Dictiornary-Farsi | جوان ولگرد | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (10 milliseconds)

English	Persian
punk	جوان ولگرد
punks	جوان ولگرد


Other Matches

younker	نجیب زاده جوان جوان سلحشور
yonker	نجیب زاده جوان جوان سلحشور
princox	جوان ژیگولو جوان جلف
princock	جوان ژیگولو جوان جلف
vagrants	ولگرد
vagabondish	ولگرد
stray	ولگرد
tramper	ولگرد
rogues	ولگرد
vagabonds	ولگرد
footer	ولگرد
runner	ولگرد
gaberlunzie	ولگرد
runners	ولگرد
straggler	ولگرد
landlouper	ولگرد
stragglers	ولگرد
hooligans	ولگرد
hooligan	ولگرد
layabout	ولگرد
layabouts	ولگرد
strays	ولگرد
vagabond	ولگرد
rambler	ولگرد
ramblers	ولگرد
roamer	ولگرد
canters	ولگرد
cantering	ولگرد
cantered	ولگرد
canter	ولگرد
rapparee	ولگرد
rogue	ولگرد
tramps	ولگرد
tramped	ولگرد
tramp	ولگرد
idle wanderer	ولگرد
straying	ولگرد
gangrel	ولگرد
loafers	ولگرد
prowler	ولگرد
rangey	ولگرد
saunterer	ولگرد
landloper	ولگرد
prowlers	ولگرد
vagrant	ولگرد
rover	ولگرد
strayed	ولگرد
loafer	ولگرد
arrant	ولگرد اواره
alley cat	گربهی ولگرد
roustabout	عمله ولگرد
yegg	جانی ولگرد
street arab	بچه ولگرد
larrikin	ولگرد لافزن
flaneur	ادم ولگرد
strayed	جانور ولگرد
beachcombers	ادم ولگرد
beachcomber	ادم ولگرد
alley cats	گربهی ولگرد
gamine	دختر ولگرد
gadabout	ادم ولگرد
swingers	ولگرد هوسران
swinger	ولگرد هوسران
blackgurad	ولگرد ادم هرزه
vagrant	ادم اواره و ولگرد
shaker	ادم ولگرد واواره
rangy	ولگرد پا دراز و لاغر
rangers	ولگرد خانه بدوش
ranger	ولگرد خانه بدوش
sinecure	جیره خور ولگرد
vagrants	ادم اواره و ولگرد
rover	ولگرد خانه بدوش
sinecures	جیره خور ولگرد
yeggman	جانی ولگرد دزد صندوق شکن
pinfold	جانوران ولگرد درتوقیف گاه نگاه داشتن
lass	زن جوان
young	جوان
younger	جوان
lasses	زن جوان
youth	جوان
dells	زن جوان
dell	زن جوان
molls	زن جوان
moll	زن جوان
juvenescent	نو جوان
youths	جوان
beardless	جوان
adolescent	جوان
yoth	جوان
callant	جوان
callan	جوان
young persons	جوان
fries	جوان
fry	جوان
frying	جوان
adolescents	جوان
floozy	زن جوان بوالهوس
ephebophilia	جوان خواهی
puss	دخترک زن جوان
juvenescent	جوان شونده
peachick	جوان خودفروش
lionet	شیر جوان
boyo	پسربچه جوان
beau	جوان شیک
juvenescent	تازه جوان
immature soil	خاک جوان
to die young	جوان مردن
gigolos	جوان جلف
gigolo	جوان جلف
young and old	پیر و جوان
young population	جمعیت جوان
young smith	اسمیت جوان
playboys	جوان دخترباز
playboys	جوان عیاش
playboy	جوان عیاش
snot	جوان گستاخ
youthful	جوان باطراوت
yong lion	شیر جوان
playboy	جوان دخترباز
nag	اسب جوان
nags	اسب جوان
youngish	جوان وار
swain	جوان روستایی
youngish	نسبتا جوان
insenescible	همیشه جوان
trull	دختر جوان
rejuvenation	جوان سازی
nagged	اسب جوان
[be] no chicken	دیگر جوان نبودن
cora	[سر ستونی در شکل زن جوان]
juvenescence	حالت جوان شدن
rejuvenesce	دوباره جوان شدن
