Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (2 milliseconds)
English	Persian
knackery	جنس بنجل و کهنه
Other Matches
rip-off	بنجل
knacker	بنجل خر
junky	بنجل
rip-offs	بنجل
substandard	بنجل
peddling	بنجل
duffers	جنس بنجل
substandard goods	اجناس بنجل
duffer	جنس بنجل
shoddy	جنس بنجل
dead stock	کالای بنجل
junk	جنس بنجل بدورانداختن
ticky-tacky [American E]	جنس بنجل [مصالح ساختمان]
junk	بنجل شمردن قایق ته پهن چینی
duffre	ادم احمق وکودن جنس بنجل
clouts	پارچه کهنه کهنه
clout	پارچه کهنه کهنه
clouted	پارچه کهنه کهنه
clouting	پارچه کهنه کهنه
archaic	کهنه
stale	کهنه
run down	کهنه
run-down	کهنه
rungs	کهنه
lint	کهنه
dowdy	کهنه
outworn	کهنه
fogram	کهنه
crusted	کهنه
gray	کهنه
ragged	کهنه
pokier	کهنه
pokiest	کهنه
timeworn	کهنه
antiques	کهنه
antique	کهنه
age-old	کهنه
age old	کهنه
antiquated	کهنه
wadding	کهنه
by gone	کهنه
weatherbeaten	کهنه
behind the times	کهنه
dossil	کهنه
trity	کهنه
tatters	کهنه
musty	کهنه
worn-out	کهنه
worn out	کهنه
poky	کهنه
obsolescent	کهنه
shabbly	کهنه
fustier	کهنه
obsolete	کهنه
out of d.	کهنه
rags	کهنه
rag	کهنه
fusty	کهنه
worm eaten	کهنه
tacky	کهنه
pokey	کهنه
olden	کهنه
wad	کهنه
fustiest	کهنه
wads	کهنه
ragman	کهنه خر
old-fashioned	کهنه
obsolescence	کهنه گی
weatherworn	کهنه
mucid	کهنه
knacker	کهنه خر
kettle holder	کهنه
trite	کهنه
behindhand	کهنه
uptight	کهنه پرست
fuddy-duddy	کهنه اندیش
A pair of old pants ( trousers ) .	یک شلوار کهنه
green meat	گوشت کهنه
fripper	کهنه فروش
fripperer	کهنه فروش
shabbier	کهنه ژنده
antiquate	کهنه کردن
superannuate	کهنه شدن
hunkerism	کهنه پرستی
pseudo archaic	کهنه نما
duds	رخت کهنه
shabby	کهنه ژنده
rag picker	کهنه برچین
codex	دستخط کهنه
ragman	کهنه فروش
fogyish	کهنه پرست
wash linen	کهنه فرفشویی
fuddy-duddies	کهنه اندیش
ogygian	بسیار کهنه
dodos	کهنه پسند
obsolesce	کهنه شدن
dodo	کهنه پسند
duddy	کهنه پوش
duddie	کهنه پوش
unreconstructed	کهنه پرست
fogyism	کهنه پرستی
unworn	کهنه نشده
dodoes	کهنه پسند
wall rue	سداب کهنه
boneman	کهنه فروش
dead	منسوخ کهنه
aging	کهنه شدن
thread bare	فرش کهنه
old wool	پشم کهنه
stale joke	جوک کهنه
veteran	کهنه کار
dab	کهنه را نم زدن
veteran	کهنه سرباز
veterans	کهنه کار
veterans	کهنه سرباز
lint	کهنه فتیله
aging	کهنه کردن
dabs	کهنه را نم زدن
dabbed	کهنه را نم زدن
junk	کهنه و کم ارزش
mouldy	کهنه وفاسد
wad	کهنه نمد
wads	کهنه نمد
ancient	کهن کهنه
the old world	جهان کهنه
rag	کهنه شدن
rags	کهنه شدن
sour dough	کهنه کار
age	کهنه کردن
ages	کهنه کردن
superannuated	زیاد کهنه
back number	شماره کهنه
back number	چیز کهنه
old-timer	کهنه کار
old-timers	کهنه کار
oldest	پیرانه کهنه
oldest	کهنه کار
old	کهنه کار
older	پیرانه کهنه
old	پیرانه کهنه
older	کهنه کار
shabbiest	کهنه ژنده
back numbers	شماره کهنه
back numbers	چیز کهنه
Neanderthal	خیلی کهنه
obscurantism	کهنه پرستی
old timer	کهنه کار
to pick rags	کهنه برچینی کردن
passe	کهنه مسلک گذشته
dishcloths	کهنه فرف شویی
ragpicker	کهنه و ژنده جمع کن
sea dog	ملوان کهنه کار
one nails drives another	غم جدید غم کهنه را بر از یاد
stager	ادم کهنه کار
wear out	کهنه و فرسوده شدن
dishcloth	کهنه فرف شویی
antediluvian	ادم کهنه پرست
paleology	دانش چیزهای کهنه
tampons	پنبه یا کهنه قاعدگی
glass cloth	کهنه شیشه پاک کن
tampon	پنبه یا کهنه قاعدگی
hach	زیاداستعمال کردن کهنه
bric a brac	اشیاء کهنه وعتیقه
bibliopolism	فروش کتابهای کهنه
back out	کهنه و فرسوده شدن
he has seen sevice	کهنه کار است
trade something in <idiom>	تعویض وسایل کهنه
outwear	کهنه شدن گذراندن
Antiguated	آنتیک ،کهنه،قدیمی
Old clothes ( houses ) .	لباس ( خانه های) کهنه
fossilizing	سخت ومتحجرشدن کهنه شدن
She's quite a back number. <idiom>	او [زن] آدم کهنه فکری است.
God bless [you] !	خدا حافظ [واژه کهنه]
veteran skill	مهارت و کهنه کاری کارازمودگی
articlcs of virtu	کالاهای صنعتی و کهنه وکمیاب
age	: پیرشدن پیرنماکردن کهنه شدن
ages	: پیرشدن پیرنماکردن کهنه شدن
fossilised	سخت ومتحجرشدن کهنه شدن
ragbags	کیف لباسهای کهنه و بی مصرف
well worn	زیاد کار کرده کهنه
ragbag	کیف لباسهای کهنه و بی مصرف
fossilises	سخت ومتحجرشدن کهنه شدن
fossilising	سخت ومتحجرشدن کهنه شدن
fossilize	سخت ومتحجرشدن کهنه شدن
fossilizes	سخت ومتحجرشدن کهنه شدن
well-worn	زیاد کار کرده کهنه
bibliopoly	فروش کتابهای کهنه یاعتیق
jalopy	اتومبیل یا هواپیمای کهنه واسقاط
demode	ازمد افتاده کهنه شده
snot rag	کهنه بینی پاک کنی
junk	طناب کهنه کاغذ پاره
old fashioned	کهنه پرست محافظه کار
he is a past master in	او در استاد یا کهنه کار است
vet	بیطاری کردن کهنه سرباز
modified stock car	اتومبیل با بدنه کهنه و موتورجدید
vets	بیطاری کردن کهنه سرباز
vetted	بیطاری کردن کهنه سرباز
dish towel	کهنه فرف خشک کنی
jalopies	اتومبیل یا هواپیمای کهنه واسقاط
campaigners	سرباز کهنه کار نامزد انتخابات

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com