Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (2 milliseconds)
English	Persian
He didnt return (acknowledge) my greetings.	جواب سلام مرا نداد
Other Matches
He answered nothing.	اصلا جواب نداد
to return a greeting	جواب سلام دادن
To take the salute.	جواب سلام ( نظامی ) رادادن
parting salute	سلام نظامی با توپ و غیره برای عزیمت اشخاص سلام بدرقه
To stand at the salute.	بحالت سلام ایستادن (سلام نظامی )
It never occurred again.	دیگر رخ نداد.
He gave the inemy no respite .	به دشمن مهلت نداد
it did not meet our views	منظور مارا انجام نداد نظرماراتامین نکرد
rat out on <idiom>	مجبور کردن شخص به کاری که دوست نداد
salute	احترام نظامی توپ سلام یا توپ سلام انداختن
saluting battery	توپ اجراکننده تیر سلام اتشبار تیر سلام
saluting	احترام نظامی توپ سلام یا توپ سلام انداختن
salutes	احترام نظامی توپ سلام یا توپ سلام انداختن
saluted	احترام نظامی توپ سلام یا توپ سلام انداختن
irresponsive	جواب ندهنده بی جواب
hand salute	سلام نظامی دادن سلام نظامی
saluted	سلام
hullo	سلام
salute	سلام
salaamed	سلام
salaam	سلام
salutation	سلام
howdy	سلام !
salutations	سلام
good afternoon	سلام
salaams	سلام
salaaming	سلام
kind regards	سلام
salutes	سلام
hello	سلام
all hail	سلام
greeting	سلام
regards	سلام
regarded	سلام
regard	سلام
allhail	سلام
greetings	سلام
saluting	سلام
ave	سلام
greet	: سلام
greeted	: سلام
greets	: سلام
blank catridge	گلوله سلام
salutes	سلام دادن
salaams	سلام کردن
saluted	سلام دادن
admirals' march	سلام تیمساری
minute gun	توپ سلام
nodding acquaintance	سلام علیک
salute	سلام دادن
half cap	نیم سلام
take the salute	سلام گرفتن
to give the time of day	سلام کردن
saluting	سلام دادن
to take the salute	سلام گرفتن
gun salute	تیر سلام
color salute	سلام به پرچم
saluting gun	توپ سلام
hails	سلام کردن
full dress	لباس سلام
stye	سنده سلام
styes	سنده سلام
sties	سنده سلام
sty	سنده سلام
hailing	سلام کردن
hailing	: سلام درود
hailed	سلام کردن
greeting	سلام کننده
greetings	سلام کننده
hail	: سلام درود
hail	سلام کردن
hailed	: سلام درود
hails	: سلام درود
hellos	سلام کردن
salaaming	سلام کردن
hullos	سلام کردن
hello	سلام کردن
salaam	سلام کردن
salaamed	سلام کردن
hallos	سلام کردن
in reply to	در جواب
replying	جواب
response	جواب
counterplea	جواب رد
responses	جواب
antiphony	جواب
irreprovable	بی جواب
riposting	جواب
recalcitrance	جواب رد
rejoinder	جواب
rejoinders	جواب
reply	جواب
riposte	جواب
replies	جواب
riposted	جواب
replied	جواب
ripostes	جواب
whyŠthere is the answer	در سر جواب
comeback	جواب
recalcitrancy	جواب رد
repost	جواب
resolvent	جواب
comebacks	جواب
to fire salute	توپ سلام انداختن
fire salute	توپ سلام انداختن
evening gun	توپ سلام شامگاه
to salute an officer	افسری را سلام دادن
They greeted each other.	با هم سلام وتعارف کردند
saluter	سلام دهنده یاکننده
to make a curtsy	سلام زنانه کردن
hailed	سلام برشما باد
Give him my regards.	سلام من را به او برسان. [مرد]
Remember me to him.	سلام من را به او برسان. [مرد]
Please give him my (best) regards.	سلام مرا به اوبرسانید
peace be with you	سلام برشما باد
give my r. s to him	سلام مرابه او برسانید
curtsy	سلام یاتواضع کردن
curtsey	سلام یاتواضع کردن
hails	سلام برشما باد
hailing	سلام برشما باد
hail	سلام برشما باد
curtseying	سلام یاتواضع کردن
curtsied	سلام یاتواضع کردن
curtsies	سلام یاتواضع کردن
curtsying	سلام یاتواضع کردن
voice response	جواب صوتی
reply paid	جواب قبول
The wrong answer.	جواب غلط
responded	جواب دادن
respond	جواب دادن
responsory	جواب جماعت
A correct answer.	جواب صحیح
send away	جواب دادن
snip snap	جواب زیرکانه
to give the mitten	جواب کردن
A straightforward answer.	جواب سر راست
to make a response	جواب دادن
undertaking	جواب گو مسئول
have it <idiom>	به جواب رسیدن
toss off <idiom>	حاضر جواب
interlocutors	جواب دهنده
answered	: جواب پاسخ
answering	: جواب پاسخ
answers	: جواب پاسخ
brusque	پیش جواب
favourable	جواب مساعد
answerable	جواب دار
unanswerable	جواب ناپذیر
undertaker	جواب گو مسئول
undertakers	جواب گو مسئول
reply paid /RP/ [reply prepaid]	جواب قبول
interlocutor	جواب دهنده
answer	: جواب پاسخ
question answer	سئوال- جواب
an abrupt answer	جواب تند
nope	جواب منفی
counter memorial	جواب یادداشت
answer mode	حالت جواب
responds	جواب دادن
response position	مکان جواب
answer pennant	پرچم جواب
irrefragably	بطور بی جواب
recitative	جواب دادن
auto answer	خود جواب
personal salute	مراسم سلام افراد برجسته
he has an axe to grind	سلام لربی طمع نیست
personal salute	تیر سلام برای افراد
levee	سلام عام بارعام دادن
salutation	تعارف سلام اول نامه
To greet someone . To exchange greetings with someone.	با کسی سلام وتعارف کردن
half cap	سلام با اندک تکانی درکلاه
To be a nodding acquaintance of someone .	با کسی سلام وعلیک داشتن
salutations	تعارف سلام اول نامه
gratulate	تبریک گفتن سلام کردن
present arms	سلام درحال پیش فنگ
Everyone sends their regards to you.	همگی بهت سلام رسوندن.
retorts	جواب متقابل تلافی
rebutting	جواب متقابل دادن
rebutted	جواب متقابل دادن
retort	جواب متقابل تلافی
out in left field <idiom>	از جواب صحیح دورشدن
counterbid	جواب خریداربه فروشنده
retorts	جواب متقابل دادن
flea in one's ear <idiom>	جواب دندان شکن
rebuts	جواب متقابل دادن
repartee	جواب شوخی امیز
talk back <idiom>	بی ادبانه جواب دادن
Touché!	خوب جواب دادی!
to accommodate	[به نیازی] جواب دادن
to meet	[به نیازی] جواب دادن
to comply [with]	[به نیازی] جواب دادن
counterclaim	جواب به ادعای شاکی
rebut	جواب متقابل دادن
have her cable	لنگر جواب دادن
replying	جواب شفاهی دفاعیه
reply	جواب شفاهی دفاعیه
sallies	جواب سریع و زیرکانه
sally	جواب سریع و زیرکانه
answering	جواب احتیاج را دادن
sockdolager	اتمام حجت جواب

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com