Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (9 milliseconds)
English	Persian
kinesalgia	جنبش درمان
Other Matches
therapists	متخصص درمان شناسی درمان شناس
therapist	متخصص درمان شناسی درمان شناس
libration	جنبش ترازویی و حرکت موازنهای جنبش نمایان ماه
resistance force	جنبش مقاومت یا جنبش ازادی بخش انقلابی
heparinize	باهپارین درمان کردن تحت درمان باهپارین قراردادن
client centered therapy	درمان متمرکز بر درمان جو
water cure	اب درمان
irremediable	بی درمان
clients	درمان جو
cure	درمان
cured	درمان
immedicable	بی درمان
therapy	درمان
cures	درمان
client	درمان جو
remediless	بی درمان
medicament	درمان
medicaments	درمان
remedy	درمان
natural philosophy	درمان
remedies	درمان
remedying	درمان
treatment	درمان
treatments	درمان
medicative	درمان کن
remedied	درمان
cures	درمان بخشیدن
cured	درمان بخشیدن
dual sex therapy	درمان دو جنسیتی
direct therapy	درمان رهنمودی
remedy	درمان میزان
iamatology	درمان شناسی
hydropathist	اب درمان دان
cure	درمان بخشیدن
existential therapy	درمان وجودی
treats	درمان شدن
electrotherapeutics	درمان برقی
healable	درمان پذیر
depth therapy	درمان عمقی
cure all	درمان هر درد
corrective therapy	درمان اصلاحی
physiotherapy	درمان فیزیکی
remedied	درمان میزان
remedied	درمان کردن
faith healing	درمان اعتقادی
remedies	درمان میزان
remedies	درمان کردن
remedy	درمان کردن
remedying	درمان میزان
remedying	درمان کردن
psychotherapy	درمان روانی
marriage therapy	درمان زناشویی
aceology	درمان شناسی
multiple therapy	درمان تعاونی
cooperative therapy	درمان تعاونی
conjoint therapy	درمان زوجی
aversion therapy	درمان اجتنابی
analytic therapy	درمان تحلیلی
chemotherapy	درمان دارویی
an active remedy	درمان کاری
adjuvent therapy	درمان تکمیلی
adjunctive therapy	درمان جنبی
active therapy	درمان فعال
faith cure	درمان اعتقادی
treatable	قابل درمان
treated	درمان کردن
treat	درمان شدن
treat	درمان کردن
quadrangular therapy	درمان دو زوجی
relationship therapy	درمان ارتباطی
remediable	درمان پذیر
curative	درمان بخش
remediless	درمان ناپذیر
It'll be OK. <idiom>	درمان میشود!
social therapy	درمان اجتماعی
supportive therapy	درمان حمایتی
therapeutics	درمان شناسی
treats	درمان کردن
treated	درمان شدن
therapeusis	درمان شناسی
psychotherapy ortherapeutics	روح درمان
therapeutist	درمان شناس
operable	قابل درمان
interpretive therapy	درمان تفسیری
incurable	درمان ناپذیر
incurable	بی درمان بیچاره
pithiatism	درمان تلقینی
placebo therapy	درمان با دارونما
inpatient	تحت درمان
post treatment follow up	پیگیری پس از درمان
homoeopaths	جور درمان خواه
Patience is a plaster for all sores . <proverb>	صبر,درمان هر دردیست .
homeopaths	جور درمان خواه
homeopath	جور درمان خواه
chemotherapy	درمان بواسطه موادشیمیایی
insulin shock therapy	درمان با ضربه انسولین
mud bath	گل مالی تن برای درمان
therapeutic	وابسته به درمان شناسی
neuropsychiatric	درمان روانی عصبی
electroshock therapy	درمان با ضربه برقی
electroconvulsive therapy	درمان با تشنج برقی
indoklon therapy	درمان با استنشاق اندوکلون
electric convulsive therapy	درمان با تشنج برقی
ect	درمان با تشنج برقی
directive group therapy	درمان رهنمودی گروهی
sex therapy	درمان اختلالات جنسی
encounter group therapy	درمان با گروه رویارویی
therapeutically	از لحاظ درمان شناسی
therapeutist	متخصص درمان شناسی
activity group therapy	درمان با فعالیت گروهی
carbon dioxide therapy	درمان با انیدرید کربنیک
x ray therapy	درمان با اشعه مجهول
insulin coma therapy	درمان با اغماء انسولینی
shock therapy	درمان با ضربه برقی
nephritic	درمان کننده ناخوشی گرده
physical medicine	درمان بدنی و توان بخشی
chiropodist	متخصص درمان وحفافت پاها
they are cured by nature	طبیعت انها را درمان میکند
physiatrics	درمان امراض باوسایل طبیعی
Tears remedy every irremediable ailment. <proverb>	گریه بر هر درد بى درمان دواست .
Jealousy is a remediless disease. <proverb>	یسد درد بى درمان است .
implosive therapy	درمان با غرقه سازی تجسمی
chiropodists	متخصص درمان وحفافت پاها
endodontic therapy	درمان ریشه [دندان پزشکی]
root canal procedure	درمان ریشه [دندان پزشکی]
root canal treatment [RCT]	درمان ریشه [دندان پزشکی]
hydropathic	وابسته به درمان کردن ناخوشی با اب
root canal therapy	درمان ریشه [دندان پزشکی]
on the move	در جنبش
motions	جنبش
mobility	جنبش
passively	بی جنبش
immobile	بی جنبش
swings	جنبش
swing	جنبش
movement	جنبش
rising	جنبش
immotile	بی جنبش
inanition	جنبش
locomotion	جنبش
kinesis	جنبش
kinesodic	جنبش بر
kinesthesis	حس جنبش
leger or ledger	بی جنبش
libration	جنبش
awakening	جنبش
stock still	بی جنبش
inactive	بی جنبش
vibration	جنبش
heartbeats	جنبش
heartbeat	جنبش
stock-still	بی جنبش
motion	جنبش
the r.	جنبش
motioning	جنبش
motioned	جنبش
vibratility	جنبش
vibrational	جنبش
jiggle	جنبش
rock	جنبش
rocked	جنبش
rocks	جنبش
stirs	جنبش
actions	جنبش
oscillation	جنبش
stirrings	جنبش
stirred	جنبش
stir	جنبش
jiggling	جنبش
jiggles	جنبش
bustle	جنبش
jiggled	جنبش
bustled	جنبش
astir	در جنبش
oscillations	جنبش
rocking	جنبش
action	جنبش
bustles	جنبش
occupational therapy	درمان بوسیله اشتغال بکار کاردرمانی
osteopathy	درمان بوسیله مالش استخوان و مفاصل
saltation	جنبش ناگهانی
revival	جنبش مذهبی
stir	به جنبش دراوردن
moves	حرکت جنبش
stirred	به جنبش دراوردن
to put in motion	در جنبش دراوردن
to youse to a	به جنبش انداختن
reformer	پیشوای جنبش
tremour	تکان جنبش
braids	جنبش جهش
braided	جنبش جهش
commotion	جنبش اغتشاش
immobile	جنبش ناپذیر
tremors	تکان جنبش
flickers	پرپرزدن جنبش
psychokinesis	جنبش فراروانی
operation	گردش جنبش
revivals	جنبش مذهبی
quiescently	بدون جنبش
reformation	نهضت جنبش

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com