Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
mythomania
جنون دروغ یا اغراق گویی
Other Matches
longbow
اغراق گویی کمان دستی
longbows
اغراق گویی کمان دستی
it is safe to say
بدون ترس ازاشتباه یا اغراق گویی میتوان گفت
leasing
دروغ گویی
pseudology
دروغ گویی
paranoia
جنون ایجاد سوء ذن شدید و هذیان گویی و فقدان بصیرت
schizothymia
جنون همراه با خیال پرستی ومالیخولیا شبیه جنون جوانی
perjurer
کسی که سوگند دروغ می خورد یا شهادت دروغ میدهد
fibs
دروغ در چیز جزئی دروغ گفتن
rouser
دروغ شاخدار دروغ خیلی بزرگ
fibbed
دروغ در چیز جزئی دروغ گفتن
fib
دروغ در چیز جزئی دروغ گفتن
fibbing
دروغ در چیز جزئی دروغ گفتن
chiromancy
پیش گویی وغیب گویی با دیدن خطوط کف دست
perjury
قسم دروغ گواهی دروغ
telnet
پروتکل TCP/ IP که به کاربر امکان اتصال و کنترل از طریق اینترنت به کامپیوترهای راه دور میدهد به طوری ککه گویی همان جا هستند و دستورات را تایپ میکند به طوری که گویی در مقابل کامپیوترهستند
magnifcation
اغراق
fulsomeness
اغراق
exaggeration
اغراق
hyperbolist
اغراق گو
overstatements
اغراق
high-flown
با اغراق
extravaganza
اغراق
overstatement
اغراق
exaggerator
اغراق گو
extravaganzas
اغراق
hyperbole
اغراق
hyperbolically
از روی اغراق
hyperbolic
اغراق امیز
high flown
اغراق امیز
sententious
اغراق امیز
hyperbole
صنعت اغراق
overcolour
اغراق امیزکردن
to put it on
اغراق گفتن
to pull
اغراق گفتن
overstated
اغراق گفتن در
overstate
اغراق گفتن در
overstates
اغراق گفتن در
overstating
اغراق گفتن در
exaggerative
اغراق امیز
to pile it on
اغراق گفتن
to draw the long bow
اغراق گفتن
to draw the long
اغراق گفتن
hyperbolize
اغراق گفتن
draw it mild
اغراق نگو
to throw the hatchet
اغراق گفتن
exaggeratory
اغراق امیز
dementia
جنون
insanity
جنون
lunacy
جنون
madness
جنون
hydromania
جنون اب
mental a
جنون
psychosis
جنون
exaggerating
اغراق امیز کردن
overstates
اغراق امیز کردن
overstated
اغراق امیز کردن
overstate
اغراق امیز کردن
reclame
اگهی اغراق امیز
exaggerates
اغراق امیز کردن
to take with a grain of salt
اغراق امیز دانستن
exaggerate
اغراق امیز کردن
fulsome
زننده اغراق امیز
talll
بلند قد اغراق امیز
overstating
اغراق امیز کردن
apotheosis
ستایش اغراق امیز
apotheoses
ستایش اغراق امیز
highfalutin
اغراق امیز قلنبه
overstrain
اغراق امیز کردن
exaggerated
مبلغ اغراق امیز
oniomania
جنون خرید
schizophrenia
جنون جوانی
oenomania
جنون خمری
dt's
جنون خمری
folie a deux
جنون دو نفری
lyssophobia
جنون هراسی
delirium tremens
جنون الکلی
maniaphobia
جنون هراسی
perdiodical insanity
جنون ادواری
permanent insanity
جنون دائم
kleptomania
جنون سرقت
insanely
از روی جنون
tarantism
جنون رقص
kleptomania
جنون دزدی
peregrinomany
جنون سفر
run mad
به جنون مبتلاشدن
to d.
