English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
loading on alternate spans حالت بارگذاری یک در میان در دهانه ها
Other Matches
muzzle energy انرژی جنبشی پرتابه درلحظه خروج از دهانه که نسبت به دهانه اندازه گیری میشود
the i [حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
modes قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
mode قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
loading بارگذاری
bayed دهانه خلیج دهانه گشاد
bay دهانه خلیج دهانه گشاد
bays دهانه خلیج دهانه گشاد
baying دهانه خلیج دهانه گشاد
total charge بارگذاری کامل
dynamic loading بارگذاری جنبشی
overloading بارگذاری اضافه
load sharing شراکت در بارگذاری
rate of loading میزان بارگذاری
overloading اضافه بارگذاری
direct load بارگذاری مستقیم
indirect loading بارگذاری غیرمستقیم
load reversal دوره بارگذاری متناوب
emergency loading بارگذاری فوق العاده
transverse loading بارگذاری روی پایه
medoterranean واقع در میان چند زمین میان زمینی
soil improvement بهتر کردن جنس زمین برای بارگذاری
spin wall دیوار درون بنا که بران بارگذاری میشود
foreground سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
intervenient در میان اینده واقع در میان
futtock میان چوب میان تیر
tompion دهانه بند لوله توپ دهانه بند
flash defilade پنهان کردن برق دهانه توپ استتار برق دهانه توپ
analogues ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
analog سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squaring تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
vitrifying تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
analogue ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squares تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squared تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
square تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
oblique case حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
convertor وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
printed کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
print کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
prints کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
alternated تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternates تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
devitrify از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
alternate تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
plebeianism حالت عوام یا مردم پست حالت توده
state of rest حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
genitive حالت مالکیت حالت مضاف الیه
plasticity حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
load point نقطه بارگذاری نقطه بار کردن
uart قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
transitoriness حالت ناپایداری حالت بی بقایی
spectrality حالت طیفی حالت شبحی
spectralness حالت طیفی حالت شبحی
marginal case حالت نهائی حالت حدی
cold forming حالت دهی در حالت سرد
crude حالت طبیعی رنگ [حالت ملایم و اصیل رنگ]
psychophysics علم روابط میان روان وتن علم روابط میان روان شناسی وفیزیک
spanning دهانه
inlets دهانه
embouchure دهانه
mouthless بی دهانه
muzzle دهانه
spans دهانه
inlet دهانه
triforium سه دهانه
mouth دهانه
orifices دهانه
mouthed دهانه
spouting دهانه
orifice دهانه
span دهانه
mouthing دهانه
mouths دهانه
estuary دهانه
port دهانه
spout دهانه
spouted دهانه
muzzling دهانه
estuaries دهانه
spouts دهانه
spanned دهانه
firth دهانه
bays دهانه
jets دهانه
jetted دهانه
jetting دهانه
throats دهانه
throat دهانه
muzzled دهانه
jet دهانه
yoke دهانه
head دهانه
openings دهانه
nozzle دهانه
nozzles دهانه
mouthpieces دهانه
nose دهانه
opening دهانه
orifice of the stomack دهانه
bay دهانه
mouthpiece دهانه
muzzles دهانه
noses دهانه
drift loading دهانه
bayed دهانه
baying دهانه
drowned river mouth دهانه
branching bay دهانه
waterway دهانه
outfall دهانه
waterways دهانه
real mode حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
cold strength استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
spark gap دهانه جرقه
shutters دهانه بند
surface water gully دهانه پاکین
muzzled دهانه توپ
muzzle دهانه لوله
surface water gully دهانه گندابرو
sluiceway دهانه تخلیه
muzzle دهانه توپ
muzzled دهانه لوله
spanned دهانه نظری
shutter دهانه بند
aperture دهانه یا سوراخ
craters دهانه اتشفشانی
apertures دهانه یا سوراخ
multi span bridge پل چند دهانه
ostium مدخل دهانه
ostiary دهانه رودخانه
crater دهانه اتشفشانی
outlet دهانه ابگیر
muzzle velocity سرعت دهانه
muzzle brake دافع دهانه
turnouts دهانه ابگیر
turnout دهانه ابگیر
bottleneck دهانه بطری
outfall دهانه خروجی
spans دهانه نظری
spanning دهانه نظری
safety gap دهانه حفافت
span دهانه نظری
river mouth دهانه رودخانه
point bland از دهانه لوله
outlets دهانه ابگیر
interior span دهانه داخلی
interrupter gap دهانه پلاتین
joint opening دهانه یک درز
bottlenecks دهانه بطری
outward opening دهانه خارجی
mouth of the furnace دهانه کوره
bay دهانه انتن
carburetor jet دهانه کاربراتور
inset دهانه وصله
scuppers دهانه فاضلاب رو
scuppering دهانه فاضلاب رو
scuppered دهانه فاضلاب رو
orifices دهانه تنگ
intake دهانه ابگیر
clear span دهانه ازاد
intakes دهانه ابگیر
two necked flask بالن دو دهانه
tuyere دهانه دم اهنگری
effective span دهانه موثر
drop manhole دهانه ریزش
bays دهانه انتن
adjacent span دهانه متصل
central angle of arch دهانه کمان
insets دهانه وصله
baying دهانه انتن
included angle of arch دهانه کمان
bayed دهانه انتن
cup دهانه اتشفشان
cupped دهانه اتشفشان
cups دهانه اتشفشان
clear span دهانه موثر
tuyere دهانه لوله
adjacent span دهانه متصل
orifice دهانه تنگ
muzzling دهانه توپ
muzzling دهانه لوله
muzzles دهانه لوله
three necked flask بالن سه دهانه
theoretical span دهانه نظری
the span of a bridge چشمه یا دهانه پل
arch span دهانه طاق
beaks دهانه لوله
muzzles دهانه توپ
scupper دهانه فاضلاب رو
beak دهانه لوله
goal mouth دهانه دروازه
crater دهانه اتشفشان فرورفتگی
muzzle bag روپوش دهانه توپ
crater دهانه کوههای ماه
auxiliary spark gap دهانه جرقه یدکی
crater دهانه اتش فشان
eye دهانه سوراخ سوزن
cervix [of uterus] دهانه رحم [کالبدشناسی]
craters دهانه اتش فشان
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com