Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (14 milliseconds)
English
Persian
afforestation
جنگل سازی
afforestment
جنگل سازی
Other Matches
deforested
درختان جنگل را قطع کردن ازحالت جنگل خارج کردن جنگل تراشی کردن
deforest
درختان جنگل را قطع کردن ازحالت جنگل خارج کردن جنگل تراشی کردن
deforesting
درختان جنگل را قطع کردن ازحالت جنگل خارج کردن جنگل تراشی کردن
deforests
درختان جنگل را قطع کردن ازحالت جنگل خارج کردن جنگل تراشی کردن
purlieu
زمینی که وقتی جزو جنگل بوده و هنوزمشمول قانون جنگل ها میباشد
agrosylvopastoral system
سیستم کشت و جنگل و مرتع سازگان کشت و چرا و جنگل
reforested
مجددا درخت کاری کردن جنگل تازه اجداث کردن احیای جنگل کردن
reforesting
مجددا درخت کاری کردن جنگل تازه اجداث کردن احیای جنگل کردن
reforest
مجددا درخت کاری کردن جنگل تازه اجداث کردن احیای جنگل کردن
reforests
مجددا درخت کاری کردن جنگل تازه اجداث کردن احیای جنگل کردن
rectification
یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
weald
جنگل
forests
جنگل
forest
جنگل
jungles
جنگل
woodland
جنگل
silviculture
جنگل
jungle
جنگل
sylviculture
جنگل
timberland
جنگل
surcharge of common
یا جنگل
greenwood
جنگل
woodlands
جنگل
afforestation
احداث جنگل
rangers
جنگل بان
ranger
جنگل بان
nemoral
جنگل نشین
afforestation
جنگل کاری
wildwood
جنگل طبیعی
mangrove forest
جنگل ماندابی
wildwood
جنگل خودرو
wood
جنگل چوبی
jungly
جنگل دار
pinetum
جنگل کاج
woodsy
مربوط به جنگل
dryad
عروس جنگل
jungled
جنگل دار
xyloid
جنگل دار
woodman
جنگل نشین
woodsy
ساکن جنگل
woodless
بی درخت بی جنگل
wood nymph
حوری جنگل
clearing of jungle
پاکسازی جنگل
silviculture
احداث جنگل
woody
جنگل دار
silviculture
پرورش جنگل
forestation
وسعت جنگل
deforestation
جنگل زدایی
forestation
احداث جنگل
forest laws
قوانین جنگل
rainforests
جنگل بارانی
rainforest
جنگل بارانی
sylviculture
احداث جنگل
sylvan
ساکن جنگل
reforestation
احیای جنگل
silenus
الهه جنگل
silvicolous
ساکن جنگل
silvicolous
جنگل نشین
silvics
جنگل شناسی
mangrove forest
جنگل مردابی
steppe forest
جنگل جلگهای
foresters
جنگل نشین
forester
جنگل نشین
silviculturist
ویژه گر پرورش جنگل
tropical rain forest
جنگل بارانهای استوایی
woodnote
صدای حیوانات جنگل
glade
فضای میان جنگل
vert
گیاه سبز در جنگل
glade
سبزه میان جنگل
selva
جنگل بارانی گرمسیری
tropical rainforest
جنگل بارانی گرمسیری
forestry
احداث جنگل جنگلداری
timberland
جنگل چوب الواری
conifer forest
جنگل سوزنی برگ
bushwacking
در جنگل از بیراهه رفتن
cloud forest
جنگل بلند مه الود
silvicultural
وابسته بپرورش جنگل
forests
تبدیل به جنگل کردن
forest
تبدیل به جنگل کردن
glades
فضای میان جنگل
glades
سبزه میان جنگل
calculating
دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials
وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
tree farm
محوطه درخت کاری جنگل
impark
در پارک یا جنگل محصور کردن
pinery
جنگل کاج گرمخانه اناناس
smokechaser
مامور اتش نشانی جنگل
sylvopastoral
طرح ریزی جنگل و مرتع
glades
خیابان یا کوچه جنگل درختستان
boreal forest
جنگل سوزنی برگ شمالی
wood craft
جنگل شناسی از لحاظ شکار
glade
خیابان یا کوچه جنگل درختستان
raped
شهرستان تجاوز به ملک غیر در جنگل
rape
شهرستان تجاوز به ملک غیر در جنگل
chaparral
بلوط کوتاه وهمیشه بهار جنگل
rapes
شهرستان تجاوز به ملک غیر در جنگل
raping
شهرستان تجاوز به ملک غیر در جنگل
rain forest
جنگل انبوه مناطق گرم و پرباران
jagger
الت کنگره سازی یادندانه سازی
ordnance plant
کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
thicketed
پوشیده شده بوسیله جنگل ودرخت زار
duff
سبزیهای فاسد جنگل خاکه زغال سنگ
woodlot
منطقه ممنوعه در جنگل برای رشد درختان
wind shake
تکان سخت درختان جنگل در اثر طوفان
robin hood
رابین هود یاغی جنگل نشین و جوانمرد انگلیسی
Mahogany was once abundant
[prolific]
in the tropical forests.