تاسر حد جنون
erotomania
جنون جنسی
nymphomania
جنون شهوانی زن
lunes
حمله جنون
lattah
جنون لاتا
hebephrenia
جنون جوانی
jimjams
جنون خمری
catatonia
نوعی جنون
dromomania
جنون مسافرت
hypomania
جنون خفیف
amok
درحال جنون
dipsomania
جنون الکلی
dementia praecox
جنون زودرس
dementia praecox
جنون جوانی
foolishly
جنون امیز
f. of love
جنون عشق
latah
جنون لاتا
extols
ارتقاء دادن اغراق گفتن
boast
سخن اغراق امیز گفتن
boasted
سخن اغراق امیز گفتن
extol
ارتقاء دادن اغراق گفتن
to overshoot oneself
پرت شدن اغراق گفتن
extolling
ارتقاء دادن اغراق گفتن
boasts
سخن اغراق امیز گفتن
extolled
ارتقاء دادن اغراق گفتن
lunes
حرکات جنون امیز
satyriasis
جنون شهوانی مرد
pyromania
جنون ایجاد حریق
bibliomania
جنون کتاب دوستی
germanomania
جنون المان مابی
gallomania
جنون فرانسوی مابی
frenzied rage
خشم جنون امیز
hypomanic
دارای جنون خفیف
twister
کسی که اغراق میگویدیا تحریف میکند
twisters
کسی که اغراق میگویدیا تحریف میکند
ham
بطور اغراق امیزی عمل کردن
razzmatazz
تبلیغات اغراق آمیز
[اصطلاح روزمره]
shivaree
تبلیغات اغراق آمیز
[اصطلاح روزمره]
hustle and bustle
تبلیغات اغراق آمیز
[اصطلاح روزمره]
razzamatazz
تبلیغات اغراق آمیز
[اصطلاح روزمره]
funfair
تبلیغات اغراق آمیز
[اصطلاح روزمره]
carnival
[American E]
تبلیغات اغراق آمیز
[اصطلاح روزمره]
hyperbolize
بدرجه اغراق امیزی بزرگ کردن
hoopla
تبلیغات اغراق آمیز
[اصطلاح روزمره]
amok
جنون آنی
[روان شناسی]
frenzy
جنون انی دیوانه کردن
amuck
جنون آنی
[روان شناسی]
kleptamaniac
کسی که جنون دزدی دارد
balletomania
عشق یا جنون نسبت به بالت
gone amok
جنون آنی
[روان شناسی]
running amok
جنون آنی
[روان شناسی]
hypochondriacal
دچار جنون افسردگی- تهیگاهی
media circus
تبلیغات اغراق آمیز رسانه های گروهی
media hype
تبلیغات اغراق آمیز رسانه های گروهی
bighead
عقیده اغراق امیز شخص نسبت بخودش
amok
جنون آدم کشی
[روان شناسی]
monomaia
جنون درمورد بخصوصی وسواس در چیزی
amuck
جنون آدم کشی
[روان شناسی]
running amok
جنون آدم کشی
[روان شناسی]
schizo
شخص مبتلا به بیماری جنون جوانی
gone amok
جنون آدم کشی
[روان شناسی]
apotheosize
تکریم اغراق امیز نمودن بدرجهء خدایی پرستیدن
psychokinesis
عملیات جنون امیز در اثراختلالات فکری وروانی
general paresis
جنون و فلج حاصل در اثرضایعات سیفلیسی مغز
manic depressive
دیوانگی وبهت زدگی وشیدایی نوعی جنون
manic-depressive
دیوانگی وبهت زدگی وشیدایی نوعی جنون
manic-depressives
دیوانگی وبهت زدگی وشیدایی نوعی جنون
person running amok
فرد دچار جنون آدم کشی
[روان شناسی]
frenzied attacker
فرد دچار جنون آدم کشی
[روان شناسی]
amuck
یک نوع جنون دراثرمرض مالاریا که منجر به خودکشی میشود
nympholepsy
جنون و علاقه شدید برای دسترسی به چیزهای غیرقابل حصول
nymphomanic
دچار جنون خوابیدن با مرد دیوانه برای بغل خوابی بامرد
false accusation
دروغ
equivocation
دروغ
fibster
دروغ گو
perjurious
دروغ
falsity
دروغ
lied
دروغ
fib
دروغ
fibbed
دروغ
fibs
دروغ
fable
دروغ
fibbing
دروغ
false
دروغ
fables
دروغ
lies
دروغ
falsehoods
دروغ
untrue
دروغ
falsehood
دروغ
calumny
دروغ
calumnies
دروغ
lie
دروغ
prevaricates
دروغ گفتن
prevaricated
دروغ گفتن
prevaricate
دروغ گفتن
equivocating
دروغ گفتن
prevaricating
دروغ گفتن
in reproof of lying
درنکوهش دروغ
it proved false
دروغ درامد
it proved false
دروغ بود
bungs
ساقی دروغ
bunging
ساقی دروغ
bunged
ساقی دروغ
bung
ساقی دروغ
jack o' lantern
دروغ نور
equivocates
دروغ گفتن
falseness
دروغ بودن
false oath
سوگند دروغ
they suspect him of lying
دروغ باومیبرند
lie
دروغ گفتن
fictitiousness
بخودبستگی دروغ
lied
:دروغ گفتن
lies
:دروغ گفتن
fictions
وهم دروغ
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com