English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
voice response جواب صوتی
Other Matches
aliasing افزودن سیگنالهای صوتی بین الگوهای صوتی برای ایجاد صدای ملایم تر
bumblebees تولید کننده ارتعاش صوتی نوسان ساز صوتی
bumblebee تولید کننده ارتعاش صوتی نوسان ساز صوتی
audio mixer میکسر صوتی تلویزیونی مخلوط کننده صوتی
polyphone جعبه موسیقی حرف دو صوتی یا چند صوتی
sonic booms انفجار صوتی شکستن دیوار صوتی
sonic boom انفجار صوتی شکستن دیوار صوتی
vocal cords تارهای صوتی رشتههای صوتی یا اوایی
irresponsive جواب ندهنده بی جواب
voice answer back یک دستگاه پاسخ صوتی که میتواندسیستم کامپیوتری را به یک شبکه تلفنی وصل کند تا پاسخ صوتی را به درخواستهای انجام شده از ترمینالهای تلفنی فراهم اورد
donkey sonar ردیاب صوتی هلی کوپتر ردیاب صوتی
sound absorption خاصیت تبدیل انرژی صوتی خاصیت جذب انرژی صوتی
sofar سیستم مسافت یابی صوتی دریایی نوعی روش مسافت یابی صوتی دریایی
resolvent جواب
reply جواب
replied جواب
replies جواب
replying جواب
recalcitrance جواب رد
response جواب
responses جواب
riposting جواب
ripostes جواب
riposted جواب
riposte جواب
rejoinders جواب
rejoinder جواب
whyŠthere is the answer در سر جواب
comeback جواب
comebacks جواب
repost جواب
in reply to در جواب
irreprovable بی جواب
antiphony جواب
counterplea جواب رد
recalcitrancy جواب رد
an abrupt answer جواب تند
answerable جواب دار
unanswerable جواب ناپذیر
undertaker جواب گو مسئول
to give the mitten جواب کردن
answers : جواب پاسخ
brusque پیش جواب
A straightforward answer. جواب سر راست
question answer سئوال- جواب
undertakers جواب گو مسئول
answer mode حالت جواب
counter memorial جواب یادداشت
auto answer خود جواب
irrefragably بطور بی جواب
answer : جواب پاسخ
answered : جواب پاسخ
answer pennant پرچم جواب
undertaking جواب گو مسئول
interlocutors جواب دهنده
interlocutor جواب دهنده
to make a response جواب دادن
A correct answer. جواب صحیح
The wrong answer. جواب غلط
snip snap جواب زیرکانه
answering : جواب پاسخ
reply paid /RP/ [reply prepaid] جواب قبول
send away جواب دادن
responsory جواب جماعت
response position مکان جواب
reply paid جواب قبول
nope جواب منفی
recitative جواب دادن
have it <idiom> به جواب رسیدن
respond جواب دادن
responded جواب دادن
toss off <idiom> حاضر جواب
responds جواب دادن
favourable جواب مساعد
retorts جواب متقابل تلافی
have her cable لنگر جواب دادن
unique solution جواب منحصر بفرد
replying جواب شفاهی دفاعیه
counterclaim جواب به ادعای شاکی
replied جواب شفاهی دفاعیه
reply جواب شفاهی دفاعیه
counterbid جواب خریداربه فروشنده
replies جواب شفاهی دفاعیه
sockdolager اتمام حجت جواب
retort جواب متقابل دادن
sallies جواب سریع و زیرکانه
corespondent مسئول جواب گویی
telephone responder جواب دهنده تلفن
unansweable بی جواب تکذیب ناپذیر
sockdologer اتمام حجت جواب
retorts جواب متقابل دادن
retort جواب متقابل تلافی
sally جواب سریع و زیرکانه
to return a greeting جواب سلام دادن
to comply [with] [به نیازی] جواب دادن
answered جواب احتیاج را دادن
To dismiss(sack,discharge)someone. کسی را جواب کردن
A crushing reply(retort). جواب دندان شکن
answering جواب احتیاج را دادن
He answered nothing. اصلا جواب نداد
answers جواب احتیاج را دادن
repartee جواب شوخی امیز
flea in one's ear <idiom> جواب دندان شکن
out in left field <idiom> از جواب صحیح دورشدن
talk back <idiom> بی ادبانه جواب دادن
to accommodate [به نیازی] جواب دادن
to meet [به نیازی] جواب دادن
In response (reply) to your letter. در جواب نامه تان
Touché! خوب جواب دادی!
