English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
rejuvenescent جوانی از سر گیرنده
Other Matches
backwards کانال از گیرنده به فرستنده برای ارسال گیرنده
backward کانال از گیرنده به فرستنده برای ارسال گیرنده
requests سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
requesting سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
requested سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
request سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
signalling 1-روش فرستنده برای هشدار به گیرنده برای ارسال یک پیام . 2-ارتباط با فرستنده درباره وضعیت گیرنده
consignee گیرنده کالا برای بارنامه گیرنده اصلی کالا
adolescence نو جوانی
youths جوانی
springtime جوانی
youth جوانی
youthfufness جوانی
adolescency جوانی
yoth جوانی
young days جوانی
youthfulness جوانی
juvenility جوانی
hebephrenia جنون جوانی
primes بهار جوانی
rejuveoize جوانی از سرگرفتن
rejuvenation باز جوانی
slips in youth لغزشهای جوانی
slips in youth خطاهای جوانی
schizophrene مبتلابجنون جوانی
rejuvenescence تجدید جوانی
juvenility نیروی جوانی
may of youth عنفوان جوانی
the flower of youth عنفوان جوانی
primed بهار جوانی
prime بهار جوانی
prime of life عنفوان جوانی
acne غرور جوانی
adolescence دوره جوانی
hey day ریعان جوانی
schizophrenia جنون جوانی
juveniles در خور جوانی
juvenile در خور جوانی
may بهار جوانی
youthfully از روی جوانی
rejuvenator جوانی دهنده
dementia praecox جنون جوانی
post juvenal بعد از جوانی
bloom of youth بحبوحه جوانی
schizophrenics مبتلا بجنون جوانی
juvenilia اثار دوره جوانی
schizophrenic مبتلا بجنون جوانی
impetuosity of youth تندی یا غرور جوانی
rejuvenate جوانی ازسر گرفتن
rejuvenating جوانی ازسر گرفتن
rejuvenates جوانی ازسر گرفتن
rejuvenated جوانی ازسر گرفتن
The fervour of youth . شور وشوق جوانی
middle age دوره بین جوانی وپیری
over the hill <idiom> به پایان رسیدن بهار جوانی
middle aged دوره بین جوانی وپیری
puniness تازه کاری جوانی کوچکی
her prime of life is past عنفوان جوانی وی گذشته است
chorus girls زن جوانی که دریک دسته کرمیخواند
chorus girl زن جوانی که دریک دسته کرمیخواند
salad days ایام جوانی وبی تجربگی
blossoms گل دادن دارای طراوت جوانی شدن
schizo شخص مبتلا به بیماری جنون جوانی
She has known better days in her youth . معلومه که در جوانی وضعش بهتر بوده
passe دوره زیبایی و عنفوان جوانی را گذرانده
blossoming گل دادن دارای طراوت جوانی شدن
blossom گل دادن دارای طراوت جوانی شدن
blossomed گل دادن دارای طراوت جوانی شدن
juvenilia تالیفات دوره جوانی شعرا ونویسندگان بزرگ
at the tender age of <idiom> در سن جوانی [گول خور. بی مایه . سست . نادان]
chaperon زن شوهر دار یا کاملی که ازدختر جوانی مراقبت میکند
cover girls زن جوانی که عکسش روی جلد مجلات چاپ میشود
cover girl زن جوانی که عکسش روی جلد مجلات چاپ میشود
glabrescent گیاهی که در جوانی کرکدار ودربلوغ بدون کرک وصاف میشود
sangreal جام مقدس [که نیروی جوانی و سلامت جاودان و تغذیه بی انتها دارد]
sangraal جام مقدس [که نیروی جوانی و سلامت جاودان و تغذیه بی انتها دارد]
sangrail جام مقدس [که نیروی جوانی و سلامت جاودان و تغذیه بی انتها دارد]
