English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
roll reversal حالتی که سبب معکوس شدن کنترل میگردد
Other Matches
reverse control کنترل معکوس
reversed rolling moment گشتاور ناشی از کنترل معکوس در صفحه غلتش
imperfect competition حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
cascade control چندین واحد کنترل که هر یک دیگری را کنترل میکند, کنترل ابشاری
control point نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
job lot مجموعه کالاهایی که در یک مرحله تولید میگردد
job lots مجموعه کالاهایی که در یک مرحله تولید میگردد
gastrin هورمونی که موجب ترشح شیره معده میگردد
hyperinsulinism درخون که موجب کم شدن قند خون میگردد
task نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
electronic مراجعه به چیزی که توسط جریان الکتریکی کنترل میشود یا کنترل میکند
tasks نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
token بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
tokens بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
apt زبان برنامه سازی برای کنترل ماشینهای کنترل عددی
processor پردازندهای که ارتباطات دادهای از قبیل DAM و توابع کنترل خطا را کنترل میکند
control panel صفحه کنترل قسمتی از کنسول کنترل کامپیوتر که حاوی کنترلهای دستی است
real time سیستم عاملی که برا ی کنترل سیستمهای بلادرنگ یا کنترل فرآیند طراحی شده است
executives دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
executive دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
control and reporting center تیم کنترل و ارزیابی نتایج خسارات وارده به منطقه مرکز کنترل و گزارش هوایی
loop عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
looped عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
loops عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
circulation control کنترل جریان اب کنترل چرخش و یاگردش کالاها یا پول
radio control کنترل رادیویی کنترل شونده بوسیله امواج بی سیم
rolleron کنترل پروازی که به عنوان کنترل اولیه و اصلی درموشکهای دارای بال شعاعی بکار رود
linocut چاپی که بوسیله کلیشه روی مشمع ایجاد میگردد
ashless dispersant oil نوعی روغن معدنی که مانع تجمع ناخالصیها میگردد
fox fire نور وتشعشعی که گاهی ازچوبهای پوسیده ساطع میگردد
accommodation bill براتی که جهت کمک یا ضمانت فردی تهیه میگردد
grace note نتی که به اهنگ برای زیبایی اصلی اضافه میگردد
royalties پولی که در مقابل استفاده از اختراع به صاحب ان پرداخت میگردد
treasury stock سهم منتشره شرکت که بعنوان سرمایه منظور میگردد
backsliding کسی که پس از ترکیکعادت بد به عادت سابق خود باز میگردد
royalty پولی که در مقابل استفاده از اختراع به صاحب ان پرداخت میگردد
flexible کنترل شمارش کامپیوتری یا کنترل ماشین با کامپیوتر
trimorphous سه حالتی
two state دو حالتی
expressional حالتی
inexpressiveness بی حالتی
trimorph سه حالتی
bay حجمی که برای دربرگرفتن چیز بخصوصی در هرهواپیما منظور میگردد
bayed حجمی که برای دربرگرفتن چیز بخصوصی در هرهواپیما منظور میگردد
baying حجمی که برای دربرگرفتن چیز بخصوصی در هرهواپیما منظور میگردد
bays حجمی که برای دربرگرفتن چیز بخصوصی در هرهواپیما منظور میگردد
grout curtain لایه سیمانی تزریق شدهای که در زیر پی سد مانع تراوشات میگردد
IRQ سیگنال ارسالی به CPU برای به تعویق انداختن پردازش عادی به طور موقت و کنترل انتقال به تابع کنترل وقفه
multiphase چند حالتی
two state variable متغییر دو حالتی
two state circuit مدار دو حالتی
two state algebra جبر دو حالتی
state equation معادله حالتی
dichotomy دو حالتی دورستگی
degenerating چند حالتی
degenerates چند حالتی
degenerated چند حالتی
degenerate چند حالتی
dichotomies دو حالتی دورستگی
two state jump جهش دو حالتی
earthquake factor مقدار درصد شتاب ثقلی که درطرح محاسبات ساختمانی منظور میگردد
paraboloid سطحی که در اثر گردش جسم شلجمی بدور خود تشکیل میگردد
inventory control کنترل ذخایرموجودی انبار کنترل دارایی
controls سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
control سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
controlling سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
impasse حالتی که از ان رهایی نباشد
to fall into دچار [حالتی] شدن
desperateness حالتی که بیرون ازامیدباشد
degeneracy چند حالتی بودن
trigon سه حالتی ستاره سه تایی
to get into دچار [حالتی] شدن
strike an attitude حالتی بخود گرفتن
polyester نمک الی مرکبی که تغلیظ شده ودر پلاستیک سازی مصرف میگردد
girt تیری که بین دو ستون بطورافقی قرارگرفته و روی ان دیوار تیغهای بنا میگردد
lumen واحد تشعشع برابر مقدارنوری که از یک شمع معمولی بین المللی ساطع میگردد
whitcomb body جسم ایرودینامیکی که به هواپیما اضافه میشود و سبب بهبود توزیع حجم اریارول میگردد
lymphoblast سلولی که تبدیل بذره سفید یابیرنگ بلغم یاخلط میگردد سلول نرسیده لنفی
