English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
grog blossom جوش یاقرمزی روی بینی که ازخوردن نوشابه زیادپیدامیشود
Other Matches
to flinch the flagon ازخوردن نوشابه خود داری کردن
they a his death to poison مرگ اورا ازخوردن زهرمی دانند
snub-nosed دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
snub nosed دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
pug nosed دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
septum حفرههای بینی پره بینی
tippling نوشابه
refreshment نوشابه
refreshments نوشابه
tipples نوشابه
tippled نوشابه
partility for liquors به نوشابه
tipple نوشابه
soft drink نوشابه
drinks نوشابه
drink نوشابه
brewage نوشابه
liquors نوشابه
liquor نوشابه
soft drinks نوشابه
something short نوشابه تند
liquorish نوشابه دوست
barroom نوشابه فروشی
an alcoholic liquor نوشابه الکلی
waterer نوشابه نوش
tippler نوشابه فروش
drank نوشابه خورد
lambs wool یکجور نوشابه
pick me up نوشابه مقوی
broached نوشابه دراوردن
drank as a f. نوشابه زیادخورده
pick-me-ups نوشابه مقوی
broach نوشابه دراوردن
beverage نوشابه شربت
beverages نوشابه شربت
fastidium potus نوشابه بیزاری
broaching نوشابه دراوردن
pick-me-up نوشابه مقوی
broaches نوشابه دراوردن
drinking was his ruin نوشابه خوری
morat نوشابه انگبین و توت
slops اب زیپو نوشابه سبک
intoxicants نوشابه مستی اور
intoxicant نوشابه مستی اور
long drink نوشابه در گیلاس بلند
long drinks نوشابه در گیلاس بلند
soft drink نوشابه غیر الکلی
dram shop جایگاه نوشابه فروشی
firewater نوشابه الکلی قوی
hocus نوشابه دارو زده
nephalism پرهیز از نوشابه خوری
balderdash یاوه نوشابه کف الود
to soak oneself زیاد نوشابه خوردن
groggery نوشابه فروشی میخانه
buttery جای فروش اذوقه و نوشابه
methglin نوشابه انگبینی ادویه دار
butteries جای فروش اذوقه و نوشابه
libation نوشابه پاشی نوشیدن شراب
tope نوشابه زیاد خوردن درختستان
oenomania میل مفرط به نوشابه ها یا الکی
posset نوشابه مرکب از شیر وابجو
libations نوشابه پاشی نوشیدن شراب
dutch courage جراتی که از خوردن نوشابه اید
kummel نوشابه المانی زیره دار
tap room جایگاه نوشابه فروشی ونوشابه خوری
alcohol-free beverages نوشابه های غیرالکلی [غذا و آشپزخانه]
alcohol-free drinks نوشابه های غیرالکلی [غذا و آشپزخانه]
soft drinks نوشابه های غیرالکلی [غذا و آشپزخانه]
canteens فروشگاه نوشابه واغذیه در سربازخانه یااردوگاه
Say when stop! [when pouring] بگو کی بایستم! [هنگام ریختن نوشابه]
canteen فروشگاه نوشابه واغذیه در سربازخانه یااردوگاه
Say when! [when pouring] بگو کی بایستم! [هنگام ریختن نوشابه]
non abstainer کسیکه از استعمال نوشابه پرهیز ننماید
non-alcoholic beverages نوشابه های غیرالکلی [غذا و آشپزخانه]
ginger ale نوعی نوشابه غیر الکلی گازدار
ginger ales نوعی نوشابه غیر الکلی گازدار
he swore off drinking سوگند خوردکه از نوشابه خوری دست بکشد
noyau یکجور نوشابه که مغز هسته بان میزنند
joint جای کشیدن تریاک با استعمال نوشابه لولا
licensed victualler مهمانخانه داری که پروانه نوشابه فروشی دارد
dry town شهری که فروش نوشابه دران ممنوع است
cambric tea نوشابه گرمی از اب و شیر وشکر و اغلب چای
