English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
operational weapon جنگ افزار عملیاتی
Other Matches
MSX استاندارد سخت افزار و نرم افزار برای کامپیوترهای خانگی که می توانند از نرم افزار متغیر استفاده کنند
current operating allowance سهمیه موجود عملیاتی سهمیه عملیاتی فعلی
vendor سخت افزار یا نرم افزاری که با سخت افزار یا نرم افزار فروشنده دیگر هم کار میکند
vendors سخت افزار یا نرم افزاری که با سخت افزار یا نرم افزار فروشنده دیگر هم کار میکند
target market بازاری که سخت افزار یا نرم افزار مخصوصا برای ان طراحی شود
system هر گروه از سخت افزار یا نرم افزار یا وسیله جانبی و... که با هم کار می کنند
systems هر گروه از سخت افزار یا نرم افزار یا وسیله جانبی و... که با هم کار می کنند
configuration روش تنظیم و نصب سخت افزار و نرم افزار سیستم کامپیوتری
benchmark problem کار یا برنامه بررسی اعتبار کارایی سخت افزار یا نرم افزار
configurations روش تنظیم و نصب سخت افزار و نرم افزار سیستم کامپیوتری
test قطعه مخصوص که نرم افزار با سخت افزار را آزمایش میکند
features تابع یا توانایی خاص یا طراحی از نرم افزار یا سخت افزار
tested قطعه مخصوص که نرم افزار با سخت افزار را آزمایش میکند
feature تابع یا توانایی خاص یا طراحی از نرم افزار یا سخت افزار
featured تابع یا توانایی خاص یا طراحی از نرم افزار یا سخت افزار
link اتصال یا وصل کردن دو قطعه سخت افزار یا نرم افزار
compatibility توانایی دونرم افزار یا سخت افزار برای کارکردن باهم
featuring تابع یا توانایی خاص یا طراحی از نرم افزار یا سخت افزار
benchmark برنامه بررسی کارایی نرم افزار یا سخت افزار یک سیستم
pseudo random سخت افزار یا نرم افزار تولید کننده اعداد تصادفی
benchmarks برنامه بررسی کارایی نرم افزار یا سخت افزار یک سیستم
diagnosed ثیرات خطا روی سخت افزار یا خطایی درنرم افزار
tests قطعه مخصوص که نرم افزار با سخت افزار را آزمایش میکند
diagnosing ثیرات خطا روی سخت افزار یا خطایی درنرم افزار
diagnose ثیرات خطا روی سخت افزار یا خطایی درنرم افزار
station نرم افزار و سخت افزار در مشخصات FDDJ که حاوی اطلاعات کنترل هستند
stations نرم افزار و سخت افزار در مشخصات FDDJ که حاوی اطلاعات کنترل هستند
canonical schema نوعی پایگاه داده ها که مستقل از نرم افزار یا سخت افزار موجود است
disaster recovery plan طرح یک واکنش به هنگامیکه خطری نرم افزار و سخت افزار را تهدید میکند
fine tune تنظیم خصوصیات و پارامترهای نرم افزار و سخت افزار برای افزایش کارایی
flexibility توانایی سخت افزار یا نرم افزار برای تط ابق با موقعیتها یا کارهای مختلف
stationed نرم افزار و سخت افزار در مشخصات FDDJ که حاوی اطلاعات کنترل هستند
documentation اطلاعات یانموادرهایی که شرح توابع و استفاده و عمل سخت افزار یا نرم افزار می دهند
ergonomics بخشی از طراحی نرم افزار یا سخت افزار تا برای استفاده مناسب و امن شود
portability گسترده به طوری که سخت افزار یا نرم افزار در سیستمهای مختلف قابل استفاده باشند
man machine interface سخت افزار و نرم افزار طراحی شده برای ارتباط ساده تر کاربر با ماشین
special interest group که علاقمند به سخت افزار یا نرم افزار خاصی هستند
off the shelf محصول سخت افزار یا نرم افزار با تولید انبوه
hack تجربه کردن نرم افزار و سخت افزار کامپیوتری
usability امکانی که سخت افزار یا نرم افزار با آن استفاده می شون
hacked تجربه کردن نرم افزار و سخت افزار کامپیوتری
hacks تجربه کردن نرم افزار و سخت افزار کامپیوتری
area of operational interest منطقه مورد توجه عملیاتی منطقه مورد نظر عملیاتی