یک موقعی چوب ماهون در جنگل های استوایی فراوان بود.
disforest
ازحال جنگلی بیرون امدن ازرعایت قانون جنگل هامعاف کردن
disafforest
ازحال جنگلی بیرون اوردن ازرعایت قانون جنگل هامعاف کردن
pre-treatment
عملیات مقدماتی و آماده سازی
[مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address
سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
frustration
خنثی سازی محروم سازی
ouster
بی بهره سازی محروم سازی
frustrations
خنثی سازی محروم سازی
subjugation
مقهور سازی مطیع سازی
imagery
مجسمه سازی شبیه سازی
irritancy
پوچ سازی باطل سازی
formularization
کوتاه سازی ضابطه سازی
erasable
1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
actaeon
اکتئون نام شکارگری که بدن لخت دیاناالههء شکار و جنگل را دیدوبشکل گوزن درامد
saves
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
save
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saved
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
symmetrical compression
سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
sort
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorts
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorted
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
hits
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hitting
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hit
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
electronic
کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
Indeo
فناوری نرم افزاری ساخت Intel که به کامپیوتر امکان ذخیره سازی و اجرای تصاویر ویدیویی فشرده را میدهد با استفاده از روشهای نرم افزاری فشرده سازی
dump
1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
external
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
externals
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
afforest
تبدیل به جنگل کردن جنگلکاری کردن
individualised
تک سازی
individualize
تک سازی
pavements
کف سازی
flooring
کف سازی
individualization
تک سازی
compaction
تو پر سازی
idolization
بت سازی
deflexion
خم سازی
truncation
بی سر سازی
local anasthesia
سر سازی
bridgework
پل سازی
bridge building
پل سازی
individuation
تک سازی
pavement
کف سازی
padding
له سازی
stylization
مد سازی
flection
خم سازی
individualizing
تک سازی
individualises
تک سازی
individualizes
تک سازی
individualized
تک سازی
repk lection
پر سازی
retortion
خم سازی
retortion
کج سازی
individualising
تک سازی
refreshment
تازه سازی
reduction
ساده سازی
strangling
خفه سازی
simulation
فاهر سازی
simulation
شبیه سازی
refreshments
تازه سازی
ostosis
استخوان سازی
infuriation
خشمگین سازی
inflexion
خم سازی خمیدگی
simulations
فاهر سازی
wearisomeness
کسل سازی
irksomeness
کسل سازی
invalidation
باطل سازی
simulations
شبیه سازی
inurement
معتاد سازی
intensification
پر قوت سازی
inspissation
غلیظ سازی
illumination
روشن سازی
bookbinding
کتاب سازی
simulation
همانند سازی
metabolic
سوخت و سازی
inebriation
مست سازی
individuation
جدا سازی
secretion
پنهان سازی
equating
هم ارز سازی
brewing
ابجو سازی
paling
نرده سازی
substructure
زیر سازی
panel work
تنکه سازی
paneling
قاب سازی
panification
نان سازی
paralysation
فلج سازی
reductions
ساده سازی
substructures
زیر سازی
miniaturization
کوچک سازی
integration
مجتمع سازی
reclamation
اباد سازی
bedding
ثابت سازی
bedding
محکم سازی
synchronizing
همزمان سازی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com