ginger beer نوشابه شیرین گاز داریکه زنجبیل دارد
occasional licence پروانه فروش نوشابه درمواقع و جاهای معین
ginger beers نوشابه شیرین گاز داریکه زنجبیل دارد
guided propagation تبلیغات پیش بینی شده انتشار امواج رادار در مسیرپیش بینی شده ردیابی هدایت شده رادار
vomer استخوان میانی بینی استخوان تیغه بینی
mead نوشابه الکلی مرکب از عسل واب ومالت وماده مخمر شهد اب
anaglyph عکس رنگی برجسته بینی تجزیه رنگ عکس در برجسته بینی
anticipated stock losses تلفات پیش بینی شده اماد ضایعات پیش بینی شده
weather forecast پیش بینی اوضاع جوی گزارش هواشناسی پیش بینی جوی
weather forecasts پیش بینی اوضاع جوی گزارش هواشناسی پیش بینی جوی
predicting interval فاصله زمانی پیش بینی شده هدف سبقت پیش بینی شده هدف
sniveled اب بینی
nose بینی
night bilndness شب بینی
cross eye دو بینی
rhinologist بینی
snoot بینی
the handle of the face بینی
graphology خط بینی
double vision دو بینی
snot اب بینی
cross eye کج بینی
rheum اب بینی
palmistry کف بینی
neb بینی
snivels اب بینی
hand reading کف بینی
nozzle بینی
nozzles بینی
chiromancy کف بینی
mucus of the nose اب بینی
pecker بینی
noses بینی
snivel اب بینی
nasally از بینی
snivelling اب بینی
snivelled اب بینی
sniveling اب بینی
ozena قرحه بینی
hawk nose بینی قوشی
forcasting پیش بینی
outsight فاهر بینی
isomorphism هم ریخت بینی
false pride خود بینی
clairvoyance روشن بینی
foresight پیش بینی
platyrrhine پهن بینی
optimism خوش بینی
clairvoyance غیب بینی
keenness of sight تیز بینی
pessimistically ازروی بد بینی
optimism نیک بینی
fastidiousness باریک بینی
flat nosed پهن بینی
pregiurement پیش بینی
genethlilogy طالع بینی
noses بینی اسب
perspicuity تیز بینی
fortune telling طالع بینی
genethlilogy زایچه بینی
nose بینی اسب
haemoscopy خون بینی
hook-nosed دارای بینی کج
perspicuity روشن بینی
expectation پیش بینی
finesse نکته بینی
microscopic ذره بینی
perdict پیش بینی
astronomy طالع بینی
erythropsia سرخ بینی
expectations پیش بینی
polyopia چند بینی
hook nosed دارای بینی کج
outsight برون بینی
lookahead پیش بینی
myopy نزدیک بینی
near sight نزدیک بینی
laryngoscopy حنجره بینی
near sightedness نزدیک بینی
paranasal نزدیک بینی
nares مجراهای بینی
nasality وابستگی به بینی
abdominos'copy شکم بینی
nasiform بینی شکل
nasion بیخ بینی
conchoscope بینی بین
lenticular ذره بینی
mucus of the nose مخاط بینی
long siht دور بینی
biopsy زنده بینی
localism کوته بینی
macropsia درشت بینی
megalopsia درشت بینی
megalopsis درشت بینی
clear sightedness روشن بینی
microscopy ذره بینی
microscopy ریز بینی
moon blindness روز بینی
nasitis اماس بینی
nasolabial وابسته به لب و بینی
nasology مبحث بینی
megalomania خودبزرگ بینی
predictions پیش بینی
prediction پیش بینی
forecasting پیش بینی
crystal gazing بلور بینی
ornithoscopy مرغ بینی
myopia نزدیک بینی
nasoscope بینی بین
nassal وابسته به بینی
strictures باریک بینی
stricture باریک بینی
nasute گنده بینی
nearsightedness نزدیک بینی
augury پیش بینی
auguries پیش بینی
night bilndness روز بینی
nasal مربوط به بینی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com