English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
eventration جنین بی شکم یابی روده
Other Matches
I´m as hungry as a horse. آنقدر گشنه هستم که روده بزرگ روده کوچک را بخورد.
hungry as a hunter <idiom> آنقدر گشنه که روده بزرگ روده کوچک را بخورد
involution توان یابی قوه یابی
aborticide دوای جنین کش دوای سقط جنین
sofar سیستم مسافت یابی صوتی دریایی نوعی روش مسافت یابی صوتی دریایی
embryo جنین
chrysalis جنین
germs جنین
afterbirth جنین
embryos جنین
germ جنین
chrysalises جنین
foetus جنین
foetuses جنین
fetus جنین
fetuses جنین
to have a miscarriage جنین افگندن
abortions سقط جنین
abortions اسقاط جنین
abortive foatus جنین ساقط
abortion اسقاط جنین
foeticide اسقاط جنین
wheatgerm جنین گندم
miscarriage سقط جنین
miscarried جنین ساقط
abortion سقط جنین
miscarriages سقط جنین
blood money of an unborn child دیه جنین
implacental بی جفت جنین
feticide سقط جنین
ecbolic جنین انداز
embryogen پیدایش جنین
embryogen تشکیل جنین
embryogeny پیدایش جنین
embryogeny تشکیل جنین
foeticide جنین کشی
foetation تشکیل جنین
foaticide سقط جنین
foaticide جنین کشی
fetal وابسته به جنین
feticide کشتن جنین
secundine جفت جنین
aborsement سقط جنین
abortment سقط جنین
aborticide جنین کشی
mola جنین کاذب
mesoblast میان پوست جنین
placental وابسته به جفت جنین
embryotomy تشریح جنین درزهدان
malposition حالت غیرطبیعی جنین
malposition جابجا شدگی جنین
abortionist سقط جنین کننده
abortionists سقط جنین کننده
hypoblast غشاء داخلی جنین
chorion مشیمه خارجی جنین
chorion پرده بیرونی جنین
abortive foetus جنین سقط شده
abortive medicines ادویه مسقط جنین
aplacental فاقد جفت جنین
placentas جفت جنین مشیمه
placenta جفت جنین مشیمه
miscarriage سقط جنین غیر عمدی
yolk sac کیسه زرده دورتادور جنین
embryos جنین کمتر از هشت هفته
embryo جنین کمتر از هشت هفته
miscarriages سقط جنین غیر عمدی
by con. مفهوم مخالف ان جنین میشود
amnion مشیمه پردهء دور جنین
placentation پیوستگی جفت جنین بدیوارزهدان
mesoblast لایه جرثومه میانی جنین
gut روده
ileum چم روده
gutting روده
gutting دل و روده
guts روده
guts دل و روده
bowel روده
in a tangle روده
gill روده
gut دل و روده
garbage روده
bowels روده
enteron روده
foetus جنین بیش از هشت هفته حمل
blasetocyst جنین تکامل یافته حیوانات پستاندار
teratology مبحث شناسایی جنین ناقص الخلقه
conceptions لقاح تخم وشروع رشد جنین
foetuses جنین بیش از هشت هفته حمل
abortionist کسی که موجب سقط جنین میشود
fetuses جنین بیش از هشت هفته حمل
embryoctony ازمیان بردن یافاسدکردن جنین درزهدان
conception لقاح تخم وشروع رشد جنین
abortionists کسی که موجب سقط جنین میشود
jejunum تهی روده
large intestine روده بزرگ
intestines روده امعاء
hysterically روده بر کننده
mesentery روده بند
long windedness روده درازی
colons ستون روده
intestine روده امعاء
colon ستون روده
screaming روده برکننده
ascarid کرم روده
enteralgia درد روده
enterectomy روده بری
enteritis اماس روده
enterocele فتق روده
enterography شرح روده ها
enterology روده شناسی
enterotomy روده شکافی
enterotomy عمل روده
caecum روده کور
cecum روده کور
coecum روده کور
ileum روده دراز
hindgut روده خلفی
helminth کرم روده
haruspex روده بین
embowel روده در اوردن از
embowel در روده گذاردن
disemboweled روده دراوردن از
gut روده دراوردن از
tormina قولنج روده
purtenance دل و روده متعلقات
disembowels روده دراوردن از
disembowelling روده دراوردن از
disembowel روده دراوردن از
saburra اخلاط روده
disembowelled روده دراوردن از
disemboweling روده دراوردن از
small intestine روده کوچک
viscerate روده در اوردن از
yack روده درازی
knuckle قرحه روده
rectums راست روده
rectum راست روده
knuckles قرحه روده
gutting روده دراوردن از
guts روده دراوردن از
small intestine روده باریک
intestinal روده دار
hysterical روده بر کننده
chatterboxes ادم روده دراز
windbag نطاق روده دراز
in wards شکمبه و روده واردات
chitterlings روده کوچک خوک
chitlins روده کوچک خوک
chitlings روده کوچک خوک
ileitis اماس روده دراز
ileal وابسته به روده دراز
octopuses روده پای هشت پا
octopus روده پای هشت پا
endamoeba امیب انگل روده
to set in a roar از خنده روده برکردن
windbags نطاق روده دراز
gastrointestinal مربوط به معده و روده
to die of laughing ارخنده روده برشدن
duodenitis اماس روده اثناعشر
to split one's sides از خنده روده برشدن
hookworm نوعی کرم روده
ileac وابسته به روده دراز
eventration بیرون ریختگی روده
chatterbox ادم روده دراز
sidesplitting روده براز خنده
mesenteric مانند روده بند
prolixity پرگویی روده درازی
mesenteric وابسته به روده بند
jejunal وابسته به روده تهی
mesenterical وابسته به روده بند
peritoneum برون شامه روده ها
large intestine قولون روده فراخ
proctoptosis سقوط روده راست
mesenteritis اماس روده بند
invagination پیچ خوردن روده
to roar with laughter <idiom> از خنده روده بر شدن
proctoscope الت معاینه روده راست
He hasnt got a single straight intestine. <proverb> یک روده راست در شکمش نیست .
colitis ورم مخاط روده بزرگ
ileus انسداد روده قولنج الیاوسی
duodenums روده اثنی عشر دوازدهه
yaks وراجی کردن روده درازی
duodenum روده اثنی عشر دوازدهه
prolix خسته کننده روده دراز
eviscerate روده یا چشم و غیره رادراوردن
yak وراجی کردن روده درازی
germinal area قسمتی از پلاستودرم که جنین اصلی مهره داران را تشکیل میدهد
lanugo کرکی که در روی جنین انسان و برخی جانوران دیده میشود
metencephalon قسمتی از مغز جنین که سازنده مخچه وبصل النخاع است
avianize ضعیف کردن ویروس بعلت کشت مکرر در جنین جوجه
germ layer یکی از طبقات سلول ابتدایی جنین پس از تکمیل مرحله گاسترولا
matchmaking زوج یابی
insinuation رخنه یابی
obstacle sense حس مانع یابی
quadricycle چهارچرخه یابی
sourcing منابع یابی
localization موضع یابی
goniometry زاویه یابی
range finding مسافت یابی
i. and evdevolution توان یابی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com