Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
overhead clearance
حاشیه امنیت بالای سر فاصله بالای سر
Other Matches
crest clearing
محوطه تامین بالای مانع حاشیه امنیت بالای مانع
minimum clearance
حداقل حاشیه امنیت بالای مانع
overhead cover
پوشش بالای سر روپوش بالای سر
pop
برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه
pops
برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه
popped
برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه
transom
پنجره بالای در یا بالای پنجره دیگری
buffer distance
حاشیه امنیت
elevation of security
بالا بردن حاشیه امنیت
oer
بالای
outreach
بالای سر
above
بالای
into the bargain
بالای ان
atop of
بالای
atop of
در بالای
over
بالای سر
over-
بالای
over-
بالای سر
over
بالای
overhead
در بالای سر
overhead
بالای سر
up
بالای
upped
بالای
upping
بالای
at the top of
در بالای
above
بالای سر
crest clearing graph
نمودار تعیین کمترین درجه مربوط به حاشیه امنیت مانع
plunging fire
اتش بالای سر
knap
بالای تپه
mean high water
اب بالای میانگین
mantel board
در بالای بخاری
above the earth
بالای زمین
upstream
بالای رودخانه
ridge pole
کش بالای شیروانی
ridge tree
کش بالای شیروانی
pressure above the atmosphere
فشار بالای جو
rooftops
بالای بام
It passed over my head.
از بالای سرم رد شد
rooftop
بالای بام
crow's nest
بالای بلندی
ridge piece
کش بالای شیروانی
fan light
پنجره بالای در
overhead cover
حفاظ بالای سر
overhead forehand
فورهند از بالای سر
up the street
بالای خیابان
over the horizon
بالای افق
overhead backhand
بک هند از بالای سر
crowns
بالای هرچیزی
crown
بالای هرچیزی
on
بالای در باره
aloft
در بالای زمین
overhead stroke
ضربه از بالای سر
oer
بالای سر روی سر
over the horizon
از بالای افق
in
بالای روی
run over
<idiom>
حرکت از بالای
fanlights
پنجره بالای در
uptown
بالای شهر
in-
بالای روی
fanlight
پنجره بالای در
roof tree
کش بالای شیروانی
trucks
کلاهک بالای دکل
trucking
کلاهک بالای دکل
trucked
کلاهک بالای دکل
truck
کلاهک بالای دکل
overhead pass
پاس با دو دست از بالای سر
aloft
سطوح بالا در بالای
on station
پروازهواپیما بالای هدف
bartizan
کنگره بالای برج
overwrite
بالای محلی نوشتن
bed moulding
گچبری بالای کتیبه
aerospace projection operations
بالای منطقه عملیات
aboveground
در بالای سطح زمین
pulpits
بالای منبر رفتن
tree house
خانه بالای درخت
penthouse
اطاقک بالای بام
exoatmosphere
ترکش اتمی بالای جو
penthouses
اطاقک بالای بام
chimney-head
[بالای دودکش کوره ای]
flews
قسمت اویخته لب بالای سگ
pulpit
بالای منبر رفتن
referee
داور بالای والیبال
refereed
داور بالای والیبال
refereeing
داور بالای والیبال
intercepting ditch
ابرو بالای خاکبرداری
spike over the block
ابشار از بالای دفاع
headlines
در بالای صفحه ریسمان
high rate of interest
نرخ بالای بهره
headline
در بالای صفحه ریسمان
the sky is above us
آسمان بالای سر ماست
superlunary
واقع بر بالای ماه
referees
داور بالای والیبال
rain water head
طشتک بالای ناودان
head water
بالای رودخانه بالارود
space above property
فضای قسمت بالای ملک
stratopause
لایه اتمسفری در بالای استراتوسفر
gatehouse
اطاق یازندان بالای دروازه
upper edge of the net
نوار بالای تور والیبال
upper class
وابسته به طبقات بالای اجتماع
to crset a hill
به بالای تپه ایی رسیدن
upper classes
وابسته به طبقات بالای اجتماع
top
ضربه به بالای توپ بیلیارد
up stream
بالارود در قسمت بالای نهر
roof garden
تفریح گاه بالای بام
eyebrow
گچ بری هلالی بالای پنجره
crossbars
چوب افقی بالای مانع
crossbar
چوب افقی بالای مانع
gatehouses
اطاق یازندان بالای دروازه
tapes
نوار پهن بالای تور
bars
چوب افقی بالای مانع
bar
چوب افقی بالای مانع
head
دستشویی قایق بالای بادبان
eyebrows
گچ بری هلالی بالای پنجره
upstages
وابسته به عقب یا بالای صحنه
letterhead
عنوان چاپی بالای کاغذ
ascender
قسمت بالای حروف کوچک
upstaged
وابسته به عقب یا بالای صحنه
taped
نوار پهن بالای تور
tape
نوار پهن بالای تور
black will take no other hue
بالای سیاهی رنگی نیست
parhelic circle
هاله روشن بالای افق
upstaging
وابسته به عقب یا بالای صحنه
lunette
نعل اسب پنجره بالای در
header
کلمات در بالای صفحه متن
letterheads
عنوان چاپی بالای کاغذ
fleche
میل بالای مناره مارپیچ
headers
کلمات در بالای صفحه متن
Hertfordshire spike
[میل بالای مناره مارپیچ]
dome light
چراغ بالای طاق خودرو
cimborio
[برجک نورگیر بالای بام]
choir-loft
[بالکنی بالای جایگاه همسرایان]
epigastrium
فوق المعده بالای شکم
on station
اماده باش بالای هدف
foretoppsail
بادبان بالای شراع صدر
high frequency region of a spectrum
ناحیه ی فرکانس بالای یک طیف
high beam
نور بالای چراغ اتومبیل
barge-board
[تخته بالای سنتوری زیر سرپوش]
vinculum
خط ترازی که بالای چند جمله می کشند
gables
سه گوش بالای پنجره یا کنار شیروانی
gable
سه گوش بالای پنجره یا کنار شیروانی
aerospace
فضای هوایی بالای منطقه عملیات
cornices
گچ بری زیر سقف یا بالای دیوار
crotched
گویی که در مربع بالای میزبیلیارد است
cornice
گچ بری زیر سقف یا بالای دیوار
cornice
گچ بری بالای دیوار زیر سقف
midnight sun
خورشید بالای افق در نیمه شب تابستان
cornices
گچ بری بالای دیوار زیر سقف
topsides
قسمت فوقانی بدنه قایق بالای اب
deck house
اتاقهای بالای عرشه اصلی کشتی
chimney-breast
[بالای دیوار شومینه به سمت دودکش]
My bedroom is just above.
