English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
rill جوی کوچک شیارهای ساحلی دریا جاری شدن
Other Matches
continental shelf مقداری از خاک زیر اب دریا که از حاشیه ابهای ساحلی یک کشورشروع و به خطی که از ان اولین شیب تند قعر دریا اغاز میشود و ارتفاع ان باید بایداز سطح دریا 002 متر باشدختم میشود
ports انواع بندرهای ساحلی شیارهای برجسته یا مجاری عبور روغن
offshore دور از ساحل قسمت ساحلی دریا
offshore در داخل دریا منطقه خارج از حدود ساحلی کشورها
storage 1-حافظه داخلی کوچک با دستیابی سریع سیستم که حاوی برنامه جاری است . 2-حافظه کوچک داخلی سیستم
shore patrol انتظامات ساحلی یا گشتی ساحلی
drivel اب دهان جاری ساختن از دهن یا بینی جاری شدن دری وری سخن گفتن
customs of the services مقررات و روشهای جاری قسمتها امور جاری نیروها
contiguous zone منطقهای ازابهای متصل به ابهای ساحلی کشور را گویند که هرچند قواعد مربوط به ابهای ساحلی در مورد انها رعایت نمیشود ولی برای کشورمجاور در محدوده ان حقوق استیلایی خاص و محدودی وجود دارد
defense coastal area منطقه ساحلی مورد پدافند منطقه پدافندی ساحلی
neap tide کشندکمینه اب دریا حداقل جذر ومد نهایی اب دریا
isovelocity نقاط هم سرعت اب دریا خطوط متحدالسرعت اب دریا
current cost accounting حسابداری هزینه جاری حسابداری براساس نرخ های جاری
beach diagram طرح نمودار بارانداز ساحلی طرح نمودار قسمت ساحلی
coast pilot کتاب راهنمای ساحلی راهنمای ساحلی
mean sea level سطح متوسط ابهای دریا تراز میانگین ابهای دریا
gas grooves شیارهای گاز
sinuous دارای شیارهای موجی
stave شیارهای نازک چوب
bands گروهی از شیارهای دیسک مغناطیسی
band گروهی از شیارهای دیسک مغناطیسی
raggle یکی از شیارهای سنگتراشی ریزه
sector تقسیم دیسک به شیارهای آدرس پذیر
sectors تقسیم دیسک به شیارهای آدرس پذیر
gyrus لبه بهم چسبیده بین شیارهای مغز
gangplow گاو اهنی که شیارهای موازی ایجاد کند
contiguous فایل ذخیره شده در مجموعهای از شیارهای دیسک مجاور هم
distributes سیسم نا متمرکز که در آن چندین کامپیوتر مختلف شیارهای ثابتی دارند
distributing سیسم نا متمرکز که در آن چندین کامپیوتر مختلف شیارهای ثابتی دارند
distribute سیسم نا متمرکز که در آن چندین کامپیوتر مختلف شیارهای ثابتی دارند
fragmentation فایل ذخیره شده روی شیارهای نامتمادی دیسک سخت
shed خون جاری ساختن جاری ساختن
shedding خون جاری ساختن جاری ساختن
sheds خون جاری ساختن جاری ساختن
interleave factor نرخ شیارهای رد شده بین عملیات دستیابی روی دیسک سخت
track تعداد شیارهای داده هم مرکز روی سطح دیسک در واحد اینچ
tracked تعداد شیارهای داده هم مرکز روی سطح دیسک در واحد اینچ
tracks تعداد شیارهای داده هم مرکز روی سطح دیسک در واحد اینچ
holding anchorage لنگر موقت در روی دریا یابندرگاه توقف موقت در روی دریا
multilayer تخته مدار چاپ شده که چندین لایه یا شیارهای هادی متصل دارد
resist ماده محافظ شیارهای PCB که تحت تاثیر مواد شیمیایی قرار نمیگیرد
resisting ماده محافظ شیارهای PCB که تحت تاثیر مواد شیمیایی قرار نمیگیرد
resisted ماده محافظ شیارهای PCB که تحت تاثیر مواد شیمیایی قرار نمیگیرد
resists ماده محافظ شیارهای PCB که تحت تاثیر مواد شیمیایی قرار نمیگیرد
