Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 86 (9 milliseconds)
English
Persian
bevelled edge weld
جوش درز پیشانی
Search result with all words
headband
پیشانی بند
headbands
پیشانی بند
front
خط اول میدان رزم پیشانی
fronting
خط اول میدان رزم پیشانی
face
پیشانی
face
پیشانی جنگی گلنگدن
faces
پیشانی
faces
پیشانی جنگی گلنگدن
sinus
درون حفرههای پیشانی وگونه ها
sinuses
درون حفرههای پیشانی وگونه ها
coronet
پیشانی بند
coronets
پیشانی بند
brow
پیشانی
brows
پیشانی
fascia
پیشانی
fascias
پیشانی
diadem
سربندیا پیشانی بند پادشاهان
diadems
سربندیا پیشانی بند پادشاهان
frontal
پیشانی
frontal
وابسته به پیشانی وابسته بجلو
fillet
پیشانی بند گیس بند
filleted
پیشانی بند گیس بند
filleting
پیشانی بند گیس بند
fillets
پیشانی بند گیس بند
forehead
پیشانی
foreheads
پیشانی
forelock
کاکل موی پیشانی
forelocks
کاکل موی پیشانی
riser
پیشانی پله
beetle brow
پیشانی پیش امده
breech head
پیشانی جنگی گلنگدن یا کولاس
crownet
پیشانی بند
english toy spaniel
نوعی سگ پشمالوی دارای پیشانی برامده وبینی روبه بالا
entablature
پیشانی در معماری
filet
پیشانی بند گیس بند
foreheand
پیشانی
foretop
کاکل موی پیشانی
frontomalar
مربوط به پیشانی وگونه
frontomalar bone
استخوان پیشانی وگونه
frontonasal
مربوط به پیشانی وبینی
frisette
حلقه زلف روی پیشانی زنانfrieze
front face
پیشانی
front view
پیشانی
frontal association area
منطقه ارتباطی پیشانی
frontal bone
استخوان پیشانی
frontal lobe
قطعه پیشانی
frontal lobe syndrome
نشانگان قطعه پیشانی
frontlet
پیشانی بند
frontlet
پیشانی اسب وغیره
glabella
برامدگی پیشانی میان دو ابرو
go no go
اچار تنظیم فاصله سر تیر بارکالیبر 7/21 اچار تنظیم فاصله پیشانی گلنگدن
haffet
پیشانی
haffit
پیشانی
head band
پیشانی بند
head lamp
چراغ پیشانی
head space
فاصله بین پیشانی جنگی گلنگدن و انتهای لوله
kotow
سجودچینی که عبارت است ازگذاشتن پیشانی بر روی زمین
kotow
پیشانی برخاک نهادن
kowtow
سجودچینی که عبارت است ازگذاشتن پیشانی بر روی زمین
kowtow
پیشانی برخاک نهادن
lovelock
طره زلف روی پیشانی یا شقیقه
metopic
وابسته به پیشانی
nasofrontal
وابسته به بینی و پیشانی
phylactery
پیشانی بند وباز وبند
prefrontal
واقع در جلو استخوان پیشانی جلو مغزی
prefrontal
پیش پیشانی
prefrontal cortex
قشر پیش پیشانی
retreating forehead
پیشانی تو رفته
shim
خط سفید پیشانی اسب
sinciput
پیشانی
to knock head
چیزی که عبارت ازگذاشتن پیشانی بر روی زمین
to knock head
پیشانی برخاک نهادن
white face
جانور پیشانی سفید
kow-tow
زانو زدن و پیشانی را بر زمین قرار دادن
kow-tow
پیشانی بر زمین نهادن
kow-towed
زانو زدن و پیشانی را بر زمین قرار دادن
kow-towed
پیشانی بر زمین نهادن
kow-towing
زانو زدن و پیشانی را بر زمین قرار دادن
kow-towing
پیشانی بر زمین نهادن
kow-tows
زانو زدن و پیشانی را بر زمین قرار دادن
kow-tows
پیشانی بر زمین نهادن
To be very conspicuous . To stick out a mile . To be a marked person .
مثل گاو پیشانی سفید بودن ( انگشت نما ومشخص بودن )
architrave-cornice
[پیشانی ستون بدون حاشیه ی تزئینی]
corsa
[پیشانی در گچ بری سر ستونها]
dentil-band
[بخش مستطیلی شکلی از لایه ی گچ بری شده در قسمتی از پیشانی سرستون]
Partial phrase not found.
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com