Dictiornary-Farsi | جنس پنبهای گزافه گویی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)

English	Persian
bombast	جنس پنبهای گزافه گویی


Other Matches

bullshit	گزافه گویی
tympany	گزافه گویی
exaggeration	گزافه گویی
overstatement	گزافه گویی
overstatements	گزافه گویی
exaggerates	گزافه گویی کردن
overstating	گزافه گویی کردن
hyperbolize	گزافه گویی کردن
exaggerating	گزافه گویی کردن
overstate	گزافه گویی کردن
overstated	گزافه گویی کردن
overstates	گزافه گویی کردن
exaggerate	گزافه گویی کردن
rodomontade	گزافه گویی کردن فریاد
chiromancy	پیش گویی وغیب گویی با دیدن خطوط کف دست
braggadocio	گزافه گو
braggart	گزافه گو
braggarts	گزافه گو
bigmouthed	گزافه گوی
telnet	پروتکل TCP/ IP که به کاربر امکان اتصال و کنترل از طریق اینترنت به کامپیوترهای راه دور میدهد به طوری ککه گویی همان جا هستند و دستورات را تایپ میکند به طوری که گویی در مقابل کامپیوترهستند
cotton	پنبهای
callous	پنبهای
cottony	پنبهای
cottons	پنبهای
corky	چوب پنبهای
cotton sleeving	بوش پنبهای
subereous	چوب پنبهای
suberose	چوب پنبهای
candlewick	نخ پنبهای حاشیه دوزی
cotton enameled wire	سیم لعابدار پنبهای
d.c.c.	سیم با دو روکش پنبهای
corkiness	خاصیت چوب پنبهای
phelloderm	بافت چوب پنبهای
suber	بافت چوب پنبهای
cork sheet	ورقه چوب پنبهای
double cotton covered	سیم با دو روکش پنبهای
cotton covered wire	سیم با روکش پنبهای
gingham	نوعی پارچه پنبهای یا کتانی
suberous	دارای بافت چوب پنبهای
cheesecloth	پارچهی پنبهای درشت باف
suberic	دارای بافت چوب پنبهای
suberose	دارای بافت چوب پنبهای
cotton duke	بافت ساده پنبهای یا کتانی
calico	پارچههای پنبهای ارزان قیمت
suberization	ایجاد بافت چوب پنبهای درچوب
GI	لباس دو تکهای پنبهای سبک جودو
suberize	تبدیل به بافت چوب پنبهای شدن
GIs	لباس دو تکهای پنبهای سبک جودو
dungaree	نوعی پارچه پنبهای نامرغوب زبر وخشن
cork jacket	جامه چوب پنبهای که ادم رادر روی اب شناورمیسازد
flannelette	پارچه پنبهای شبیه فلانل فلانل نما
corks	چوب پنبهای چوب پنبه گذاشتن
cork	چوب پنبهای چوب پنبه گذاشتن
life jacket	لباس نجات لباس چوب پنبهای
candour	رک گویی
so to peaking	گویی
candor	رک گویی
to stab in the back	بد گویی
scandal	بد گویی
outdpokenness	رک گویی
plain speaking	رک گویی
as thought	گویی
scandals	بد گویی
soliloquy	تک گویی
soliloquies	تک گویی
laconic speech	کم گویی
hypologia	کم گویی
ingenuousness	رک گویی
one would say	گویی
knop	گویی
pauciloquy	کم گویی
free spokenness	رک گویی
downrightness	رک گویی
hypophrasia	کم گویی
somniloquy or quence	سخن گویی
iterance	باز گویی
missatement	خلاف گویی
lallation	کودکانه گویی
logorrhea	پراکنده گویی
gratulation	تبریک گویی
soliloquize	تک گویی کردن
idiolalia	مهمل گویی
leasing	دروغ گویی
labyrinthine speech	پریشان گویی
stilted speech	مطنطن گویی
metonymy	به تقریب گویی
witticisms	بذله گویی
tachyphemia	شتابان گویی
tachylalia	شتابان گویی
agitolalia	شتابان گویی
