Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
belligerency
حالت ادم متجاوز
Other Matches
the i
[حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
mode
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
modes
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
foreground
سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
intruders
متجاوز
violators
متجاوز
violator
متجاوز
offender
متجاوز
trespasser
متجاوز
offensive
متجاوز
trespassers
متجاوز
offensives
متجاوز
violaor
متجاوز
intruder
متجاوز
infringer
متجاوز
aggressive
متجاوز
tort feasor
متجاوز
aggressors
متجاوز
aggressor
متجاوز
wrongdoer
متجاوز
wrongdoers
متجاوز
invaders
متجاوز
offenders
متجاوز
invader
متجاوز
over runner
متجاوز
transgressor
متجاوز
encroacher
متجاوز
aggressors
متجاوز ارضی
rapist
متجاوز جنسی
exceeds
متجاوز بودن از
exceeds
متجاوز شدن از
exceed
متجاوز بودن از
aggressor
متجاوز ارضی
exceeded
متجاوز بودن از
exceeded
متجاوز شدن از
transgressive
متجاوز عاصی
exceed
متجاوز شدن از
rapists
متجاوز جنسی
jingo
میهن پرست متجاوز
trespassers
متجاوز به ملک غیر
cut off attack
تک هواپیمای رهگیر به متجاوز
trespasser
متجاوز به ملک غیر
square
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
vitrifying
تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
analogue
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squared
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squares
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squaring
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analogues
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
analog
سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
oblique case
حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
convertor
وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
exceeded
تجاوز کردن متجاوز بودن
exceeds
تجاوز کردن متجاوز بودن
exceed
تجاوز کردن متجاوز بودن
printed
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
prints
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
print
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
state of rest
حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
alternates
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternated
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternate
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
devitrify
از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
plebeianism
حالت عوام یا مردم پست حالت توده
road hog
راننده متجاوز بحقوق سایررانندگان درجاده
ultra vires
بیش از حد مجاز قانونی متجاوز از حدود اختیار
plasticity
حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
genitive
حالت مالکیت حالت مضاف الیه
uart
قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
spectralness
حالت طیفی حالت شبحی
marginal case
حالت نهائی حالت حدی
spectrality
حالت طیفی حالت شبحی
transitoriness
حالت ناپایداری حالت بی بقایی
cold forming
حالت دهی در حالت سرد
crude
حالت طبیعی رنگ
[حالت ملایم و اصیل رنگ]
real mode
حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
cold strength
استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
universal
قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
forward seat
حالت نشستن سوارکار روی زین در پرش حالت نشستن سوارکار بر روی زین
predicaments
حالت
predicament
حالت
tempered
حالت
fettle
حالت
tempers
حالت
mood
حالت
unexpressive
بی حالت
temper
حالت
feverishness
حالت تب
estates
حالت
estate
حالت
line condition
حالت خط
stance
حالت
stances
حالت
phased
حالت
temperament
حالت
pyreticosis
حالت تب
condition
حالت
queasiness
حالت قی
febricity
حالت تب
expressions
حالت
state
حالت
temperaments
حالت
case
حالت
cases
حالت
self
حالت
phase
حالت
state-
حالت
moods
حالت
stating
حالت
states
حالت
stated
حالت
grain
حالت
status
حالت
expression
حالت
ill conditioned
بد حالت
postures
حالت
posturing
حالت
manner
حالت
disposition
حالت
postured
حالت
if
حالت
situation
حالت
phases
حالت
idiocrasy
حالت
posture
حالت
makes
حالت
make
حالت
glass eyed
بی حالت
attitude
حالت
attitudes
حالت
situations
حالت
privileged mode
حالت ممتاز
faintly
در حالت ضعف
resiliency
حالت ارتجاعی
repellency
حالت دفع
possessive
حالت اضافه
refractivity
حالت انکسار
reclining position
حالت غنوده
normality
حالت عادی
polyvalency
حالت چندفرفیتی
polyvalence
حالت چندفرفیتی
pulverulence
حالت خاکی
saccharinity
حالت قندی
nominative case
حالت فاعلیت
solid state
حالت جامد
sol state
حالت سولی
thirstily
با حالت تشنگی
soild state
حالت جامد
small ball
پرتاب بی حالت
perpendicularity
حالت عمودی
skin the cat
حالت گربهای
periodicity
حالت تناوبی
sentimentalism
حالت احساساتی
seismicity
حالت ارتعاش
sea state
حالت دریا
oxidation state
حالت اکسایش
the needle
حالت عصبانی
pastiness
حالت خمیری
of a good d.
خوش حالت
queasily
با حالت تهوع
vein
حالت تمایل
aglow
در حالت هیجان
objective case
حالت مفعولی
quantum state
ویژه حالت
pyreticosis
حالت حمائی
spring
حالت فنری
dative
حالت برایی
springs
حالت فنری
physical state
حالت فیزیکی
queasiness
حالت تهوع
prone position
حالت درازکش
ragingly
با حالت خشم
real mode
حالت واقعی
normal state
حالت نرمال
protected mode
حالت محفوظ
paramnesia
حالت فراموشی
individualism
حالت انفرادی
veins
حالت تمایل
nominative case
حالت فاعلی
rapturously
با حالت بیخودی
oxidation number
حالت اکسایش
output state
حالت خروجی
orthogonality
حالت عمودی
problem state
حالت مسئلهای
plumbness
حالت عمودی
no load condition
حالت بی باری
balanced state
حالت تعادل
circuit opening
حالت مدارباز
hang over
حالت خماری
circumstantiality
حالت وکیفیت
ground state
حالت پایه
grittiness
حالت شنی
goutiness
حالت نقرسی
vitreus state
حالت شیشهای
glassy state
حالت شیشهای
gas phase
حالت گازی
fugitiveness
حالت شخص
free wheeling
حالت خلاصی
colloidal state
حالت کلوییدی
childishness
حالت بچگی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com