trap وسیله , نرم افزار یا سخت افزار که چیزی مثل متغیر, خطا یا مقدار دریافت میکند
customised فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
customising فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
customize فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
conventions استاندارها یا قوانین آشنا که برای ایجاد سازگاری نرم افزار یا سخت افزار باید دنبال شوند
customizes فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
customises فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
desktop ترکیب نرم افزار خالص و سخت افزار اضافی که به کاربر امکان ویرایش ویدیو روی PC میدهد
convention استاندارها یا قوانین آشنا که برای ایجاد سازگاری نرم افزار یا سخت افزار باید دنبال شوند
customizing فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
customized فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
funware برنامههای بازی در سخت افزار- نرم افزار
problem خرابی یا اشکال در سخت افزار یا نرم افزار
problems خرابی یا اشکال در سخت افزار یا نرم افزار
databases نرم افزار مدیریت پایگاه داده که روی کامپیوتر سرور شبکه اجرا میشود و در یک سیستم Client / Server استفاده میشود. کاربر با نرم افزار مشتری کار میکند که دادهای که ازنرم افزار سرور بازیابی شده است فرمت میکند و نمایش میدهد
database نرم افزار مدیریت پایگاه داده که روی کامپیوتر سرور شبکه اجرا میشود و در یک سیستم Client / Server استفاده میشود. کاربر با نرم افزار مشتری کار میکند که دادهای که ازنرم افزار سرور بازیابی شده است فرمت میکند و نمایش میدهد
technical وسیله تکنیکی به کاربر برای شرح نحوه استفاده از نرم افزار یا سخت افزار یا علت عدم کارکردن آن
machine غیراستاندارد یا آنچه روی سخت افزار یا نرم افزار تولیدکننده دیگر بدون تغییرات قابل استفاده نباشد
machined غیراستاندارد یا آنچه روی سخت افزار یا نرم افزار تولیدکننده دیگر بدون تغییرات قابل استفاده نباشد
MMI سخت افزار و نرم افزار طراحی شده برای اینکه کاربر راحت تر با ماشین ارتباط داشته باشد
DirectSound در ویندوز ماکروسافت استاندارد برنامه نویسی واسط ها برای کنترل نرم افزار بازی ها از سخت افزار صوتی
databases ترکیب سخت افزار و نرم افزار که برای پردازش سریع اطلاعات پایگاه داده ها طراحی شده است
machines غیراستاندارد یا آنچه روی سخت افزار یا نرم افزار تولیدکننده دیگر بدون تغییرات قابل استفاده نباشد
database ترکیب سخت افزار و نرم افزار که برای پردازش سریع اطلاعات پایگاه داده ها طراحی شده است
dependent غیر استاندارد یا چیزی که روی سخت افزار یا نرم افزار تولید کننده دیگر بدون متغیر قابل استفاده نیست
faulted موقعیتی که در آن سخت افزار یانرم افزار مشکلی پیدا کرده اند و خوب کار نمیکنند. مراجعه شود به ERROR/BUG
hardwired logic تابع منط قی یا برنامهای که در سخت افزار نصب شده است و از وسایل الکترونیکی مثل دروازه ها و نه نرم افزار استفاده میکند
fault موقعیتی که در آن سخت افزار یانرم افزار مشکلی پیدا کرده اند و خوب کار نمیکنند. مراجعه شود به ERROR/BUG
faults موقعیتی که در آن سخت افزار یانرم افزار مشکلی پیدا کرده اند و خوب کار نمیکنند. مراجعه شود به ERROR/BUG
expandable با افزودن نرم افزار یا سخت افزار
micros کامپیوتر ابتدایی بر پایه قطعه CPU جدی دکه به طراحان سخت افزار و نرم افزار امکان تجربه کردن وسیله را می دهند
micro کامپیوتر ابتدایی بر پایه قطعه CPU جدی دکه به طراحان سخت افزار و نرم افزار امکان تجربه کردن وسیله را می دهند
