English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
hypochondria حالت افسردگی سودا
Other Matches
hyp or hyps افسردگی بیخود سودا
in a state of depression در حالت افسردگی
neurotic depression افسردگی روان رنجوری افسردگی نوروتیک
the i [حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
modes قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
mode قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
penny worth سودا
bargains سودا
soda water سودا
yellow bile سودا
melancholy سودا
bargained سودا
bargain سودا
melancholia سودا
transaction سودا
bargaining سودا
tradesfolk سودا گر
eczema سودا
mare مالیخولیا سودا
hyp مالیخولیا سودا
mares مالیخولیا سودا
melancholy سودا زدگی غمگین
soda fountain شیرمخصوص لیموناد و سودا
soda جوش شیرین سودا
sodas جوش شیرین سودا
soda fountains شیرمخصوص لیموناد و سودا
melancholic ادم افسرده سودا زده
soda cracker بیسکویت دارای سودا وشیر ترش
soda biscuit بیسکویت دارای سودا وشیر ترش
foreground سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
the blues افسردگی
the sullens افسردگی
sombreness افسردگی
dispiritedness افسردگی
woebegoneness افسردگی
freeze افسردگی
dismals افسردگی
gloom افسردگی
blue devil افسردگی
vapours افسردگی
freezes افسردگی
dispiritment افسردگی
dejectedness افسردگی
cheerlessness افسردگی
dumps افسردگی
antidepressant <adj.> ضد افسردگی
to mope oneself افسردگی
mopishness افسردگی
moodiness افسردگی
dejection افسردگی
downcast دل افسردگی
languishment افسردگی
mulligrubs افسردگی
depressions افسردگی
depression افسردگی
pensiveness افسردگی
squares تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
vitrifying تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
analog سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
analogue ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squaring تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
square تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squared تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analogues ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
convertor وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
oblique case حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
pseudodepression افسردگی کاذب
congealment افسردگی بستن
congelation انجماد افسردگی
major depression افسردگی عمده
oppression فشار افسردگی
heaviness افسردگی غلظت
masked depression افسردگی پوشیده
postpartum depression افسردگی پس زایمانی
murkiness غلظت افسردگی
melancholia افسردگی دلتنگی
depression تنزل افسردگی
melancholia agitata افسردگی تحریکاتی
despondently ازروی افسردگی
despondingly ازروی افسردگی
termial depression افسردگی پایانی
depressions تنزل افسردگی
reactive depression افسردگی واکنشی
antidepressive داروی ضد افسردگی
antidepressant داروی ضد افسردگی
dreariest مایه افسردگی
agitated depression افسردگی تهییجی
drearier مایه افسردگی
dreary مایه افسردگی
prints کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
print کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
printed کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
devitrify از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
state of rest حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
plebeianism حالت عوام یا مردم پست حالت توده
alternate تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternates تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternated تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
to mope a way به افسردگی و پکری گذراندن
endogenous depression افسردگی درون زاد
anaclitic depression افسردگی انگل واره
blues افسردگی وحزن واندوه
doldrums افسردگی منطقه رکود
hypochondriacal دچار جنون افسردگی- تهیگاهی
manic depressive psychosis روان پریشی شیدایی افسردگی
drear مایه افسردگی ملالت انگیز
plasticity حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
genitive حالت مالکیت حالت مضاف الیه
bluest مستعد افسردگی دارای خلق گرفته
bluer مستعد افسردگی دارای خلق گرفته
blue مستعد افسردگی دارای خلق گرفته
depressions کسادی بازار تجاری واقتصادی افسردگی روانی
depression کسادی بازار تجاری واقتصادی افسردگی روانی
Babies should be classified as antidepressants. نوزادان را باید در گروه داروهای ضد افسردگی قرار داد.
uart قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
spectrality حالت طیفی حالت شبحی
cold forming حالت دهی در حالت سرد
marginal case حالت نهائی حالت حدی
transitoriness حالت ناپایداری حالت بی بقایی
spectralness حالت طیفی حالت شبحی
crude حالت طبیعی رنگ [حالت ملایم و اصیل رنگ]
real mode حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
cold strength استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
universal قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
forward seat حالت نشستن سوارکار روی زین در پرش حالت نشستن سوارکار بر روی زین
queasiness حالت قی
febricity حالت تب
cases حالت
feverishness حالت تب
states حالت
pyreticosis حالت تب
case حالت
glass eyed بی حالت
stating حالت
self حالت
stated حالت
ill conditioned بد حالت
temperaments حالت
fettle حالت
temperament حالت
moods حالت
mood حالت
grain حالت
if حالت
make حالت
makes حالت
posturing حالت
postures حالت
line condition حالت خط
state- حالت
state حالت
predicament حالت
predicaments حالت
idiocrasy حالت
estate حالت
estates حالت
posture حالت
phased حالت
attitudes حالت
phase حالت
temper حالت
stances حالت
expressions حالت
expression حالت
condition حالت
postured حالت
stance حالت
tempered حالت
attitude حالت
unexpressive بی حالت
status حالت
situation حالت
manner حالت
situations حالت
phases حالت
disposition حالت
tempers حالت
initial state حالت اغازی
ignition condition حالت احتراق
conjugality حالت زناشویی
defensively حالت دفاعی
atilt با حالت حمله
arborescence حالت شاخهای
incipincy حالت نخستین
incipience حالت نخستین
conversational mode حالت محاورهای
inactive status حالت انتساب
antisepsis حالت ضد عفونی
in form خوش حالت
sulkily با حالت قهر
idle position حالت سکون
input mode حالت ورودی
balanced state حالت تعادل
kashrut حالت جواز
defensively با حالت تدافع
kashruth حالت جواز
nervousness حالت عصبانی
lethargically با حالت سبات
limit state حالت حدی
chararcter mode حالت دخشهای
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com