petty cash صندوق ویژه وجوه کوچک حساب هزینه های کوچک
gemmule یاخته کوچک که ازان جانورتازه پدیدمیاید غنچه کوچک
coastline خط ساحلی
beach head سر پل ساحلی
bridge head سر پل ساحلی
sea board خط ساحلی
strandline خط ساحلی
coastlines خط ساحلی
coastal ساحلی
bridgehead line خط سر پل ساحلی
offing اب ساحلی
inshore water اب ساحلی
inshore ساحلی
seasider ساحلی
widget آلت کوچک [ابزار ] [اسباب مکانیکی کوچک]
coastal route مسیر ساحلی
shore stablishment تاسیسات ساحلی
coastguards گارد ساحلی
coastal zone منطقه ساحلی
coastal artillery توپخانه ساحلی
coastal frontier حدود ساحلی
coastal patrol گشتی ساحلی
shore patrol دژبان ساحلی
shore patrol پلیس ساحلی
littoral ناحیه ساحلی
over the beach operations عملیات ساحلی
territorial sea دریای ساحلی
land breeze باد ساحلی
inshorepatrol گشتی ساحلی
inshore water ابهای ساحلی
inshore current جریان اب ساحلی
inshore current جریانات ساحلی
intermediate type submarine cable کابل ساحلی
tidewater خط ساحلی کشند اب
groyne سد یا دیواره ساحلی
sea dike دیوار ساحلی
shore boat تاکسی ساحلی
costal frontier مرز ساحلی
martello قلعه ساحلی
coast station ایستگاه ساحلی
beach exit معبر ساحلی
territorial waters ابهای ساحلی
landing craft کرجی ساحلی
beach reserves ذخایر ساحلی
links تپه ساحلی
beach patrol گشتی ساحلی
barrier light نورافکن ساحلی
beach face کمربند ساحلی
beach organization یکان ساحلی
shoreline خط ساحل یا خط ساحلی
beach erosion فرسایش ساحلی
beach obstacle مانع ساحلی
shore erosion فرسایش ساحلی
beach matting کف پوش ساحلی
beach exit گذرگاه ساحلی
shorelines خط ساحل یا خط ساحلی
cabotage کشتیرانی ساحلی
quays دیوار ساحلی
coastguard گارد ساحلی
foreshore کمربند ساحلی
cabotage تجارت ساحلی
marina تفرجگاه ساحلی
quay دیوار ساحلی
foreshores کمربند ساحلی
dune توده شن ساحلی
boat telephone تلفن ساحلی
coast defence پدافند ساحلی
beach patrol نگهبان ساحلی
marinas تفرجگاه ساحلی
running key [کلید جاری رمز یا دفترچه جاری کلید رمز]
beach dump انبار موقت ساحلی
sanbar دیوار شنی ساحلی
barrier reef مرجان سنگ ساحلی
coastal route راه ابی ساحلی
lidos میعادگاه قشنگ ساحلی
levee دیواره ساحلی رودخانه
lido میعادگاه قشنگ ساحلی
out port ساحلی مورد استفاده سر پل
battalion landing team تیم ساحلی گردان
beach flag پرچم مشخصه ساحلی
coastal navigation, coasting حمل و نقل ساحلی
continental shelf حد ساحلی فلات قاره
cabotage کشتی رانی ساحلی
beachmaster's unit یکان لجستیک ساحلی
cabotage حمل ونقل ساحلی
coaster کشتی ویژه خط ساحلی
costal frontier نوار مرزی ساحلی
coastal frontier نوار مرزی ساحلی
beach minefield میدان مین ساحلی
beach matting تور سیمی ساحلی
coasters کشتی ویژه خط ساحلی
beach support area منطقه پشتیبانی ساحلی
beach group گروه خدمات ساحلی
jigger بادبان کوچک یکجور کرجی کوچک
increment فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
increments فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
pig board تخته کوچک برای موجهای کوچک
littoral law قوانین مربوط به ابهای ساحلی
