Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
gold standards
حالتی که پشتوانه اسکناس یا پول کشوری طلا باشد
Other Matches
shinplaster
اسکناس کم ارزش وبدون پشتوانه
imperfect competition
حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
theonomy
کشوری که خداپادشاه ان باشد
the u kingdom
کشوری که پادشاه داشته باشد
the u states
کشوری که پادشاه داشته باشد
closed sea
دریایی که جزو قلمرو کشوری باشد
double adultery
زنای محصنه در حالتی که مرتکب ان مرد زن دار باشد
remainder
حالتی که وجودیافتن امری منوط به تحقق امر دیگری باشد
interlocking directorate
حالتی که شخص واحد ریاست چندین کمپانی رقیب را داشته باشد
assistance
کمک یک جانبه کشوری به کشور دیگر بدون اینکه مسئله مقابله به مثل مطرح باشد
cards
وسیلهای که داده کارت پانچ را به حالتی کا قابل دریافت برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
card
وسیلهای که داده کارت پانچ را به حالتی کا قابل دریافت برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
king dom
کشوری که پادشاه داشته باشد قلمرو یک پادشاه
close price
دز خرید وفروش سهام حالتی را گویندکه قیمت خرید و فروش به هم خیلی نزدیک باشد
document
وسیلهای که اطلاع نوشته شده یا چاپ شده رابه حالتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
documented
وسیلهای که اطلاع نوشته شده یا چاپ شده رابه حالتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
documenting
وسیلهای که اطلاع نوشته شده یا چاپ شده رابه حالتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
contructive larcency
مقصودسرقتی است که از مجموعه اعمال یک عده یا یک فرد ناشی شود در حالتی که این اعمال به تنهایی فاقد هر نوع وصف جنایی باشد
karadja medallion
ترنج کرجی
[این طرح مربوط به منطقه ای بین اهر و تبریز می باشد که در آن ترنج حالت کشیده داشته و هشت وجه آنرا با حالتی از قلاب می پوشانند.]
civicism
اصول حکومت کشوری بستگی ووفاداری باصول یاحقوق حکومت کشوری
Temerchin motife
نگاره تمرچین
[این نقش هشت ضلعی در فرش های افغانی، ترکمنی و قفقازی بکار رفته و ویژگی خاص آن تکرار حالتی از ماهی در طراحی است و بصورت چهار قاب مشابه با تضاد رنگی می باشد.]
implied trust
امانت فرضی حالتی است که کسی به حکم مندرج در قانون و یاجمع شدن شرایطی که قانون پیش بینی کردن عنوان امین می یابد و یا در موردی مسئول تلقی میشود بدون انکه شخصا" به این امرتمایل داشته باشد
funded
پشتوانه
backlog
پشتوانه
backlogs
پشتوانه
bankroll
پشتوانه
fund
پشتوانه
backing
پشتوانه
unfinanced
بدون پشتوانه
backing
پشتوانه پولی
wild cat
بی اعتبار بی پشتوانه نادرست
fiat money
پول بدون پشتوانه
gold standards
سیستم پشتوانه طلا
gold backing system
نظام پشتوانه طلا
wildcat money
پول بدون پشتوانه
monometalism
سیستم یک فلزی برای پشتوانه پول
debenture bond
برگهای که پشتوانه ان فقط اعتبار صادر کننده است سهم قرضه
bills
اسکناس
money
اسکناس
note
اسکناس
paper money
اسکناس
notes
اسکناس
noting
اسکناس
banknotes
اسکناس
greenback
اسکناس
greenbacks
اسکناس
bill
اسکناس
assignat
اسکناس
currency
اسکناس
currencies
اسکناس
assignants
اسکناس
bank bill
اسکناس
bank note
اسکناس
cashes
اسکناس
cashed
اسکناس
cash
اسکناس
bankbill
اسکناس
bank paper
اسکناس
bank notes
اسکناس
banknote
اسکناس
cashing
اسکناس
A counterfeit banknote.
