Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 101 (2 milliseconds)
English
Persian
Don't count your chickens before they are hatched.
<proverb>
جوجه رو آخر پاییز می شمارند.
Don't count your chickens before they're hatched.
<proverb>
جوجه رو آخر پاییز می شمارند.
Other Matches
Dont count your chickens before they are hatched.
جوجه ها راآخر پائیز می شمارند
broods
کلیه جوجه هایی که یکباره سراز تخم درمیاورند جوجههای یک وهله جوجه کشی
brood
کلیه جوجه هایی که یکباره سراز تخم درمیاورند جوجههای یک وهله جوجه کشی
brooded
کلیه جوجه هایی که یکباره سراز تخم درمیاورند جوجههای یک وهله جوجه کشی
autumns
پاییز
fall
پاییز
autumn
پاییز
These qualities are esteemed by managers.
مدیران این
[نوع]
صفات را ارجمند می شمارند.
The leaves turn in
[the]
autumn
[British E]
/ fall
[American E]
.
رنگ برگها در پاییز تغییر می کند.
autumnal equinox
نقطه عبور خورشید ازاستوای نجومی در اول پاییز
Indian summers
هوای ارام و خشک و صافی که در اواخر پاییز در شمال ایالات متحده امریکامشاهده میشود
Indian summer
هوای ارام و خشک و صافی که در اواخر پاییز در شمال ایالات متحده امریکامشاهده میشود
fall wool
پشم پاییزه
[پشمی که در پاییز چیده می شود و مرغوبیت کمتری از پشم بهاره دارد.]
bird
جوجه
brooded
جوجه
squab
جوجه
broods
جوجه
birds
جوجه
brood
جوجه
chick
جوجه
squealer
جوجه
cygnets
جوجه قو
cygnet
جوجه قو
hedgehogs
جوجه تیغی
hedgehog
جوجه تیغی
goslings
جوجه غاز
budding poet
جوجه شاعر
dovelet
جوجه کبوتر
turkey poult
جوجه بوقلمون
duckling
جوجه مرغابی
peachick
جوجه طاووس
owlet
جوجه جغد
hatcher
جوجه گیر
flapper
جوجه اردک
falconet
جوجه باز
eaglet
جوجه عقاب
gosling
جوجه غاز
nestlings
جوجه اشیانه
chickens
جوجه مرغ
ducklings
جوجه اردک
duckling
جوجه اردک
cockerels
جوجه خروس
cockerel
جوجه خروس
hatches
جوجه گیر ی
chicken
جوجه مرغ
hatched
جوجه گیر ی
hatch
جوجه گیر ی
nestling
جوجه اشیانه
chicken feed
غذای جوجه
rooster
جوجه خروس
incubation
جوجه کشی
roosters
جوجه خروس
polt
جوجه ماکیان وامثال ان
keet
جوجه مرغ شاخدار
porcupine ant eater
جوجه تیغی استرالیا
porcupinish
مانند جوجه تیغی
porcupiny
مانند جوجه تیغی
poult
جوجه مرغ و بوقلمون
ugly duckling
<idiom>
جوجه اردک زشت
piper
جوجه کبوتر لوله کش
pipers
جوجه کبوتر لوله کش
incubator
ماشین جوجه کشی
hedge hog
ارمجی جوجه تیغی
incubators
ماشین جوجه کشی
incubates
جوجه کشی کردن
incubated
جوجه کشی کردن
incubate
جوجه کشی کردن
incubating
جوجه کشی کردن
hatcher
اسباب جوجه گیری
porcupine
جوجه تیغی خارپشت کوهی
porcupines
جوجه تیغی خارپشت کوهی
hatchling
جوجه سراز تخم دراورده
quills
تیغ جوجه تیغی قلم پر
quill
تیغ جوجه تیغی قلم پر
to hatch out
[egg]
بیرون آمدن جوجه
[از تخم]
urchins
بچه شیطان جوجه تیغی
urchin
بچه شیطان جوجه تیغی
hatch
تخم دادن جوجه بیرون امدن
fledgeling
مرغ تازه پروبال دراورده جوجه
echidna
جوجه تیغی استرالیا خارپشت بیدندان
Black sheep
جوجه اردک زشت
[اصطلاح روزمره]
fledgling
جوجه تازه پر وبال دراورده نوچه
fledglings
جوجه تازه پر وبال دراورده نوچه
hatches
تخم دادن جوجه بیرون امدن
hatched
تخم دادن جوجه بیرون امدن
broiler
بهم زننده جوجه یا پرنده کبابی
to d. a chinken
شکم جوجه راپیش از پختن پاک کردن
spines
تیغ یابرامدگیهای بدن موجوداتی مثل جوجه تیغی
spine
تیغ یابرامدگیهای بدن موجوداتی مثل جوجه تیغی
down
پر دراوردن جوجه پرندگان پرهای ریزی که برای متکابکار میرود
avianize
ضعیف کردن ویروس بعلت کشت مکرر در جنین جوجه
chuck
جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
chucked
جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
chucks
جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
egg tooth
نوک جوجه ازتخم درنیامده که با ان پوست تخم راشکسته بیرون میاید
hedgehog
مانع جوجه تیغی شکل نوعی جنگ افزارضد زیردریایی یا مانع ضدزیردریایی
hedgehogs
مانع جوجه تیغی شکل نوعی جنگ افزارضد زیردریایی یا مانع ضدزیردریایی
pullet
جوجه مرغ یکساله و کمتر مرغ جوان
pullets
جوجه مرغ یکساله و کمتر مرغ جوان
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com