microcomputer کامپیوتر ابتدایی بر پایه قطعه CPU جدی دکه به طراحان سخت افزار و نرم افزار امکان تجربه کردن وسیله را می دهند
twain واسط برنامه نویسی استاندارد سافت Packard-Hewlett, Logiteel, Gantman Kodeck , Aldis , Caere که به نرم افزار امکان سخت افزار تصویر میدهد
teleprinter واسط ترمینال یا ترکیب نرم افزار و سخت افزار لازم برای کنترل کارایی یک ترمینال
teleprinters واسط ترمینال یا ترکیب نرم افزار و سخت افزار لازم برای کنترل کارایی یک ترمینال
patch تصحیح کوچک در نرم افزار توسط کاربر در ساختار ناشر نرم افزار
patches تصحیح کوچک در نرم افزار توسط کاربر در ساختار ناشر نرم افزار
arms control measures مقررات کنترل جنگ افزار اقدامات کنترلی جنگ افزار
site مدرک بین ناشر نرم افزار و کاربر که به هر تعدادی کاربر در سایت امکان استفاده از نرم افزار میدهد
sites مدرک بین ناشر نرم افزار و کاربر که به هر تعدادی کاربر در سایت امکان استفاده از نرم افزار میدهد
sited مدرک بین ناشر نرم افزار و کاربر که به هر تعدادی کاربر در سایت امکان استفاده از نرم افزار میدهد
operational عملیاتی
operation code کد عملیاتی
operational code کد عملیاتی
operating عملیاتی
operations code کد عملیاتی
CD I استانداردهای سخت افزار و نرم افزار که داده و تصویر و متن را روی یک دیسک فشرده ترکیب میکند و به کاربر اجازه میدهد تا با نرم افزاری که روی ROM-CD ذخیره شده است کار کند
simple network management protocol سیستم مدیریت شبکه که نحوه ارسال داده وضعیت از گرههای کنترل به ایستگاه کنترل را بیان میکند. SNNP قادر به کارترون با هر نوع شبکه سخت افزار یا نرم افزار به صورت مجازی است
operating loss زیان عملیاتی
operational environment محیط عملیاتی
operational definition تعریف عملیاتی
operational headquarters ستاد عملیاتی
operating expenses مخارج عملیاتی
operational costs هزینههای عملیاتی
operating cost هزینه عملیاتی
operational problems مسائل عملیاتی
operating cost مخارج عملیاتی
operating budget بودجه عملیاتی
operational readiness امادگی عملیاتی
operational management مدیریت عملیاتی
operating weight وزن عملیاتی
operating profit سود عملیاتی
operating temperature دمای عملیاتی
operation annexes پیوستهای عملیاتی
operating staff کارمندان عملیاتی
operation map نقشه عملیاتی
operation overlay کالک عملیاتی
operation research پژوهش عملیاتی
operating speed سرعت عملیاتی
mission load اماد عملیاتی
operating ratio نسبت عملیاتی
operating ratio نرخ عملیاتی
operation order دستور عملیاتی
operational research تحقیق عملیاتی
operations code رمز عملیاتی
elements عنصر عملیاتی
element عنصر عملیاتی
preoperational پیش عملیاتی
functional specification مشخصه عملیاتی
flowchart شمای عملیاتی
component operation عناصر عملیاتی
concept of operation تدبیر عملیاتی
endurance برد عملیاتی
cruising range برد عملیاتی
staging area منطقه عملیاتی
operationalism عملیاتی نگری
action parameters پارامترهای عملیاتی
throughput توان عملیاتی
incident حادثه عملیاتی
operational reserve ذخیره عملیاتی
operational reserve احتیاط عملیاتی
operational route مسیر عملیاتی
operational route جاده عملیاتی
incidents حادثه عملیاتی
IBM اصط لاح کلی برای کامپیوتر شخصی که با سخت افزار و نرم افزار کامپیوتر IBM سازگار است بدون توجه به اینکه پردازنده Intel از کدام استفاده میکند. حاوی با EISA,ISA یا MCA است
mission load بار مبنای عملیاتی
action کل عملیاتی که در یک عمل رخ می دهند.
actions کل عملیاتی که در یک عمل رخ می دهند.
