Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
English
Persian
set forward
جهش یا حرکت بجلو بوسیله قطعات داخلی گلوله در هنگام اصابت
Other Matches
rocket propulsion
حرکت بجلو بوسیله موتورموشکی
sensing
تخمین محل اصابت گلوله به زمین مشاهده ترکش گلوله
misses
موفق نشدن عدم اصابت گلوله به هدف خطای گلوله
missed
موفق نشدن عدم اصابت گلوله به هدف خطای گلوله
miss
موفق نشدن عدم اصابت گلوله به هدف خطای گلوله
splinterproof
ضدبسکهای گلوله ضد قطعات گلوله
hitting
اصابت گلوله
impacts
اصابت گلوله
hit
اصابت گلوله
impact
اصابت گلوله
line of impact
خط اصابت گلوله
hits
اصابت گلوله
point of impact
محل اصابت گلوله
impact area
منطقه اصابت گلوله ها
burst
محل اصابت گلوله
bursts
محل اصابت گلوله
angle of incidence
زاویه اصابت گلوله
impact point
محل اصابت گلوله
pattern
نقشه طرح اصابت گلوله ها
patterns
نقشه طرح اصابت گلوله ها
single shot hit probability
احتمال اصابت یک گلوله به هدف
vertical probable error
خطای اصابت قائم گلوله
surface of impact
سطح مماس بر نقطه اصابت گلوله
absolute deviation
انحراف اصابت گلوله تا مرکز هدف
shell fragments
قطعات گلوله
skulls
حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
skull
حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
slide chasse
حرکت با یک پا بجلو و فشار
Move along, please!
[in a crowd]
لطفا بجلو حرکت کنید!
[در جمعیتی]
sculled
حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
sculls
حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
scull
حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
skulls
حرکت بجلو یا عقب باچسباندن و گشودن پاشنه یانوک پا
skull
حرکت بجلو یا عقب باچسباندن و گشودن پاشنه یانوک پا
scull
حرکت بجلو یا عقب باچسباندن و گشودن نوک یاپاشنه پا
sculled
حرکت بجلو یا عقب باچسباندن و گشودن نوک یاپاشنه پا
sculls
حرکت بجلو یا عقب باچسباندن و گشودن نوک یاپاشنه پا
terminal velocity
سرعت داخلی گلوله
shoot the duck
حرکت جلو و عقب نشینی روی یک پا و پای دیگر کشیده بجلو
muzzle velocity
سرعت گلوله هنگام خارج شدن از لوله
lights out
علائم مخابرات بوسیله نور هنگام خاموشی
drags
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drag
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
pings
صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
ping
صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
pinging
صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
pinged
صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
dud probability
درصد احتمال عمل نکردن گلوله یا اصابت نکردن ان
bilateral spotting
دیدبانی مضاعف محل اصابت گلوله دیدبانی دو جانبه
course line shot
تیری که درخط حرکت هدف و به جلوی ان اصابت کرده باشد
communalistic
مبنی برحکومت بوسیله استقلال داخلی بخش ها
hit
اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر
hitting
اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر
hits
اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر
burladero
دیوار چوبی محافظ هنگام تعقیب شدن گاوباز بوسیله گاو
lift off
جهش اولیه موشک یا گلوله هنگام شروع پرتاب جدا شدن از سکو
sifting
روشی از مرتی کردن داخلی که بوسیله ان رکوردهاحرکت داده می شوند تا ورودرکوردهای دیگر را مجازسازند
ballistic
وضع حرکت گلوله
ballistic
علم حرکت گلوله
alluvial deposit
موادیکه هنگام حرکت اب ته نشین میشوند
adjusting to water
حرکت در هوا هنگام فرود دراب
inland rules
مقررات حرکت در ابهای داخلی
windblown
در حرکت بوسیله باد
polar motion
وسیله نشان دادن حرکات قطعات یا مایعات سیال بااستفاده از انرژی مغناطیسی حرکت قطبی
zero hour
هنگام حمله یا حرکت تعیین شده قبلی
terminal ballistics
قوانین حرکت گلوله درنزدیک هدف
telekinesis
حرکت اجسام بوسیله ارواح
antistrophe
حرکت از چپ براست نمایشگران هنگام اواز دسته جمعی
windage
تنظیم حرکت تفنگ درهدفگیری هنگام وجود بادعرضی
remaining velocity
سرعت گلوله در نقاط مختلف مسیر حرکت