اطاق خواب من درست بالای اینجاست
smashes
ضربه پرقدرت از بالای سر ابشار زدن
styloipodium
گرده بالای میوه گیاهان چتری
slope soaring
بلند شدن به هوا از بالای تپه
specification
درجه بالای دقت یا مشخصات زیاد
overarm
بالا اوردن بازو تا بالای شانه
trochanter
برامدگی در بالای تنه استخوان ران
dais
سایبان یااسمانه بالای تخت پادشاه
outside passenger
مسافری که بیرون یا بالای دلیجان می نشیند
intercepting ditch
جوی کوهی ابروی بالای کند
calipash
قسمت بالای کاسه لاک پشت
warp beam
چوب افقی بالای دار
[قالی]
smash
ضربه پرقدرت از بالای سر ابشار زدن
on target
بالای اماج زمان روی هدف
net cord
کابل یا سیم بالای تور والیبال
ullage
حجم بالای سطح مایع تانک
cartop
حمل قایق کوچک بالای اتومبیل
crucifixion
تصویر عیسی بر بالای صلیب مصلوب ساختن
pennoncel
پرچم کوچک بالای زره یا کلاه خود
put away
ضربه محکم از بالای سر حذف حریف اسمش
high tailed aircraft
هواپیمایی که دم افقی ان بالای سکان عمودی قرارگرفته
crucifixions
تصویر عیسی بر بالای صلیب مصلوب ساختن
drop shot
ضربه اهسته بالای حد مرزی و افتادن به زمین
superimpose
قرار دادن چیزی در بالای چیز دیگر
presses
بالا زدن وزنه از روی سینه به بالای سر
penoncel
پرچم کوچک بالای زره یا کلاه خود
upper classes
وابسته به کلاسهای بالای دانشگاه و دبیرستان زبرپایه
press
بالا زدن وزنه از روی سینه به بالای سر
upper class
وابسته به کلاسهای بالای دانشگاه و دبیرستان زبرپایه
timberline
خط مفروضی که بالای ان هیچ درختی رشد نمیکند
houselights
نوری که در تماشاخانه بالای سر تماشاچیان را روشن میکند
superimposing
قرار دادن چیزی در بالای چیز دیگر
superimposes
قرار دادن چیزی در بالای چیز دیگر
PowerPC
پردازنده با کارایی بالای RISC سافت Motorola
follow shot
ضربه با دادن پیچ به بالای گوی بیلیارد
interpreters
نرم افزاری که برنامه سطح بالای کاربر را
interpreter
نرم افزاری که برنامه سطح بالای کاربر را
gablet
[سنتوری کوچکی بالای شمع پشت بند]
[معماری]
giants stride
تیری که قسمت بالای ان گردنده وطنابهایی ازان اویخته اس
chimney-cricket
[ساختار محافظ بالای بام برای دودکش کوره ای]
razee
کشتی ای که عرشه بالای انرابرداشته باشندکه کوتاه شود
round house
بازداشت گاه اطاق عقبی درعرشه بالای کشتی
tower house
قلعه مستحکم قرون وسطی خانه بالای برج
cul-de-four
[نیمه گنبدی که بالای محراب یا طاقچه استفاده می شود.]
hitch kick
پرش طول با دو گام برداشتن درهوا و دست بالای سر
poppet head
طناب و قرقره که در بالای تیری نصب شده باشد
cursor
حرکت نشانه گر به گوشه بالای سمت چپ صفحه نمایش
cursors
حرکت نشانه گر به گوشه بالای سمت چپ صفحه نمایش
mezzanine space
فضای مخصوص گردش هوادر بالای سقف انبار
oubiette
زندان پنهان که در بالای ان یک روزنه هست و بس سیاه چال
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com