effective through put توان عملیاتی موثر
scheme of command طرح عملیاتی یکان
operational command فرماندهی از نظر عملیاتی
operational performance category طبقه امادگی عملیاتی
operational amplifier تقویت کننده عملیاتی
operational performance category امادگی عملیاتی از طبقه
functional units of a computer واحدهای عملیاتی یک کامپیوتر
radius of action برد عملیاتی هواپیما
fleet operating base پایگاه عملیاتی ناوگان
standing operating procedures روش جاری عملیاتی
commander's concept تدبیر عملیاتی فرمانده
firewall سیستم امنیتی سخت افزار یا نرم افزار بین سرور یا اینترنیت و اینترنت عمومی . سیستم اجازه عبور اطلاعات به اینترنت را میدهد ولی داده ورودی را بررسی میکند پیش از ارسال آن به سرور خصوصی
chopped تعویض کنترل عملیاتی یکانها
chop تعویض کنترل عملیاتی یکانها
not operationally ready غیر اماده ازنظر عملیاتی
zeroed out غیر عملیاتی شدن یکان
base of operations پایگاه عملیاتی مبنای عملیات
game cycle دورههای عملیاتی بازی جنگ
change of operation control تغییر در نوع کنترل عملیاتی یاتعویض ان
sops رویه عملیاتی استاندارد وضعیت موجود
alternate escort operating base پایگاه عملیاتی یدکی یگانهای پاسور
present work عملیاتی که اکنون انجام شده است
operationally ready حاضر به عمل اماده از نظر عملیاتی
sop رویه عملیاتی استاندارد وضعیت موجود
sequential عملیاتی که یکی پس از دیگری اجرا می شوند
radiological operations عملیاتی که در ان از موادرادیواکتیو استفاده میشود عملیات رادیولوژیک
routing عملیاتی که درحین مسیریابی پیام انجام می شوند
monadic مربوط است به عملیاتی که فقط از یک اپراند استفاده میکند
rated through put ماکزیمم توان عملیاتی ممکن برای یک دستگاه داده پردازی
target offset methode روش نشان دادن هدفها روی نقشه ها یا طرحهای عملیاتی
cold rolling عملیاتی که برای افزایش سختی و استکام فولاد روی ان صورت میگیرد
counter revolution عملیاتی و تدابیری که بعد از وقوع انقلاب برای خنثی کردن ان انجام و اتخاذ میشود
fix 1-فرآیندی که در آن هر عمل در یک زمان مشخص انجام میشود. 2-عملیاتی در یک فرآیند که همان با ساعت هستند
fixes 1-فرآیندی که در آن هر عمل در یک زمان مشخص انجام میشود. 2-عملیاتی در یک فرآیند که همان با ساعت هستند
process bound برنامه عملیاتی و محاسباتی شرایطی که در ان سیستم کامپیوتری توسط سرعت پردازنده محدود میشود
atomic 1-مربوط به یک اتم 2-عملیاتی که اگر در حین پردازش قط ع شود داده را به وضع اولیه خود بر می گرداند
simulations عملیاتی که کامپیوتر وضعیت جهان واقع یا ماشین را تقلید میکند و نحوه کار چیزی را نشان میدهد
unmodified instruction دستور برنامه که مستقیماگ و بدون تغییرات اجرا میشود تا عملیاتی که باید انجام شود را بدست آورد
simulation عملیاتی که کامپیوتر وضعیت جهان واقع یا ماشین را تقلید میکند و نحوه کار چیزی را نشان میدهد
finder عنصر مرکزی یک محیط عملیاتی و برنامهای که میان سایر چیزها فایلهای ذخیره شده روی دیسک ها رانشان میدهد
weapon delivery پرتاب جنگ افزار یا وسیله پرتاب جنگ افزار
master clear کلیدی روی بعضی ازکنسولهای کامپیوتری که ثباتهای عملیاتی را پاک کردن و انها را برای حالت جدید عملیات اماده میکند
Perl برای تولید متنهای CGI که میتواند فراهم را پردازش کند و روی وب سرور عملیاتی انجام دهد تا وب سایت را بهبود بخشید
niladic مربوط است به عملیاتی که برای ان هیچ عملوندی مشخص نشده است
availability factor ضریب امادگی عملیاتی هواپیماها یا ناوها ضریب قابلیت استفاده
commission بکار بردن عده ها عملیاتی کردن مامور کردن
commissioning بکار بردن عده ها عملیاتی کردن مامور کردن
commissions بکار بردن عده ها عملیاتی کردن مامور کردن
parkerizing عملیاتی که در ان فلز درمحلولی از اسید فسفریک ودی اکسید منگنز داغ شده وسپس در روغن غوطه ورمیگردد تا از خوردگی فلزجلوگیری گردد
operation عملیاتی که عملوندهای لازم را از حافظه دریافت می کنند. عملیات را انجام می دهند و نتیجه را برمی گردانند به حافظه
flight ration جیره عملیاتی درحین پرواز جیره هوایی
gear افزار
implementing افزار
implements افزار
tool افزار
implemented افزار
freehand بی افزار
foot wear پا افزار
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com