gravitating
بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
gravitates
بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
gravitated
بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
locomotion
نقل وانقال نیرو بوسیله حرکت
gravitate
بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
atmospheric braking
کند شدن سرعت حرکت یک جسم هنگام برخورد بااتمسفر
windage
حرکت سمتی اثر باد درمنحرف کردن گلوله
pusher tractor
تراکتور چرخ زنجیری که اسکریپر را هنگام خاکبرداری به حرکت درمی اورد
thrashing
مقدار مفرط حرکت صفحات ازحافظه ثانوی به حافظه داخلی
electrophoresis
حرکت ذرات معلق مایع بوسیله نیروی برق
running spare
قطعات یدکی مورد نیاز واضافی قطعات اضافی همراه وسیله
on board spares
قطعات تعمیراتی موجود درروی یک ناو قطعات موجوددر انبار
parts explosion
رسم تمام قطعات تشکیل دهنده یک مجموعه که رابطه قطعات با یکدیگر را نشان میدهد
new work
عملیات نوسازی قطعات عملیاتت تجدید قطعات یا تجدیدبنا
gust lock
قفل داخلی سطوح فرامین که از حرکت انها در اثر باد شدیدجلوگیری میکند
handcar
چهارچرخه کوچکی که بوسیله دست یا موتورکوچکی روی خط اهن حرکت میکند
reassembling
بستن قطعات سوار کردن قطعات
reassembled
بستن قطعات سوار کردن قطعات
reassemble
بستن قطعات سوار کردن قطعات
reassembles
بستن قطعات سوار کردن قطعات
strike
فروبردن پارو در اغاز هر حرکت در اب به قلاب افتادن ماهی نخ را سفت کشیدن یافتن بوی شکار بوسیله سگ
strikes
فروبردن پارو در اغاز هر حرکت در اب به قلاب افتادن ماهی نخ را سفت کشیدن یافتن بوی شکار بوسیله سگ
cannibalized
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalizes
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalize
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalised
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalizing
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalising
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalises
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
turbopump
پمشی که توسط توربینی که بوسیله گازهای حاصل ازسوختن سوختهای راکت به چرخش درامده به حرکت درمی اید
bill of health
گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
bin storage
انبار کردن قطعات بسته بندی نشده در قفسه انبار قطعات روباز
napping waste
ضایعات عمل خارزنی
[این ضایعات در فرش های دستی بعد از پرداخت و یا در هنگام مقراض کاری بوجود آمده و در فرش های ماشینی پس از خار زدن سطح فرش بوسیله ماشین حاصل می شود.]
trend
مسیرانحراف گلوله در برد که معمولا باعث گذارخوردن گلوله میشود
trends
مسیرانحراف گلوله در برد که معمولا باعث گذارخوردن گلوله میشود
sabot
کمربند گلوله حلفه تمرکز یا وسیله ثبات گلوله در مسیر بوش استقرار لوله جوفی
fire ball
گلوله انفجاری گوی اتشین اتمی گلوله
clues
گلوله کردن بشکل کلاف یا گلوله نخ درامدن
clue
گلوله کردن بشکل کلاف یا گلوله نخ درامدن
frangible bullet
گلوله غیر فلزی بی استحکام گلوله نرم
bin storage space
فضای انبار قطعات بسته بندی نشده فضای انبار قطعات روباز
incretion
ترشح درونی یا داخلی تراوش داخلی
ogive
ورم تمرکز گلوله رومی گلوله
best gold
تیری که نزدیک به نشان اصابت کرده تیری که نزدیک به مرکزهدف اصابت کرده باشد
squawks
مخابره داخلی ارتباط داخلی
squawked
مخابره داخلی ارتباط داخلی
internal defense
پدافند داخلی پایداری داخلی
squawk
مخابره داخلی ارتباط داخلی
internal structure
ساختمان داخلی سازه داخلی
dud
منفجرنشدن گلوله گلوله ناپیدا
velocity jump
جهش لوله توپ یا جهش گلوله در اثر سرعت اولیه پرتاب گلوله
maximum ordinate
حداکثر ارتفاع سهمی گلوله ارتفاع نقطه اوج مسیر گلوله
onward
بجلو
head way
بجلو
interim overhaul
پیاده کردن قطعات به طورموقتی پیاده کردن قطعات جزئی
propelled
بجلو راندن
propel
بجلو راندن
propels
بجلو راندن
prefrontal
بجلو مغز
differential ailerons
ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
inclining
خمیدگی بجلو و پایین
ap koobi seogi
راه رفتن بجلو
Keep moving!
