
کوشش ناگهانی وکوتاه جنبش تند وناگهانی
spurts
کوشش ناگهانی وکوتاه جنبش تند وناگهانی
ultromotivy
جنبش خود بخود نیروی خودبخودی جنبی
vane
کسی یاچیزی که به اسانی قابل حرکت و جنبش باشد
vanes
کسی یاچیزی که به اسانی قابل حرکت و جنبش باشد
gyrostabilizer
التی که جنبش حرکت وضعی زمین را نشان میدهد
revivalist movement
جنبش دوباره دایر کردن آداب و سبک قدیمی
quick stage
ان مرحله ازابستنی که زن جنبش بچه رادرزهدان خودحس میکند
Expressionism
[جنبش هنرمندان شمال اروپا بخصوص در آلمان و هلند]
City Beautiful
[جنبش طراحان، محوطه سازان آمریکایی در دفاع از زیبایی شهرها]
Aesthetic Movement
[جنبش هنرمندان آمریکایی و انگلیسی در احیای طراحی های باشکوه عصر ملکه ویکتوریا]
late-Modern architecture
[معماری که تصویرها و ایده ها و نقش و نگار آن گرفته شده از جنبش معماری مدرن بود.]
kinematics
حرکت شناسی جنبش شناسی
bolshevism
مکتبی متفرع از مارکسیسم که مبدع ان لنین بوده است و مبتنی است بر تاکید این مسئله که طبقه پرولتاریا باید با جنبش و اعمال قوه و بدون اینکه منتظر فرسودگی خودبخودی سیستم کاپیتالیستی باشد قدرت سیاسی را به دست گیرد.
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com