polyphrasia	پریشان گویی
ambage	ابهام گویی
open heartedness	رک گویی صداقت
idioglossia	نامفهوم گویی
rodomontade	گزاف گویی
facetiousness	بذله گویی
extemporization	بالبداهه گویی
echophrasia	پژواک گویی
echolalia	پژواک گویی
divination	غیب گویی
divagation	پریشان گویی
rhodomontade	گزاف گویی
free spokenness	ساده گویی
scandalum magnatum	بد گویی از بزرگان
poeticism	شعر گویی
so to speak	چنانکه گویی
prate	یاوه گویی
pseudology	دروغ گویی
ranten	بیهوده گویی
reticency	سکوت کم گویی
revilement	ناسزا گویی
self contradiction	تناقض گویی
wit	بذله گویی
wits	بذله گویی
jest	بذله گویی
jests	بذله گویی
polylogia	پریشان گویی
knock	بد گویی کردن از
knocked	بد گویی کردن از
knocks	بد گویی کردن از
word salad	اشفته گویی
wittiness	لطیفه گویی
wittiness	بذله گویی
gossip	اراجیف بد گویی
gossiped	اراجیف بد گویی
ellipsis	بریده گویی
repetitions	باز گویی
door-knob	دستگیره گویی
contradiction	خلاف گویی
contradictions	خلاف گویی
knob	دستگیره گویی
knobs	دستگیره گویی
ironies	وارونه گویی
irony	وارونه گویی
invective	ناسزا گویی
repetition	باز گویی
gossiping	اراجیف بد گویی
cluttering	بریده گویی
premonition	شوم گویی
premonitions	شوم گویی
witticism	بذله گویی
verbosity	اطناب گویی
restatement	باز گویی
restatements	باز گویی
piffle	مهمل گویی
reticence	سکوت کم گویی
jocose	بذله گویی
jocosely	بذله گویی
ranted	بیهوده گویی
rant	بیهوده گویی
ranting	بیهوده گویی
rants	بیهوده گویی
improvisation	بدیهه گویی
tautologize	مکرر گویی
disclosures	بی پرده گویی
verbalization	دراز گویی
unreserve	بی پرده گویی
to speak ill of	بد گویی کردن از
incoherence	گسسته گویی
vituperation	ناسزا گویی
disclosure	بی پرده گویی
gossips	اراجیف بد گویی
waggery	بذله گویی
to fling d.	بد گویی کردن
veridical	از روی حقیقت گویی
obsequiousness	تملق مزاج گویی
toucher	گویی که باجک برخوردکند
deliriousness	پرت گویی [روانشناسی]
tergiversation	بی ثباتی تناقض گویی
recriminative	پس دهنده بد گویی یا تهمت
natters	یاوه گویی کردن
nattering	یاوه گویی کردن
nattered	یاوه گویی کردن
natter	یاوه گویی کردن
bullshit	چرند گویی کردن
Is that so ? You dont say.	نه بابا ( جدی می گویی ) ؟
Do you mean it ? Really ? Honestly ?	جان من ؟( جدی می گویی )
deliriousness	هذیان گویی [روانشناسی]
logorrhea	پرحرفی وبیهوده گویی
witticism	شوخی لطیفه گویی
chicaneries	ضد ونقیض گویی مغالطه
chicanery	ضد ونقیض گویی مغالطه
gutter ball	گویی که به شیار میافتد
grandiloquence	گزاف گویی مبالغه
extravaganza	فانتزی گزاف گویی
extravaganzas	فانتزی گزاف گویی
forebode	پیش گویی کردن
delirium	پرت گویی دیوانگی
divining rod	چوب غیب گویی
bounces	جست گزاف گویی
divine	غیب گویی کردن
divined	غیب گویی کردن
divines	غیب گویی کردن
corespondent	مسئول جواب گویی
divining	غیب گویی کردن
witticisms	شوخی لطیفه گویی
dotes	پرت گویی کردن
doted	پرت گویی کردن
dote	پرت گویی کردن
hyperbole	غلو گزاف گویی