بجلو برو
[بروید]
!
ap joo choom
ایستادن اسب سواری بجلو
ap dellyo chagi
ضربه پا بجلو در زاویه 54درجه
antrorse
خمیده بجلو یا متمایل ببالا
go long
تلاش درپاس طولانی بجلو
piezoelectric
ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
base of trajectory
تصویر افقی مسیر گلوله پایه مسیر گلوله
nuclear stalemate
گلوله اتمی خارج از رده گلوله اتمی ممنوعه
sidestep traverse
صعود پلهای همراه باسرخوردن بجلو
jump-start
شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
jump-started
شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
jack knife
خم شدن بجلو با پاهای مستقیم و گرفتن مچ پا بادستها
french heel
پاشنه کفش زنانه بلند وخمیده بجلو
jump-starting
شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
jump-starts
شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
jump start
شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
square base
کف گلوله یا قسمت ته گلوله
front drop
پرش به بالا و چرخش بجلو وفرود روی شکم
quarterback sneak
حمله بازیگر بالا با دویدن بجلو پس از گرفتن توپ
lunging
حمله ناگهانی شمشیرباز بجلو و باز کردن بازو
lunges
حمله ناگهانی شمشیرباز بجلو و باز کردن بازو
lunge
حمله ناگهانی شمشیرباز بجلو و باز کردن بازو
lunged
حمله ناگهانی شمشیرباز بجلو و باز کردن بازو
balestra
پرش کوتاه و سریع شمشیرباز بجلو برای حمله
hits
اصابت
impingement
اصابت
accessing
اصابت
hitting
اصابت
hit
اصابت
accessed
اصابت
accesses
اصابت
access
اصابت
exchanged stabilization fund
مقصودتاسیسی است در ان پول خارجی و داخلی یک کاسه میشود و به این وسیله مظنه ارز خارجی ثابت نگهداشته میشود تا تنزل پول داخلی باعث رکود تجارت و عدم اعتماد نشود
clear one's ears
متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب
side spray
بسکهای جانبی گلوله ترکشهای جانبی گلوله
hitting
اصابت موفقیت
hit ratio
نسبت اصابت
shots
اصابت کرده
hit
اصابت موفقیت
hits
اصابت موفقیت
direct hit
اصابت مستقیم
impact area
محل اصابت
direct hits
اصابت مستقیم
impact pressure
فشار اصابت
shot
اصابت کرده
impact point
نقطه اصابت
point of impact
نقطه اصابت
onset
هجوم اصابت
surface of impact
سطح اصابت
thunderstroke
اصابت صاعقه
storage
1-حافظه داخلی کوچک با دستیابی سریع سیستم که حاوی برنامه جاری است . 2-حافظه کوچک داخلی سیستم
impacts
اصابت اثر شدید
strike
اصابت اعتصاب کردن
attacked
اصابت یا نزول ناخوشی
strikes
اصابت اعتصاب کردن
attacks
اصابت یا نزول ناخوشی
biting angle
کوچکترین زاویه اصابت
attack
اصابت یا نزول ناخوشی
impact
اصابت اثر شدید
beatten zone
منطقه مورد اصابت
center of impact registration
ثبت مرکز اصابت
effective pattern
منطقه اصابت موثر
impact registration
ثبت مرکز اصابت
hits
اصابت کردن به هدف زدن
hitting
اصابت کردن به هدف زدن
impacts
با شدت اصابت کردن ضربت
the lot fell upon me
قرعه بنام من اصابت کرد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com