Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 109 (6 milliseconds)
English
Persian
turkey poult
جوجه بوقلمون
Search result with all words
poult
جوجه مرغ و بوقلمون
Other Matches
brooded
کلیه جوجه هایی که یکباره سراز تخم درمیاورند جوجههای یک وهله جوجه کشی
brood
کلیه جوجه هایی که یکباره سراز تخم درمیاورند جوجههای یک وهله جوجه کشی
broods
کلیه جوجه هایی که یکباره سراز تخم درمیاورند جوجههای یک وهله جوجه کشی
turkey
بوقلمون
bearded pink
گل بوقلمون
gobbler
بوقلمون نر
turkeys
بوقلمون
turkey cock
بوقلمون نر
bubble jock
بوقلمون نر
gobblers
بوقلمون نر
guinea hen
بوقلمون ماده
donsie
بوقلمون صفت
chameleonic
بوقلمون وار
donsy
بوقلمون صفت
gobbles
صدای بوقلمون در اوردن
gobbled
صدای بوقلمون در اوردن
gobble
صدای بوقلمون در اوردن
gobbling
صدای بوقلمون در اوردن
cold turkey
بوقلمون سرد
[آشپزی]
as changeable as a weathercock
<idiom>
مثل بوقلمون
[دمدمی مزاج]
brood
جوجه
cygnets
جوجه قو
squab
جوجه
bird
جوجه
cygnet
جوجه قو
squealer
جوجه
brooded
جوجه
broods
جوجه
birds
جوجه
chick
جوجه
nestling
جوجه اشیانه
goslings
جوجه غاز
hedgehog
جوجه تیغی
budding poet
جوجه شاعر
owlet
جوجه جغد
hatcher
جوجه گیر
flapper
جوجه اردک
duckling
جوجه مرغابی
falconet
جوجه باز
eaglet
جوجه عقاب
peachick
جوجه طاووس
dovelet
جوجه کبوتر
hedgehogs
جوجه تیغی
gosling
جوجه غاز
chicken feed
غذای جوجه
roosters
جوجه خروس
rooster
جوجه خروس
chicken
جوجه مرغ
hatches
جوجه گیر ی
chickens
جوجه مرغ
ducklings
جوجه اردک
duckling
جوجه اردک
hatch
جوجه گیر ی
cockerel
جوجه خروس
cockerels
جوجه خروس
hatched
جوجه گیر ی
incubation
جوجه کشی
nestlings
جوجه اشیانه
hatcher
اسباب جوجه گیری
keet
جوجه مرغ شاخدار
hedge hog
ارمجی جوجه تیغی
ugly duckling
<idiom>
جوجه اردک زشت
porcupinish
مانند جوجه تیغی
porcupiny
مانند جوجه تیغی
porcupine ant eater
جوجه تیغی استرالیا
polt
جوجه ماکیان وامثال ان
incubate
جوجه کشی کردن
incubator
ماشین جوجه کشی
pipers
جوجه کبوتر لوله کش
incubating
جوجه کشی کردن
incubates
جوجه کشی کردن
incubators
ماشین جوجه کشی
incubated
جوجه کشی کردن
piper
جوجه کبوتر لوله کش
to hatch out
[egg]
بیرون آمدن جوجه
[از تخم]
Don't count your chickens before they are hatched.
<proverb>
جوجه رو آخر پاییز می شمارند.
urchins
بچه شیطان جوجه تیغی
Don't count your chickens before they're hatched.
<proverb>
جوجه رو آخر پاییز می شمارند.
quills
تیغ جوجه تیغی قلم پر
urchin
بچه شیطان جوجه تیغی
hatchling
جوجه سراز تخم دراورده
Dont count your chickens before they are hatched.
جوجه ها راآخر پائیز می شمارند
quill
تیغ جوجه تیغی قلم پر
porcupine
جوجه تیغی خارپشت کوهی
porcupines
جوجه تیغی خارپشت کوهی
Black sheep
جوجه اردک زشت
[اصطلاح روزمره]
broiler
بهم زننده جوجه یا پرنده کبابی
echidna
جوجه تیغی استرالیا خارپشت بیدندان
fledgling
جوجه تازه پر وبال دراورده نوچه
fledglings
جوجه تازه پر وبال دراورده نوچه
hatch
تخم دادن جوجه بیرون امدن
hatched
تخم دادن جوجه بیرون امدن
hatches
تخم دادن جوجه بیرون امدن
fledgeling
مرغ تازه پروبال دراورده جوجه
to d. a chinken
شکم جوجه راپیش از پختن پاک کردن
spines
تیغ یابرامدگیهای بدن موجوداتی مثل جوجه تیغی
spine
تیغ یابرامدگیهای بدن موجوداتی مثل جوجه تیغی
avianize
ضعیف کردن ویروس بعلت کشت مکرر در جنین جوجه
down
پر دراوردن جوجه پرندگان پرهای ریزی که برای متکابکار میرود
egg tooth
نوک جوجه ازتخم درنیامده که با ان پوست تخم راشکسته بیرون میاید
chucks
جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
chuck
جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
chucked
جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
hedgehogs
مانع جوجه تیغی شکل نوعی جنگ افزارضد زیردریایی یا مانع ضدزیردریایی
hedgehog
مانع جوجه تیغی شکل نوعی جنگ افزارضد زیردریایی یا مانع ضدزیردریایی
pullets
جوجه مرغ یکساله و کمتر مرغ جوان
pullet
جوجه مرغ یکساله و کمتر مرغ جوان
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com