the Holy Grail جام مقدس [که نیروی جوانی و سلامت جاودان و تغذیه بی انتها دارد]
schizothymia جنون همراه با خیال پرستی ومالیخولیا شبیه جنون جوانی
getter گیرنده
receptors گیرنده
prehensile گیرنده
touching گیرنده
barrage reception سد گیرنده
addressee گیرنده
payee گیرنده
receptor گیرنده
consignee گیرنده
fetching گیرنده
payees گیرنده
catchiest گیرنده
catchy گیرنده
catchier گیرنده
grantee گیرنده
addressees گیرنده
reciever گیرنده
assignee گیرنده
prehensory گیرنده
prehensorial گیرنده
catcher گیرنده
recipients گیرنده
acceptor گیرنده
accipient گیرنده
sensor گیرنده
recipient گیرنده
reciptacle گیرنده
adopter گیرنده
receiver گیرنده
receivers گیرنده
enteroceptor گیرنده احشایی
donee هبه گیرنده
baroreceptor گیرنده فشار
enteroceptor گیرنده درونی
interoceptor گیرنده احشایی
donee گیرنده هدیه
donee گیرنده هبه
cessionary انتقال گیرنده
cell receptor گیرنده سلولی
clocker گیرنده وقت
communication receiver گیرنده مخابرات
catch of guage گیرنده بارانسنج
bribee رشوه گیرنده
consignee گیرنده امانت
beat receiver گیرنده تداخلی
concluder نتیجه گیرنده
crystal set گیرنده اشکارساز
decision maker تصمیم گیرنده
distance receptor گیرنده دوربرد
distilling receiver گیرنده تقطیر
chemoreceptor گیرنده شیمیایی
radio receiver گیرنده رادیویی
revenger انتقام گیرنده
proprioceptor گیرنده عضلانی
loanee وام گیرنده
iterant ازسر گیرنده
itching palm دست گیرنده
inductance گیرنده انرژی
single circuit receiver گیرنده یک مداره
sound probe گیرنده صوتی
television receiver گیرنده تلویزیونی
thermoreceptor گیرنده دمایی
mechanic recepter گیرنده مکانیکی
mortgagee رهن گیرنده
pledgee رهن گیرنده
pledgee وثیقه گیرنده
photoreceptor گیرنده نور
pawnee رهن گیرنده
passcatcher گیرنده پاس
opiate receptor گیرنده افیونی
receiving antenna انتن گیرنده
receiving set دستگاه گیرنده
receiving set گیرنده رادیویی
nociceptor گیرنده درد
tither عشر گیرنده
transceiver فرستنده و گیرنده
offtake canal کانال گیرنده
fondler اغوش گیرنده
feoffee گیرنده تیول
exteroceptor گیرنده برونی
exempted , adressee گیرنده استثنایی
grabber hand دست گیرنده
transferee تحویل گیرنده
high fidelity receiver گیرنده رابط
transferee انتقال گیرنده
transreceiver فرستنده و گیرنده
tube receiver گیرنده لامپی
grantee انتقال گیرنده
two valve receiver گیرنده دو لامپی
volumetric receptor گیرنده حجمی
interoceptor گیرنده درونی
trainee تعلیم گیرنده
receivers دستگاه گیرنده
borrowers قرض گیرنده
acquisitive فرا گیرنده
prepossessing گیرنده جالب
trainees تعلیم گیرنده
receivers فرف گیرنده
receiver فرف گیرنده
decreasing نقصان گیرنده
receiver دستگاه گیرنده
receiver گیرنده رادیویی
payee گیرنده وجه
payees گیرنده وجه
borrower وام گیرنده
borrower قرض گیرنده
receivers گیرنده رادیویی
striking موثر گیرنده
comprehensive فرا گیرنده
amateur receiver گیرنده اماتور
strikingly موثر گیرنده
jam سد گیرنده پاس
jammed سد گیرنده پاس
acceptor level تراز گیرنده
determiners تصمیم گیرنده
determiner تصمیم گیرنده
bailee تحویل گیرنده
auto radio گیرنده اتومبیل
jams سد گیرنده پاس
borrowers وام گیرنده
address نشانی گیرنده پیام
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com