اسکناس تقلبی
odd money
یک اسکناس 01 ریالی
bank of issue
بانک ناشر اسکناس
billfolds
کیف جیبی اسکناس
paper currency
اسکناس پول کاغذی
billfold
کیف جیبی اسکناس
paper money
اسکناس پول کاغذی
long green
اسکناس پشت سبز
folding money
اسکناس پول کاغذی
civil
کشوری
civilian
کشوری
civilians
کشوری
vernacular
کشوری
vernaculars
کشوری
civic
کشوری
states
کشوری
state-
کشوری
stating
کشوری
stated
کشوری
state
کشوری
issue
[of something]
[ID card or check]
انتشار
[اسکناس]
[اوراق بهادار]
pocketbook
جای کاغذ یا اسکناس پول
treasury note
اسکناس صادره از طرف خزانه
pocketbooks
جای کاغذ یا اسکناس پول
collagteral trust bonds
قرضه هائیکه قرضه یا سهام دیگری به عنوان پشتوانه داشته باشند
a closed mouth catches no flies
<proverb>
تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
federal reserve system
ایالات متحده علیرغم تقسیم به ایالات مختلف دارای پشتوانه ارزی واحد است
moored mine
مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد
stated
ایالت کشوری
state
ایالت کشوری
civil servant
مستخدم کشوری
state-
ایالت کشوری
civil servants
مستخدم کشوری
Civil Service
خدمات کشوری
civil defence service
خدمات کشوری
civil department
تشکیلات کشوری
states
ایالت کشوری
intrastate
درون کشوری
stating
ایالت کشوری
billfolds
دفترچه جیبی برای گذاشتن اسکناس
billfold
دفترچه جیبی برای گذاشتن اسکناس
hottest
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hotter
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hot
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
emission
انتشار سهام دولتی و اوراق قرضه و اسکناس
emissions
انتشار سهام دولتی و اوراق قرضه و اسکناس
airspace
[over a country]
فضای هوایی
[در کشوری]
to export something
[from / to a country]
صادر کردن
[به یا از کشوری]
civic d.
محرومیت از حقوق کشوری
escutcheon
سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
inexpressiveness
بی حالتی
expressional
حالتی
trimorphous
سه حالتی
trimorph
سه حالتی
two state
دو حالتی
boycotting
ازشرکت یا کشوری خرید نکردن
boycotts
ازشرکت یا کشوری خرید نکردن
best governed country
کشوری که بهترین طرزحکومت رادارد
boycotted
ازشرکت یا کشوری خرید نکردن
boycott
ازشرکت یا کشوری خرید نکردن
dichotomies
دو حالتی دورستگی
degenerates
چند حالتی
dichotomy
دو حالتی دورستگی
state equation
معادله حالتی
degenerate
چند حالتی
two state variable
متغییر دو حالتی
degenerated
چند حالتی
two state circuit
مدار دو حالتی
two state jump
جهش دو حالتی
degenerating
چند حالتی
two state algebra
جبر دو حالتی
multiphase
چند حالتی
hotbed
بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbeds
بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
banana republics
کشوری که از نظر سیاسی متزلزل است
banana republic
کشوری که از نظر سیاسی متزلزل است
naturalize
بتابعیت کشوری در امدن پذیرفته شدن
naturalizes
بتابعیت کشوری در امدن پذیرفته شدن
naturalizing
بتابعیت کشوری در امدن پذیرفته شدن
import
بردن محصولات به کشوری برای فروش
imported
بردن محصولات به کشوری برای فروش
importing
بردن محصولات به کشوری برای فروش
High Commissioner
نماینده عالیرتبه کشوری درکشور دیگر
High Commissioners
نماینده عالیرتبه کشوری درکشور دیگر
naturalising
بتابعیت کشوری در امدن پذیرفته شدن
centumvir
عضومحکمه کشوری که مرکب ازصد تن بود