rebuts جواب متقابل دادن
rebutting جواب متقابل دادن
rebut جواب متقابل دادن
rebutted جواب متقابل دادن
answer جواب احتیاج را دادن
refutatory تکذیب کننده متضمن جواب رد
To take the salute. جواب سلام ( نظامی ) رادادن
Why don't you answer? چرا جواب نمی دهید؟
He was pressed for pressed for ad answer . به اوفشار آوردند تا جواب بدهد
answer جواب دادن از عهده برامدن
refutative تکذیب کننده متضمن جواب رد
answered جواب دادن از عهده برامدن
replying پاسخ دادن جواب کتبی
bite the hand that feeds you <idiom> جواب خوبی را با بدی دادن
audio response device دستگاه جواب دهنده سمعی
answering جواب دادن از عهده برامدن
improvisator بدیهه ساز حاضر جواب
antiphony انعکاس یا جواب سرود وموسیقی
meet some one's objections به ایرادات کسی جواب دادن
Please answer the telephone. لطفا" جواب تلفن را بدهید
A logical remark has no answer. <proverb> یرف یساب جواب ندارد .
never to be at a loss for an answer همیشه حاضر جواب بودن
reply پاسخ دادن جواب کتبی
He didnt return (acknowledge) my greetings. جواب سلام مرا نداد
replies پاسخ دادن جواب کتبی
replied پاسخ دادن جواب کتبی
Answer me this question. جواب این سؤالم را بده
answers جواب دادن از عهده برامدن
vocals صوتی
sonic صوتی
vowel صوتی
vowels صوتی
sound powered صوتی
monaural یک صوتی
phonic صوتی
phonography صوتی
acoustic صوتی
vocal صوتی
replication جواب خواهان به دادخواست مدعی در دعوی
responsor دستگاه گیرنده و جواب دهنده الکترونیکی
the answer is right under your nose <idiom> جواب مثل روز روشن است
To answer back. جواب دادن ( یکی بدو کردن )
A sharp note(reply). نامه (جواب ) تند ( شدید اللحن )
We wI'll be notified(informed)of the results today. امروز جواب کار معلوم می شود
responsive دارای عکس العمل سریع جواب گو
countering جواب دادن معامله بمثل کردن با
counter جواب دادن معامله بمثل کردن با
countered جواب دادن معامله بمثل کردن با
phoneme صدای صوتی
voice recognition تشخیص صوتی
soundtracks حاشیهی صوتی
soundtrack حاشیهی صوتی
voice synthesis ترکیب صوتی
tonal scale مقیاس صوتی
humming noise اغتشاش صوتی
voice output خروجی صوتی
vocable کلمه صوتی
hammer box ضارب صوتی
hammer box چکش صوتی
voice mail پست صوتی
vocalic صدادار صوتی
vocalical صدادار صوتی
vocalization تلفظ صوتی
voice communications ارتباطات صوتی
fathometer سوند صوتی
sound vibration ارتعاش صوتی
sonic delay line خط تاخیری صوتی
sonic depth finder ژرفایاب صوتی
sonic frequency بسامد صوتی
sound frequency بسامد صوتی
sound bars نوارهای صوتی
sound channel مسیرعبور صوتی
sound discipline انضباط صوتی
phonetic system سیستم صوتی
phonetic alphabet الفبای صوتی
sound energy انرژی صوتی
phoneme حرف صوتی
sounp power توان صوتی
voice input ورودی صوتی
sound powered telephone تلفن صوتی
sound probe گیرنده صوتی
sound powered وسیله صوتی
contrapuntal چند صوتی
acoustical surveillance مراقبت صوتی
sound waves موج صوتی
acoustic filter صافی صوتی
archers راکت صوتی
hums اغتشاش صوتی
audio reception دریافت صوتی
sonic boom دیوار صوتی
audio amplifier فزونساز صوتی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com