English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English Persian
volcanism حالت اتشفشانی
vulcanicity حالت اتشفشانی
Other Matches
lava توده گداخته اتشفشانی مواد مذاب اتشفشانی
the i [حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
modes قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
mode قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
plutonic اتشفشانی
volcanic اتشفشانی
plutonist دوزخی اتشفشانی
pumicite خاکستر اتشفشانی
volcanist کارشناس اتشفشانی
plutonian دوزخی اتشفشانی
tuff خاکستر اتشفشانی
craters دهانه اتشفشانی
agglomerate همجوش اتشفشانی
volcanic سنگهای اتشفشانی
agglomerate جوش اتشفشانی
crater دهانه اتشفشانی
tasite صخره اتشفشانی
slag گداز اتشفشانی
lapillus سنگ کوچک اتشفشانی
volcanism شرایط و خصوصیات اتشفشانی
vulcanization تحت تاثیر حرارت اتشفشانی
perlite نوعی شیشه اتشفشانی سنگ مروارید
pyroclastic تشکیل شده در اثر فعالیت اتشفشانی
volcanize تحت تاثیر حرارت اتشفشانی قرار دادن
gabbro نوعی صخره از دسته سنگهای محترقه و اتشفشانی
foreground سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
square تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squares تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analog سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squaring تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squared تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analogues ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
analogue ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
vitrifying تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
oblique case حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
convertor وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
print کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
printed کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
prints کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
alternates تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternated تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternate تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
devitrify از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
state of rest حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
plebeianism حالت عوام یا مردم پست حالت توده
genitive حالت مالکیت حالت مضاف الیه
plasticity حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
uart قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
transitoriness حالت ناپایداری حالت بی بقایی
spectrality حالت طیفی حالت شبحی
cold forming حالت دهی در حالت سرد
marginal case حالت نهائی حالت حدی
spectralness حالت طیفی حالت شبحی
crude حالت طبیعی رنگ [حالت ملایم و اصیل رنگ]
igneous rock سنگ اذرین سنگ اتشفشانی
real mode حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
cold strength استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
universal قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
forward seat حالت نشستن سوارکار روی زین در پرش حالت نشستن سوارکار بر روی زین
phase حالت
tempers حالت
phased حالت
tempered حالت
condition حالت
temper حالت
queasiness حالت قی
stances حالت
phases حالت
estates حالت
stance حالت
manner حالت
disposition حالت
situation حالت
situations حالت
attitude حالت
attitudes حالت
mood حالت
expressions حالت
moods حالت
pyreticosis حالت تب
ill conditioned بد حالت
makes حالت
make حالت
if حالت
predicaments حالت
line condition حالت خط
estate حالت
posture حالت
postured حالت
febricity حالت تب
feverishness حالت تب
case حالت
glass eyed بی حالت
cases حالت
idiocrasy حالت
self حالت
posturing حالت
postures حالت
predicament حالت
expression حالت
stating حالت
states حالت
stated حالت
status حالت
temperament حالت
temperaments حالت
state حالت
fettle حالت
state- حالت
unexpressive بی حالت
grain حالت
feminity حالت زنانه
free wheeling حالت خلاصی
final state حالت پایانی
feminineness حالت زنانه
eburnation حالت عاجی
febile دارای حالت تب
drive state حالت سائقی
drowsihead حالت نیمخواب
eigenstate حالت انرژی
energy state حالت انرژی
equation of state معادله حالت
equilibrium state حالت تعادل
erectness حالت عمودی
exceptional case حالت استثنایی
excited state حالت برانگیخته
expressive eyes چشمان با حالت
facial expression حالت چهره
drinking bout حالت مستی
fugitiveness حالت شخص
gas phase حالت گازی
ignition condition حالت احتراق
in a state of depression در حالت افسردگی
in form خوش حالت
inactive status حالت انتساب
incipience حالت نخستین
incipincy حالت نخستین
initial state حالت اغازی
averaged در حالت کلی
input mode حالت ورودی
insert mode حالت درج
idle position حالت سکون
glassy state حالت شیشهای
vitreus state حالت شیشهای
goutiness حالت نقرسی
grittiness حالت شنی
ground state حالت پایه
hang over حالت خماری
heat proof quality حالت نسوزی
humanness حالت انسانیت
i.c. حالت اولیه
iciness حالت یخی
idiocrasy حالت مخصوص
on average [on av.] در حالت کلی
objective حالت مفعولی
thirstily با حالت تشنگی
worst-case scenario بدترین حالت
defensive حالت تدافع
genitive حالت اضافه
worst case scenario بدترین حالت
sulkily با حالت قهر
accusative حالت مفعولی
accidentalness حالت اتفاقی
acedia حالت خ-لسه
adrenergic reponse state حالت پر ادرنالینی
affectedly با حالت بخودگرفته
affectivity حالت عاطفی
amentia حالت هذیان
defensively حالت دفاعی
defensively با حالت تدافع
possessive حالت اضافه
possessives حالت اضافه
domesticity حالت اهلی
fluidity حالت مایعی
resilience حالت ارتجاعی
crudely در حالت خامی
Lucky you! <idiom> خوش به حالت!
nervousness حالت عصبانی
answer mode حالت جواب
colloidal state حالت کلوییدی
command mode حالت فرماندهی
conjugality حالت زناشویی
continuum state حالت پیوستار
conversational mode حالت محاورهای
corresponding state حالت متنافر
counterpoise حالت تعادل
creaminess حالت سرشیری
deadness حالت مرده
deliverable state در حالت تحویل
deplorble condltion حالت زار
doubtfulness حالت تردید
doughiness حالت خمیری
circumstantiality حالت وکیفیت
circuit opening حالت مدارباز
childishness حالت بچگی
answer mode حالت پاسخ
antisepsis حالت ضد عفونی
arborescence حالت شاخهای
atilt با حالت حمله
automatism حالت خودکاری
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com