naturalises
بتابعیت کشوری در امدن پذیرفته شدن
C.A.B.s
مخفف عبارت ادارهی هواپیمایی کشوری
to refuse somebody entry
[admission]
اجازه ندادن ورود کسی
[به کشوری]
C.A.B
مخفف عبارت ادارهی هواپیمایی کشوری
to mandate a territory to a country
منطقه ای را تحت قیمومت کشوری درآوردن
trigon
سه حالتی ستاره سه تایی
impasse
حالتی که از ان رهایی نباشد
strike an attitude
حالتی بخود گرفتن
degeneracy
چند حالتی بودن
desperateness
حالتی که بیرون ازامیدباشد
to get into
دچار
[حالتی]
شدن
to fall into
دچار
[حالتی]
شدن
postliminy or minium
حق دوباره یدست اوردن امتیازات و حقوق کشوری
self supporting country
کشوری که از جهات مختلف به خودمتکی و از خارج بی نیازباشد
development aid worker
دستیار داوطلب
[برای توسعه دادن کشوری]
development aid volunteer
دستیار داوطلب
[برای توسعه دادن کشوری]
aid worker
دستیار داوطلب
[برای توسعه دادن کشوری]
the open door
ازادی ورود بیگانگان به کشوری برای بازرگانی
face value
مبلغ اسمی مبلغی که روی سکه اسکناس و یا سهام نوشته شده است
passage
انتقال از حالتی به حالت دیگر
demurring
در CL حالتی است که مدعی علیه
passages
انتقال از حالتی به حالت دیگر
demur
در CL حالتی است که مدعی علیه
demurs
در CL حالتی است که مدعی علیه
demurred
در CL حالتی است که مدعی علیه
To drag a country into war .
کشوری را بجنگ کشیدن ( غالبا" بصورت جنگ تحمیلی )
aid worker
دستیار مدد کار
[برای توسعه دادن کشوری]
development aid volunteer
دستیار مدد کار
[برای توسعه دادن کشوری]
development aid worker
دستیار مدد کار
[برای توسعه دادن کشوری]
open back
[نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.]
emergency
حالتی که اقدام فوری را ایجاب کنداحتیاطی
the greenish hue of blue
حالتی از رنگ ابی که به سبزی بزند
emergencies
حالتی که اقدام فوری را ایجاب کنداحتیاطی
national component
هر کدام از نیروهای مسلح مربوط به هر ملت در عملیات چند کشوری
mergers
حالتی که مالی درمال دیگر مستغرق شود
roll reversal
حالتی که سبب معکوس شدن کنترل میگردد
hand inhand poition
رقص در حالتی که بدن هر دورقصنده به یک سمت است
tactical reconnaissance
براوردموقعیت رزمی در حالتی که درگیری نزدیک است
recognition
و تبدیل به حالتی که بتواند وارد کامپیوتر شود
merger
حالتی که مالی درمال دیگر مستغرق شود
lapheld
کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
laptop
کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
recognition
و به حالتی تبدیل میکند که به تواند وارد کامپیوتر شود
optical
و آنها را به حالتی تبدل میکند که کامپیوتر پردازش کند
gresham's law
پول بد پول خوب را از جریان خارج میکند از دو نوع پول با ارزش قانونی یکسان انکه پشتوانه اش طلاست در جریان می ماند
wellŠsuppose it is so
خوب فرض کنیم چنین باشد فرضا چنین باشد
free trade
شیوهای که دران کالاها بدون محدودیتهای دولتی از کشوری به کشوردیگر انتقال داده میشود
Hypergraphia
[حالتی رفتاری مشخص شده با اشتیاق شدید برای نوشتن]
tie in sales
حالتی که دران فروشنده چند کالا رابصورت مجموعه میفروشد
gold import point
حالتی است که کشور خریداری کننده کالابه جای ارز یا پول
dro
حالتی از رسانه ذخیره سازی که پس از خواندن داده خود را از دست میدهد
calyx
طرح حقه یا کاسه گل که حالتی از گل شاه عباسی و یا گل ختایی را نشان می دهد
limit load
بیشترین باری که ممکن است در حالتی بر یک جزء یا قطعه وارد شود
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com