English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
English Persian
oscillating universe جهان نوسان کننده
Other Matches
vibrator ارتعاش کننده نوسان کننده
vibrators ارتعاش کننده نوسان کننده
oscillator نوسان کننده
vacillant نوسان کننده
tilting screen صفحه نوسان کننده
oscillator تحریک کننده نوسان
America Online بزرگترین تامین کننده سرویس اینترنت در جهان
cartels اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت
cartel اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت
voltage swing نوسان فشار الکتریکی نوسان ولتاژ
second world جهان دوم . کشورهای پیشرفته اقتصادی سوسیالیستی را جهان دوم نامند
bumblebee تولید کننده ارتعاش صوتی نوسان ساز صوتی
bumblebees تولید کننده ارتعاش صوتی نوسان ساز صوتی
oscillograph نوسان سنج نوسان نگار
vibrometer نوسان نگار نوسان سنج
oscillogram نوسان سنج نوسان نگار
vibrograph نوسان نگار نوسان سنج
oscilloscope نوسان بین نوسان نما
atlases فرهنگ جهان نما نقشه جهان نما
atlas فرهنگ جهان نما نقشه جهان نما
macrocosm جهان
macrocosms جهان
vale جهان
vales جهان
universe جهان
world جهان
worlds جهان
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
the next world جهان اینده
the old world جهان کهنه
underworld زیرین جهان
worldwide در سرتاسر جهان
demiurge جهان افرین
the vanity of the world پوچی جهان
infinite universe جهان باز
inanimate nature جهان جمادات
the whole world سراسر جهان
cosmography شرح جهان
cosmorama جهان نما
creator the world جهان افرین
world creating جهان افرین
mineral kingdom جهان جمادات
here below دراین جهان
infinite universe جهان نامتناهی
panoramas جهان نما
Christendom جهان مسیحیت
free world جهان ازاد
christenings جهان مسیحیت
creator of the world جهان آفرین
first world جهان اول
internationalist جهان گرا
filmdom جهان سینما
faerie جهان پریان
the future جهان اینده
the invisible جهان ناپدید
expansion of universe انبساط جهان
earthling ساکن جهان
the invisible world جهان ناپدید
the lower regions جهان مردگان
the lower world جهان پایین
this world of ours این جهان ما
all over the world در سراسر جهان
orrery جهان نما
worldly wise جهان دیده
worldly-wise جهان دیده
animal kingdom جهان جانوران
closed universe جهان بسته
closed universe جهان متناهی
world power جهان نیرو
finite universe جهان بسته
finite universe جهان متناهی
world test ازمون جهان
outworld جهان بیرونی
weltanschauung جهان بینی
all the world over در سراسر جهان
animals kingdom جهان جانوران
microcosms جهان کهین
microcosms جهان کوچک
microcosm جهان کهین
microcosm جهان کوچک
universe of system جهان سیستم
screenland جهان سینما
peregrinator جهان گرد
world view جهان بینی
Third World جهان سوم
nether world جهان پایین
nether world جهان اینده
panorama جهان نما
universe جهان کیهان
worldview جهان بینی
open universe جهان باز
nether world این جهان
the world is transitory جهان ناپایدار است
theseven wonders of the world عجایب هفتگانه جهان
under the sun در جهان در زیر افتاب
aboral دورترین نقطه از جهان
ultramundane ماورا جهان ماوراگیتی
extramundane بیرون از جهان یادنیا
the art of the Ancient world هنر جهان باستان
peregrinations جهان گردی دربدری
peregrination جهان گردی دربدری
georama جهان نمای پوک
all over the world در همه جای جهان
industrial workers of the world کارگران صنعتی جهان
intermundane واقع در میان دو جهان
mundane affairs کارهای این جهان
outward things جهان برونی یا فاهر
the back of beyond دورترین گوشه جهان
atlases کتاب نقشهء جهان
third world countries کشورهای جهان سوم
the world and its fullness جهان وهرچه دراوهست
the church militant قاطبه مسیحیان جهان
vale زمین جهان خاکی
atlas کتاب نقشهء جهان
Antiquity جهان باستانی [تاریخ]
superlunar بیرون ازاین جهان
superempirical خارج از جهان مادی
demimonde جهان زنان هرجایی
planisphere جهان نمای مسطح
the Classical World [the Ancient World] جهان باستانی [تاریخ]
supramundane مافوق این جهان
to be born چشم به جهان گشودن
superlunary بیرون از این جهان
in ancient times در اوقات جهان باستانی
vales زمین جهان خاکی
he passed hence ازاین جهان رخت بربست
vegetable kingdom جهان گیاهان مولود نباتی
world wide مشهور جهان متداول درهمه جا
the lower world جهان مردگان عالم اسوات
premundane پیش ازافرینش جهان بوده
third world economies اقتصاد کشورهای جهان سوم
the developed world جهان توسعه یافته [پیشرفته]
the whole world همه دنیا تمامی جهان
in a battle for world domination مبارزه برای سلطه جهان
oecumenical جامع مشهوردر سراسر جهان
planisphere جهان نمای سطح نما
transcendentalism فلسفه خارج جهان مادی
to know what's what ازچیزهاوکارهای جهان اگاه بودن
oecumenical وابسته به قاطبه مسیحیان جهان
he passed hence این جهان را بدرود گفت
demiurgic وابسته به جهان افرین یااهریمن
sinusoidal projection نقشه جهان نمای مسطح
antemundane مربوط به پیش از افرینش جهان
ecumenic وابسته به قاطبه مسیحیان جهان
demiurgeous وابسته به جهان افرین یااهریمن
mundane era تاریخی که مبداان افرینش جهان باشد
candidates' tournament تورنمنت نامزدهای قهرمانی شطرنج جهان
supemundane بالاتراز چیزهای وابسته به این جهان
topsy-turvy world [upside-down world] جهان سروته [درهم وبرهم ] [وارونه ]
cosmopolitan وابسته به همه جهان بین المللی
candidates' matches رویارویی نامزدهای قهرمانی شطرنج جهان
the pilgrimage of life زندگی چندروزه ادمی دراین جهان
apple یکی ازبزرگترین سازندگان ریزکامپیوتر در جهان
rhadamanthus نام یکی از داوران جهان پایین
time flies <proverb> عمر ضایع مکن ای دل که جهان می گذرد
apples یکی ازبزرگترین سازندگان ریزکامپیوتر در جهان
undulation نوسان
swings نوسان
see-saw نوسان
libration نوسان
pulsation نوسان
oscillatory motion نوسان
fluctuation نوسان
fluctuate نوسان
swayed نوسان
see-sawed نوسان
fluctuated نوسان
dead beat بی نوسان
swing نوسان
oscillation نوسان
fluctuates نوسان
vibration نوسان
yo-yos در نوسان
yo-yo در نوسان
to-ing and fro-ing نوسان
see-saws نوسان
sways نوسان
head nystagmus نوسان سر
see-sawing نوسان
lurch نوسان
vibrancy نوسان
ascillation نوسان
lurching نوسان
lurched نوسان
sway نوسان
oscillations نوسان
lurches نوسان
eustatic مربوط به تغییرات سطح دریادر سرتاسر جهان
utopian تصوری شخصی که درصدد اصلاح جهان است
reciprocates نوسان کردن
swingers نوسان دار
natural vibration نوسان طبیعی
swinger نوسان دار
oscillates نوسان کردن
see-saws نوسان کردن
natural vibration نوسان ازاد
reciprocated نوسان کردن
oscillation نوسان سازی
see-saw نوسان کردن
see-sawing نوسان کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com