young turk	افسر جوان افراطی
yoth	شخص جوان جوانمرد
to wear one's years well	خوب ماندن جوان
skipjack	جوان ژیگولووخود نما
rejuveoize	دوباره جوان شدن
rejuveoize	دوباره جوان کردن
hooligan	جوان اوباش صفت
hooligans	جوان اوباش صفت
sow	ماده خوک جوان
sowed	ماده خوک جوان
filly	دختر شوخ و جوان
fillies	دختر شوخ و جوان
youths	شباب شخص جوان
youth	شباب شخص جوان
sows	ماده خوک جوان
rejuvenation	دوباره جوان سازی
rejuvenate	دوباره جوان کردن
rejuvenated	دوباره جوان کردن
rejuvenates	دوباره جوان کردن
rejuvenating	دوباره جوان کردن
agerasia	پیر جوان نما
yuppie	جوان تحصیل کرده و پر - درآمد
He is not young anymore.	او [مرد] دیگر جوان ن [یست] .
chaperone	نگهبان یاملازم خانمهای جوان
chaperone	همراه دختران جوان رفتن
chaperones	همراه دختران جوان رفتن
chaperones	نگهبان یاملازم خانمهای جوان
You are 5 years younger than me.	شما ۵ سال جوان تر از من هستید.
chaperons	نگهبان یاملازم خانمهای جوان
chaperons	همراه دختران جوان رفتن
maids	دوشیزه یا زن جوان پیشخدمت مونث
maid	دوشیزه یا زن جوان پیشخدمت مونث
spring chicken <idiom>	شخص جوان (بصورت منفی)
She doesnt like that young man.	از آن جوان خوشش نمی آید
yuppies	جوان تحصیل کرده و پر - درآمد
narcissus	جوان رعنایی که عاشق تصویرخودشد
kitty	دختر جوان زن سبک و جلف
johnny	جوان ژیگولو و خوشگذران پاسبان
macaroni	ماکارونی جوان خارج رفته
chaperon	همراه دختران جوان رفتن
kitties	دختر جوان زن سبک و جلف
chaperon	نگهبان یاملازم خانمهای جوان
gill flirt	زن جوان سبک وهرزه دخترول
junker	جوان نجیب زاده المانی
sweetbread	تیموس حیوانات جوان دنبلان
sylphid	زن جوان وزیبا وباریک اندام
cocotte	زن جوان بد اخلاق وجلف هرزه
chaperon	شخصی که همراه خانمهای جوان میرود
oaks	مسابقه مادیانهای اصیل جوان در انگلستان
You cannot put old heads on young shoulders . <proverb>	سر پیر نتوان بر شانه جوان بگذاشت .
chaperons	شخصی که همراه خانمهای جوان میرود
have an old head on young shoulders <idiom>	جوان ولی عقل بزرگترها را داشتن
greensick	مبتلا به بیماری کم خونی زنان جوان
chaperones	شخصی که همراه خانمهای جوان میرود
hidden momentum of population growth	به دلیل این که یک جمعیت وسیع جوان
chaperone	شخصی که همراه خانمهای جوان میرود
YWCA	مخفف باشگاه زنان جوان مسیحی
an unlicked cub	جوان زمخت- ادم نتراشیده ونخراشیده
adonic	جوان زیبایی که معشوق ونوس بود
YWCAs	مخفف باشگاه زنان جوان مسیحی
fuzz	ریش تازه جوان کرکی شدن
interplant	کاشتن درختهای جوان بین درختان دیگر
duenna	زن سالمندی که مراقب دختران وزنان جوان است
hope chest	جعبهای که زن جوان جهیزیه والبسه خود را در ان میگذارد
passanger	شاهین وحشی جوان را هنگام مهاجرت گرفتن
adonis	جوان زیبایی که مورد علاقه افرودیت بود
reformatory schools	کانون اصلاح وتربیت مدارس تهذیب مجرمین جوان
governesses	زنی که موافبت بچه یا اشخاص جوان را بعهده میگیرد زن حاکم

punk