coastal refraction انعکاس ساحلی امواج رادیویی
coastel low قوانین مربوط به ابهای ساحلی
phalarope مرغ ساحلی نوک دراز
tideland زمین ساحلی دستخوش جزرومد
piloting ناوبری در کنار ابهای ساحلی
Goa ایالتی ساحلی در غرب هندوستان
cay تخته سنگ ساحلی درجزیره
beach reserves ذخایر موجود دربارانداز ساحلی
cove خور پناهگاه ساحلی دامنه کوه
surfbird مرغ ساحلی سواحل اقیانوس ارام
beach unit یکان مسئول اسکله یا خدمات ساحلی
shore party گروه پیشرو ساحلی درعملیات اب خاکی
coves خور پناهگاه ساحلی دامنه کوه
riviera ناحیه ساحلی فرانسه و ایتالیادر اطراف مدیترانه
sea frontiers مرزبانی دریایی پایگاه فرماندهی دفاع ساحلی
beach organization یکان مسئول اداره اسکله قسمت ساحلی
intracoastal sealift سیستم حمل و نقل دریایی ساحلی در عملیات
layig up position موضع یا اسکله مخصوص تهیه سرپل ساحلی
willet مرغ ساحلی درشت اندام شبیه لک لک یا ماهیخوار
pannikin لیوان کوچک پیمانه کوچک
knobble برامدگی کوچک گره کوچک
boarded وسیله نصب مسط ح که شیارهای هادی سطح آن چاپ یا حک شده است و پس از نصب اجزای آن مدار کامل میشود
board وسیله نصب مسط ح که شیارهای هادی سطح آن چاپ یا حک شده است و پس از نصب اجزای آن مدار کامل میشود
track شیار روی دیسک مغناطیسی که حاوی آدرس فایل ها و... که روی شیارهای دیگر ذخیره شده اند است
tracked شیار روی دیسک مغناطیسی که حاوی آدرس فایل ها و... که روی شیارهای دیگر ذخیره شده اند است
tracks شیار روی دیسک مغناطیسی که حاوی آدرس فایل ها و... که روی شیارهای دیگر ذخیره شده اند است
daymark علامت ساحلی بدون چراغ فار دریایی روزانه
polder زمین پست ساحلی که بوسیله سد بندی مزروع گردد
access mechanism دستگاه مکانیکی در واحدذخیره دیسک که نوکهای مخصوص خواندن و نوشتن را روی شیارهای صحیح دیسک قرار میدهد مکانیزم دستیابی
card مجموعهای از شیارهای فلزی در انتهای لبه و روی سطح کارت که باعث ورود آن دراتصال لبه و ایجاد تماس الکتریکی میشود.
cards مجموعهای از شیارهای فلزی در انتهای لبه و روی سطح کارت که باعث ورود آن دراتصال لبه و ایجاد تماس الکتریکی میشود.
mean sea level ارتفاع متوسط از سطح دریا ارتفاع متوسط اب دریا
permanent تشکیل شده از شیارهای دیسک پیاپی که از فایل جابجایی برای نرم افزار که حافظه مجازی را پیاده سازی میکند استفاده میشود مثل ویندوز ماکرو سافت
circuit وسیله نصب مسط ح که شیارهای هادی فلزی دارد که روی سطح آن چاپ شده اند و پس از نصب اجزای دیگر مدار کامل میشود
circuits وسیله نصب مسط ح که شیارهای هادی فلزی دارد که روی سطح آن چاپ شده اند و پس از نصب اجزای دیگر مدار کامل میشود
sluicy جاری
current cell سل جاری
groovy جاری
running water اب جاری
sister in law جاری
interfluous در هم جاری
gushing جاری
going جاری
interfluent در هم جاری
current جاری
actuals جاری
pourer جاری
running جاری
present-day جاری
volant جاری
currents جاری
defect skipping روش مشخص کردن و برچسب گداری شیارهای حساس مغناطیسی در حال ساخت تا استفاده نشوند. اشاره به شیار بعدی مناسبی که قابل استفاده است
flow جاری شدن
flowed جاری شدن
current date تاریخ جاری
flows جاری شدن
standing orders دستور جاری
liquid limit حد جاری شدن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com