yellow bile مادهء زردی که در قدیم میگفتند از کبد ترشح میشود و موجب ایجادحالت سودایی میگردد
pyxidium کپسول گیاهی که نیمی از ان در اثر شکفتن بازواز نیم پایینش جدا میگردد مجری
passages انتقال از حالتی به حالت دیگر
demurred در CL حالتی است که مدعی علیه
demurring در CL حالتی است که مدعی علیه
demur در CL حالتی است که مدعی علیه
demurs در CL حالتی است که مدعی علیه
passage انتقال از حالتی به حالت دیگر
covering letters نامه یایادداشتی که همراه اسنادفرستاده میشود و در ان دلیل ارسال اسناد و مطالب دیگر درج میگردد
mandrel جسم مرکزی معمولا با مقطع دایرهای که قطعه لولهای یاقسمت مادگی دور ان شکل میگردد
covering letter نامه یایادداشتی که همراه اسنادفرستاده میشود و در ان دلیل ارسال اسناد و مطالب دیگر درج میگردد
ogive شکل حاصل از منحنی مدارسیارهای که شعاع ان به تدریج زیاد شده تا سرانجام به خط راست تبدیل میگردد
the greenish hue of blue حالتی از رنگ ابی که به سبزی بزند
emergency حالتی که اقدام فوری را ایجاب کنداحتیاطی
emergencies حالتی که اقدام فوری را ایجاب کنداحتیاطی
ctrl کلید کنترل یا کلیدی روی ترمینال کامپیوتر که در صورت انتخاب شدن یک حرف کنترل به کامپیوتر می فرستد
apt یک سیستم برنامه نویسی که کاربردهای کنترل عددی برای کنترل برنامه ریزی شده اعمال ماشین استفاده میشود
control statement حکم کنترل دستور کنترل
control sheet صفحه کنترل چارت کنترل
dead weights کالاهای سنگین که کرایه حمل انها براساس وزن تعیین میگردد مانند ذغال سنگ واهن
abc analysis طبقه بندی مخصوص کالاهای موجود درانبار که معمولابراساس قیمت موجودی هریک از اقلام تنظیم میگردد
plenum chamber محفظه اب بندی شده درتوربینهای گاز که سبب ملایم کردن و گرفتن نوسانات جریان هوا میگردد
dead weight کالاهای سنگین که کرایه حمل انها براساس وزن تعیین میگردد مانند ذغال سنگ واهن
replenishing phase بخشی از سیکل عملکردموتورهای پالس جت که دران افت فشار داخل مجرا سبب ورود سوخت میگردد
hand inhand poition رقص در حالتی که بدن هر دورقصنده به یک سمت است
mergers حالتی که مالی درمال دیگر مستغرق شود
merger حالتی که مالی درمال دیگر مستغرق شود
tactical reconnaissance براوردموقعیت رزمی در حالتی که درگیری نزدیک است
recognition و تبدیل به حالتی که بتواند وارد کامپیوتر شود
block plot صفحه کنترل عکسهای هوایی قائم صفحه کنترل موزاییکهای برجسته بینی
conversed معکوس
conversed :معکوس
reverses معکوس
converses :معکوس
converses معکوس
obverse معکوس
converts معکوس
conversing معکوس
reversing معکوس
conversing :معکوس
converse معکوس
contrary معکوس
reversible معکوس
inverse معکوس
reversed معکوس
converse :معکوس
vice versa معکوس
conversely معکوس
converting معکوس
converted معکوس
convert معکوس
reverse معکوس
reversion معکوس
reciprocal معکوس
counter معکوس
negatives معکوس
reversals معکوس
reversal معکوس
negative معکوس
countered معکوس
countering معکوس
upside down معکوس
hyperventilation تنفس زیاد بطوریکه مقدار دی اکسید کربن در خون از مقدارعادی ان کمتر میشود و سبب تشنج سرگیجه و غش میگردد
gold standards حالتی که پشتوانه اسکناس یا پول کشوری طلا باشد
recognition و به حالتی تبدیل میکند که به تواند وارد کامپیوتر شود
optical و آنها را به حالتی تبدل میکند که کامپیوتر پردازش کند
double adultery زنای محصنه در حالتی که مرتکب ان مرد زن دار باشد
control stick سیستم کنترل هواپیما بااستفاده از دسته دنده سیستم کنترل دستی
switcheroo عمل معکوس
obversion استنتاج معکوس
negative relation رابطه معکوس
back splice پیوند معکوس
backset معکوس وارونه
lateral inversion معکوس جانبی
retroaction عمل معکوس
obcordate قلبی معکوس
reverse معکوس کننده
reverse معکوس کردن
feedback تزویج معکوس
reverse video ویدئوی معکوس
reverse thrust تراست معکوس
back conductance برقرسانایی معکوس
draw back کشیدن معکوس
reverse polarity پلاریته معکوس
reciprocal متقابل معکوس
reciprocal معکوس دوجانبه
back formation اشتقاق معکوس
set back معکوس پس زدن
back resistance مقاومت معکوس
negative caster گردش معکوس
negative correlation همبستگی معکوس
back-up معکوس ریختن
back up معکوس ریختن
inverse واژگونه معکوس
opposite روبرو معکوس
opposites روبرو معکوس
reversion معکوس کردن
reversal film فیلم معکوس
indian in reverse هندی معکوس
inverse feedback واخوراند معکوس
reverse osmosis اسمز معکوس
reversing معکوس کردن
reversing معکوس کننده
reverse gears دنده معکوس
reverse gear دنده معکوس
dis- معکوس کردن
countdowns شمارش معکوس
countdown شمارش معکوس
inverse ratio or proportion نسبت معکوس
reverse bias تغذیه معکوس
mirroring معکوس نمودن
inverted structure ساختار معکوس
inverse function تابع معکوس
inverse ratio نسبت معکوس
inverse voltage ولتاژ معکوس
invert matrix ماتریس معکوس
invert suger قند معکوس
reversed معکوس کردن
reverse current جریان معکوس
inverted file فایل معکوس
inverted opening گشایش معکوس
reverses معکوس کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com