English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
dear bought جنس گران خریداری شده خریداری به قیمت گران
Other Matches
high value گران قیمت
big ticket گران قیمت
beyoned price بی قیمت بسیار گران بها
assay عیارگیری فلزات گران قیمت
assays عیارگیری فلزات گران قیمت
a white elephant شیئی کم مصرف و جا تنگ کن اما گران قیمت
We do not usually go places that cost a lot of money. ما معمولا به جاهای گران قیمت گردش نمی کنیم.
Hotel accommodation is rather expensive there. قیمت [اتاق] هتل آنجا واقعا گران است.
cost of goods purchased قیمت تمام شده کالای خریداری شده
bulls گران کردن قیمت سهام به وسیله پیش خرید کردن انها
bull گران کردن قیمت سهام به وسیله پیش خرید کردن انها
purchases خریداری
purchased خریداری
acquistion خریداری
buying خریداری
purchase خریداری
boughten خریداری شده
purchasable قابل خریداری
date of acquisition تاریخ خریداری
redemption خریداری و ازادسازی
purchased خریداری کردن
irredeemable غیرقابل خریداری
purchases خریداری کردن
purchase خریداری کردن
affordable قابل تهیه و خریداری
purchased خرید خریداری کردن
purchase خرید خریداری کردن
irredeemable غیر قابل خریداری
purchases خرید خریداری کردن
achate اشیاء خریداری شده
bought خریداری کردن بدست اوردن
to drink in with ones eyes بچشم خریداری نگاه کردن
To look fondly at someone . با نظر خریداری بکسی نگاه کردن
qualifying shares سهامی که مدیران الزاما"باید خریداری کنند
cash discount تخفیف مخصوص خریداری که وجه را در موعد مقرر بپردازد
gold import point حالتی است که کشور خریداری کننده کالابه جای ارز یا پول
sumptuous گران
pricey گران
dear گران
heavier گران
heavies گران
heaviest گران
dearer گران
dearest گران
overpriced گران
dears گران
heavy گران
dearly گران
expensive گران
costly گران
at a great penny worth گران
onerous گران
costliest گران
costlier گران
underwriter صادر کننده سند بیمه دریایی خریدار سهام خریداری نشده شرکت
underwriters صادر کننده سند بیمه دریایی خریدار سهام خریداری نشده شرکت
be too dear گران بودن
too expensive <adj.> بسیار گران
dearer گران کردن
massive گران کوه
massively گران کوه
valuable گران بها
dear گران کردن
priceless بسیار گران
expensively گران بها
dear bought گران خرید
deluxe مجلل گران
endears گران کردن
endeared گران کردن
endear گران کردن
overpriced <adj.> بسیار گران
high interest بهره گران
to sell dearly گران فروختن
stingy گران کیسه
natatores شنا گران
highs سخت گران
highest سخت گران
high سخت گران
dearest گران کردن
high priced گران بها
dears گران کردن
high money پول گران
viscosity قوام گران روی
prohibitive گران جلوگیری کننده
not too expensive خیلی گران نباشد.
It is too expensive. خیلی گران است.
exclusive منحصر بفرد گران
prohibitory گران جلوگیری کننده
The price of butter has gone up . butter has become expensive . کره گران شده
This is really expensive ! این چه گران است !
i paid dear for it برای من گران تمام شد
worth a kings ransom بسیار گران بها
overburden گران بار شدن
highest وافر گران گزاف
high وافر گران گزاف
highs وافر گران گزاف
dear bought گران تمام شده
You have paid too much for your car . اتوموبیلت را گران خریدی
white elephant گران و پر خرج و کم فایده
white elephants گران و پر خرج و کم فایده
i paid dearly for it بسیار گران برایم تمام شد
highs وسیله گران یا با کارایی بالا
pyrrhic victory پیروزی ای که بی اندازه گران تمام شد
He overcharged us. پایمان گران حساب کرد
high وسیله گران یا با کارایی بالا
highest وسیله گران یا با کارایی بالا
costs an arm and a leg <idiom> [فوق العاده پرخرج یا گران]
appliance computer سیستم کامپیوتری آماده اجرا که خریداری میشود و به سرعت برای یک منظور کاربردی قابل استفاده است
She took umbrage at your remark . سخن شما برایش گران آمد
I paid dearly for this mistake . این اشتباه برایم گران تمام شد
The hotel has overcharged me . هتل گران پایم حساب کرده
pallet ماله مخصوص کوزه گران مالهء صافکاری
gem سنگ گران بها جواهر نشان کردن
gems سنگ گران بها جواهر نشان کردن
thunderscan یک پیمایش کننده گران و باوضوح و دقت بالا
A thing you dont want is dear at any price. <proverb> چیزى را که نخواهى ,با هر قسمتى برایت گران است.
glyptics کنده کاری در روی سنگهای گران بها
pallets ماله مخصوص کوزه گران مالهء صافکاری
manganic دارای مغنیساوابسته بسنگ سیاه شیشه گران
manganesian مغنیسایی دارای مغنیساوابسته بسنگ سیاه شیشه گران
last in , first out اولین خروج از اخرین ورود فروش کالا از اخرین دسته کالای خریداری شده
treasury bond سند قرضه خریداری شده اوراق قرضه خزانه
white elephant هر چیز گران که بیخ ریش صاحبش گیر کرده باشد
white elephants هر چیز گران که بیخ ریش صاحبش گیر کرده باشد
Smoking makes you ill and it is also expensive. سیگار کشیدن شما را بیمار می کند و این همچنین گران است.
It is too expensive for me to buy ( purchase ). برای من خیلی قیمتش گران است ( پول خرید آنرا ندارم )
He bought them expensive presents, out of guilt. او [مرد] بخاطر احساس گناهش برای آنها هدیه گران بها خرید.
oem Equipment Original شرکت یا سازمانی که کامپیوترها وتجهیزات دستگاه جانبی را به منظور استفاده از انها درمحصولات و تجهیزاتی که بعدا" به مشتریان فروخته خواهد شد خریداری می نمایدسازنده تجهیزات اصلی anufacturer
picker دلال و واسطه فرش [بصورت جزئی از خانه ها و حراجی ها فرش را خریداری کرده و بصورت عمده می فروشد.]
ransoms وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
ransom وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
court rug فرش تالاری یا درباری [این نوع فرش از نفیس ترین و گران ترین فرش ها می باشد و دارای نقش ها و طرح های عالی با نخ ممتاز بوده و فقط بصورت سفارشی برای محل های خاص بافته می شود.]
kinked demand curve و اگر فروشنده قیمت کالا راکاهش دهد فروش وی بیشترنخواهد شد زیرا سایرفروشندگان قیمت خود راپائین اورده و از کاهش قیمت تبعیت میکنند .
reserve price قیمت پنهانی [در حراجی های فرش و در بازارهای خارج استفاده می شود یعنی صاحب فرش، یک قیمت حداقل در نظر می گیرد و اگر در مزایده قیمت پیشنهادی از آن پایین تر باشد، از فروش امتناع می کند.]
cost plus pricing تعیین قیمت فروش با افزودن ضریب مخصوص منفعت به قیمت تمام شده
current standard cost مقیاس سنجش قیمت کالای تولیدی یا مواد اولیه با قیمت پایه است
unbundled software نرم افزاری که قیمت آن همراه با قیمت قطعه نیست
underprice قیمت پایین تراز قیمت بازار
value added قیمت یا ارزش افزوده شده قیمت یک محصول در بازاربدون توجه به ارزش مواداولیه یی که در تولید ان به کار رفته است
stock watering سهام تاسیسات گرانقیمتی رابا قیمت اختیاری در بورس فروختن که مالا" به تقلیل قیمت سایر سهام منتهی شود
paasche price index یعنی حاصلضرب قیمت و مقدار پایه بخش برحاصلضرب قیمت و مقدار درسال جاری
list price فهرست قیمت اجناس فهرستی که در ان قیمت اجناس یا اگهی ویاکالاهای تجارتی رانوشته اند
last price اخرین قیمت حداقل قیمت
normal price قیمت عادی قیمت معمولی
shadow price شبه قیمت قیمت ضمنی
quantum valebat در مواقعی که جنسی بدون تعیین قیمت دقیق فروخته و شرط شود که قیمت بر مبنای قاعده فوق بعدا" پرداخت شود
spiral of wages and prices حرکت تسلسلی مزدها و قیمت ها مارپیچ مزدها و قیمت ها
tacit collusion حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
marginal cost pricing قیمت گذاری بر مبنای هزینه نهائی قیمت معادل هزینه نهائی
trover دعوی مطالبه قیمت مال مغصوب دعوی مطالبه قیمت مال مورد استفاده بلاجهت
pigou effect اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
price قیمت
prices قیمت
price limit حد قیمت
cif قیمت
set (one) back <idiom> قیمت
high priced پر قیمت
valuing قیمت
bourse قیمت
invalued بی قیمت
above rubies بی قیمت
equivalent هم قیمت
all in price قیمت کل
price line خط قیمت
equivalents هم قیمت
quotations قیمت
At the price of. At the cost of . به قیمت
values قیمت
cost قیمت
cost,insurance,freight and exchange(cif& قیمت
treasure ذی قیمت
worth قیمت
quotation قیمت
priceless بی قیمت
valueless بی قیمت
nominal کم قیمت
wage price spiral قیمت
value قیمت
wage price guideline قیمت
PR قیمت
middle price قیمت متوسط
parity price قیمت مشابه
nominal value قیمت اسمی
market price قیمت بازار
mark down کاهش قیمت
mean price قیمت متوسط
market value قیمت بازار
mark up افزایش قیمت
offering price قیمت پیشنهادی
net cash قیمت مقطوع
normal price قیمت عادی
nominal price قیمت اسمی
monopoly price قیمت انحصاری
normal price قیمت متعارف
oil price قیمت نفت
cash price قیمت نقدی
nominal price قیمت عادی
minimum price حداقل قیمت
minimum price کمترین قیمت
middle price قیمت حد وسط
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com